مهماندارى در اسلام

نورمراد محمدى

- ۷ -


بخش ششم: مدت مهمانى

ثوابى كه از مهماندارى نصيب انسان مى‏شود، مراتب آن مختلف است.هر مرتبه‏اى ثواب مخصوص به خود را دارا است و اين‏طور نيست كه ماهر كس را كه دلمان خواست و به مهمانى دعوت كرديم، ثواب كامل‏مهماندارى را برده باشيم.

دعوت كردن افراد نيز فرق مى‏كند يعنى بايد افراد را با اولويت‏به مهمانى‏دعوت كرد كه مراتب آن در روايات ائمه اطهارعليهم السلام ذكر گرديده است.

ابتدا خويشان و نزديكان را دعوت كند
صله رحم يكى از دستورهاى دين اسلام است. هر مؤمنى وظيفه دارد بافاميل خود رفت و آمد كند و با آنها قطع رابطه ننمايد، زيرا قطع صله رحم‏جزو محرمات است كه خداوند تبارك و تعالى به قطع‏كننده صله رحم وعده‏عذاب داده است.

يكى از مواردى كه نزديكان اولويت دارند، دعوت به مهمانى است.انسان بايد اول فاميل‏هاى خود را - چه سببى و چه نسبى - دعوت كند، بعدنوبت‏به افراد ديگر مى‏رسد. اين كار موجب رضايت‏خداوند عزيز مى‏گردد ونيز آدمى به وظيفه انسانى خود كه دعوت به مهمانى است، عمل كرده است.

البته در بين فاميل اولويت‏باكسانى است كه متدين‏تر باشند، اگر كسى‏فاميلى دارد كه متدين نيست، حق ندارد اول او را دعوت كند، بلكه بايد ابتدامؤمنان و برادران دينى خود را دعوت كند و بعد نوبت‏به آن شخص مى‏رسد.

دعوت كردن شيعيان
امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: اگر من يكى از شيعيان خود را به مهمانى‏دعوت كنم، بهتر است در نزدم كه افقى از مردم را اطعام كنم.

راوى مى‏گويد: از حضرت پرسيدم: افق چقدر است؟

فرمود: يكصد هزار نفر از مردم. (1) .

در اين زمان كه تمامى قدرت‏هاى شيطانى عليه شيعيان قيام كرده‏اند وبه هر وسيله قصد ضربه زدن به اسلام ناب محمدى را دارند، بر ما شيعيان‏لازم است هرچه بيشتر به هم نزديك شويم، با هم رفت و آمد داشته باشيم، تا اتحاد ميان ما زيادتر شود و در نتيجه نقشه دشمنان از بين برود. از جمله‏كارهايى كه مى‏شود براى جلوگيرى از اين‏گونه تهاجمات به كار گرفت،مهمانى است. ما با دعوت كردن يكديگر و به مهمانى رفتن مى‏توانيم بيشتربا هم انس بگيريم و با بررسى توطئه‏ها و راه مبارزه با آنها، جلو آنها رابگيريم و موجب سرافرازى بيشتر اسلام گرديم.

افراد متقى و متدين
پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: با كسى جز مؤمن مصاحبت نكن وكسى را جز افراد متقى به غذايت دعوت ننما. (2) .

برادران دينى
رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: كسى كه او را به‏خاطر خدا دوست دارى،به مهمانى دعوت كن. (3) .

مراد از برادران دينى تمام مسلمانان است; اعم از شيعه و سنى، اگر چه‏دعوت شيعيان اولويت دارد.

از جمله وصاياى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به ابوذر اين است: غذايت را به كسى‏بخوران كه او را به‏خاطر خدا دوست دارى، و غذاى كسى را بخور كه تو رابراى خدا دوست دارد. (4) .

بين فقير و غنى فرق نگذارد
كسى كه مهمانى مى‏دهد و مردم را دعوت مى‏كند، اگر كارش فقط به‏خاطرخدا و جلب رضايت او باشد، نبايد بين فقير و غنى فرق بگذارد، چون در نزدخدا هيچ فرقى بين فقير و غنى وجود ندارد. همه در نزد او برابرند و ترجيح باكسانى است كه با تقواترند.

اگر دعوت كردن منحصر به اين شد كه يا اغنيا را دعوت كند و يا فقرا را،بايد فقرا را ترجيح دهد و آنها رادعوت نمايد.

ضيافتى كه در آن توانگران باشند شكنجه‏اى است فقيران بى‏بضاعت را

«صائب تبريزى‏».

دعوت افراد گناهكار و فاسق را نپذيرد
پذيرفتن دعوت افراد فاسق يعنى رضايت دادن به اعمال ناشايست آنها وشريك جرم آنها بودن، لذا در دستورهاى دينى ما آمده است دعوت فساق رانپذيريم و خود را از آنها دور بداريم.

پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: غذاى افراد فاسق و گناهكار را نخور (5) [به مهمانى آنها نرو].

و نيز پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: خداوند مرا از زاد و توشه مشركان ومنافقان و همچنين از خوردن غذاى آنها نهى كرده است. (6) .

اين در صورتى است كه شركت مؤمن در مهمانى فاسق موجب جرات‏پيدا كردن فاسق بر گناه باشد، اما اگر شركت در مهمانى او موجب شودديگران دست از گناه بكشند و با وجود شخص مؤمن كسى جرات گناه‏پيدا نكند، در اين صورت بر افراد مؤمن لازم است در مهمانى شركت كنند وبه اين وسيله آنها را نهى از منكر كنند، همان‏طور كه پيامبر اكرم وائمه اطهارعليهم السلام در مجالس فساق شركت مى‏كردند و در حين مهمانى مردم راامر به معروف و نهى از منكر مى‏نمودند.

در مهمانى‏هاى لهو و لعب شركت نكند
بعضى از مهمانى‏ها فقط براى خوشگذرانى و لهو و لعب، رقص و پايكوبى است‏و هيچ‏گونه قصد قربتى در كار نيست. در اين‏طور مهمانى‏ها - هرچند ممكن‏است‏به‏عنوان قربت آن را ترتيب داده باشند - اما چون در آن مجلس مخالفت‏اوامر الهى مى‏شود و گناه انجام مى‏گيرد، مؤمنان حق ندارند شركت كنند.

گوش دادن به موسيقى مطرب هرچند كه در حين عروسى و مراسم شادى‏باشد، حرام است. خوردن غذاى حرام و شبهه ناك حرام است، غذا خوردن‏در مكان و ظرف غصبى حرام است و مؤمنان بايد خود را از اين‏طور مجالس‏دور نگه دارند.

امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: سزاوار نيست مؤمن در مجلسى شركت كندكه گناه در آن مى‏شود و او قدرت تغيير آن مجلس و جلوگيرى از آن را ندارد. (7) .

موقع مهمانى
مهمانى و غذا دادن به ديگران در هر حال كار خوب و خداپسندى است واختصاص به زمان يا مكان خاصى ندارد، اما مهمانى‏هاى عمومى كه مخارج‏نسبتا سنگينى دارد، مخصوص زمان‏هاى خاصى است كه ائمه اطهارعليهم السلام آنهارا براى ما بيان كرده‏اند.

مهمانى در عروسى
يكى از جاهايى كه سفارش شده است ديگران را به مهمانى دعوت كنيم،هنگام عروسى و ازدواج است. ائمه اطهارعليهم السلام خود به اين سنت الهى عمل‏مى‏كردند و در مهمانى‏هايى كه هنگام عروسى برگزار مى‏شد، شركت مى‏كردند.

حضرت على‏عليه السلام مى‏فرمايد: بدان‏كه مؤمنان را طلبيدن و مهمانى كردن درنكاح (ازدواج) سنت است. (8) .

رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: طعام دادن در وقت تزويج از سنت‏پيغمبران است. (9) .

به غذايى كه در عروسى داده مى‏شود، «وليمه‏» مى‏گويند. وليمه يكى ازسنت‏هاى حسنه پيامبران است، كه سزاوار است مؤمنان مخصوصا فقرا رابراى خوردن غذا دعوت كنند. بر مؤمنان نيز لازم و مستحب مؤكد است‏دعوت را بپذيرند، هر چند روزه مستحبى گرفته باشند.

وليمه حد و اندازه‏اى ندارد، بلكه همين كه اسم وليمه بر آن صدق كند،از حيث كميت و كيفيت كافى است.

مهمانى دادن هنگام بازگشت از حج و سفر
يكى از مواردى كه مهمانى دادن مستحب است، هنگام بازگشت از سفرپر فيض و بركت‏حج و خانه خدا است. بر مؤمنان لازم است‏به شكرانه اين‏نعمت‏بزرگ كه نصيب آنها شده است، در راه خدا صدقه بدهند و فقرا ومؤمنان را به مهمانى دعوت كنند و آنها را طعام دهند.

پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: وليمه دادن در پنج چيز است: عروسى،تولد فرزند، ختنه كردن اولاد، خريد خانه و بازگشت از سفر حج. (10) .

اطعام براى ساختن خانه
از ائمه اطهارعليهم السلام نقل شده است: يكى از سعادت‏هاى مرد در دنيا اين است‏كه خانه وسيعى داشته باشد. وقتى اين نعمت‏بزرگ نصيب كسى شد، مستحب‏است وليمه بدهد و مؤمنان را به طعام دعوت كند.

امام جعفر صادق‏عليه السلام از پدرانش‏عليهم السلام روايت كرد كه رسول‏خداصلى الله عليه وآله فرمود:كسى كه خانه‏اى را براى خود بسازد و گوسفند چاقى را قربانى كند و ازگوشت آن به بينوايان اطعام دهد و بگويد: «اللهم ادحر عني مردة الجن و الانس‏و الشياطين و بارك لي في بنائي; (11) پروردگارا! ديوان متمرد و آدميان نافرمان وشياطين را از من دور ساز و اين خانه را بر من مبارك گردان.» آنچه‏خواسته است‏بدو عنايت مى‏شود.

اطعام هنگام تولد فرزند و ختنه اولاد
رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: وليمه در چهارچيز است: عروسى وهنگام تولد فرزند كه براى او عقيقه مى‏كنند و به مردم طعام مى‏دهند وهنگام ختنه كردن فرزند و هنگام بازگشت از سفر. (12) .


پى‏نوشتها:
1) بحارالانوار ، ج 3 ، ص 84 .
2) همان ، ج 3 ، ص 84 .
3) كنز العمال ، ح 25881 .
4) بحارالانوار ، ج‏3 ، ص‏85 .
5) مكارم الاخلاق ، ص 466 .
6) المحاسن ، ص 411 .
7) جامع السعادات ، ج 2 ، ص 155 .
8-9) حلية المتقين ، ص 69 .
10) منهاج الاحكام ، ج 1 ، ص 13 .
11) ثواب الاعمال ، ص 412 .
12) بحارالانوار ، ج 76 ، ص 287 ، ح 3 .

فهرست منابع:
1. قرآن كريم.
2. آثار و اشعار شيخ بهائى، شيخ بهائى، جلد دوم، انتشارات ارم، قم، 1374.
3. اصول كافى، شيخ كلينى، انتشارات مسجد چهارده معصوم، تهران، بى‏تا.
4. بحار الانوار، ملا محمد باقر مجلسى، جلد دوم، انتشارات مطبعة الاسلاميه، تهران، 1405ق.
5. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شيخ صدوق، ابن بابويه، تهران، 1402ق.
6. جامع السعادات، محمد مهدى نراقى.
7. جوامع الحكايات، سديدالدين محمد عوفى، جلد پنجم، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران.
8. جامع الاخبار، تاج الدين محمد بن محمد الشعيرى، چاپ اول، آل البيت، قم، 1414ق.
9. چهل حديث قدسى، گردآورنده حاج سيد احمد كتابچى، چاپ تهران، بى‏تا.
10. حكايات برگزيده، گردآورنده شعبانعلى لامعى، جلد اول ، چاپ صدر، قم، 1370.
11. حكايت‏ها و لطيفه‏ها، جواد سبزه‏اى ، چاپ اول، انتشارات ناس، تهران، 1368ش.
12. حكايت‏هاى شنيدنى، محمد محمدى اشتهاردى، چاپ اول، انتشارات علامه، قم، 1371.
13. حلية‏المتقين، ملامحمد باقر مجلسى، چاپ سوم، انتشارات باقرالعلوم، 1370.
14. زينة المجالس، مجدالدين محمد الحسينى، چاپ دوم، كتابخانه سنايى، 1362.
15. شجره طوبى، محمد مهدى حائرى، مكتبة بصيرى، چاپ پنجم، قم، 1385ق.
16. علل الشرائع، شيخ صدوق.
17. فروع كافى، شيخ كلينى، چاپ سوم، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1388ق.
18. قرب الاسناد، ابوالعباس عبد الله بن جعفر الحميرى، چاپ اول، آل البيت، قم، 1413ق.
19. كنز العمال، علاءالدين على بن حسام الدين، چاپ اول، بيروت، 1389.
20. كيمياى سعادت، محمد غزالى طوسى، تهران، چاپ دوم، نشر محمد، 1413ق.
21. گنجينه لطايف، م - فرداده، چاپ هفتم ، انتشارات بنياد، تهران، 1372.
22. لطائف المعارف، ابومنصور عبدالملك، انتشارات آستان قدس رضوى، مشهد، 1368.
23. مجمع البيان، ابوعلى فضل بن الحسن الطبرسى، چاپ دوم، بيروت، 1408.
24. المحاسن، ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد البرقى، قم، چاپ اول، اهل البيت، 1413.
25. مستدرك الوسائل، حاج ميرزا حسين نورى، چاپ اول، آل البيت، قم، 1407.
26. مكارم الاخلاق، علامه مرحوم طبرسى، چاپ اول، النشر الاسلامى، قم، 1414.
27. ميزان الحكمه، محمد محمدى رى شهرى، چاپ اول، دارالحديث، قم.
28. نهج البلاغه، سيد شريف رضى (ترجمه: دكتر شهيدى)، چاپ ششم، انتشارات علمى و فرهنگى،تهران، 1373.
29. وسائل الشيعه، شيخ حر عاملى، بيروت، چاپ پنجم، دار احياء التراث العربى، بيروت، 1402.