اسلام و سيماى تمدّن غرب

سيد مجتبى موسوى لارى

- ۱۵ -


مقالاتى كه پيرامون انتشار ترجمه انگليسى اين كتاب در مطبوعات غرب انعكاس يافته است

مقالات منتشره پيرامون كتاب

غرب از ديدگاه يك مسلمان
روزنامه همپشاير كرونيكل، جمعه 28 اكتبر 1977 چاپ همپشاير

غرب، ارزشهاى روحى، انسانى و اخلاقى را رها كرده و يوغ بندگى و عبوديت ماشين را به گردن افكنده است، بدون شك پرستندگان و بردگان ماشين، هرگز به سعادت و آسايش و خوشبختى واقعى، دست نخواهند يافت.

اين قضاوت و داورى هوشمندانه و منصفانه اى است از سوى يك عالم دينى اسلامى كه به خاطر نقش اجتماعى و آثار مذهبى اش در كشور خود «ايران»، مورد احترام و تكريم است و به سبب بيمارى، مجبور شده است دوره كوتاهى از زندگيش را در بيمارستانى در آلمان سپرى كند.

ما در دوره اى زندگى مى كنيم كه عموماً تصور مى شود مسيحيّت در حال ركود و پستى است. بنابراين، علاقه روز افزون و فزاينده اى نسبت به مذاهب شرق وجود دارد، چاره اى نيز در اين مورد به نظر نمى رسد، ولى بايد اذعان داشت كه شايسته و نيكوست كه سيماى خودمان را از دريچه چشم و ديد يكى از پيروان فداكار و سر سپرده محمد(صلى الله عليه وآله) كه بدون شك شخصيتى پاكدامن، درستكار و صميمى است، مشاهده كنيم.

در دنياى پر هرج و مرجى كه زندگى مى كنيم، بيش از اين به هيچ نياز نداريم، جز درك و فهم وسيع تر و عميق تر درباره اينكه ما در نظر فرد ديگرى كه آرا و عقايد

متفاوت درباره فرهنگهاى احترام آميز ما دارد، چگونه ظاهر شده ايم.

مترجم در مقدمه كتاب، حكايتى را از يك روحانى نقل مى كند، وى شكايت مى كرده است كه يك ژنرال غربى با انتقال غذا با دست چپ به دهانش، رفتارى توهين آميز و وقيحانه داشته است، ولى من با تكان دادن كف پاى برهنه به سوى او به تلافى، وى را تحقير كردم، ژنرال از نتيجه و اصطلاح عمل خود كاملاً ناآگاه بوده و به همان نسبت نيز نمى دانسته است كه حركت دادن كف پاى چپ به سوى ديگرى، نشانه اى از تحقير است.

سراسر كتاب، پر از جذبه و گيرايى است، نيمه اول كتاب، تجزيه و تحليل عالمانه اى از مسائل مهم اجتماعى و بين المللى است كه كم و بيش با آنها آشناييم، از جمله مسأله ارتباط شرق و غرب، موقعيت مسيحيّت در ديگر مذاهب اخلاقيات و سكس، الكل، فقر، انحطاط خانواده، تبعيض نژادى و غيره.

اين مسائل از ديدگاه يك تجزيه و تحليل گر و منتقدى كه فرهنگ كاملاً متفاوتى با ما دارد، با دقت كامل بررسى شده است، اگر تصوير ترسيم شده مطبوع و دلپذير ما نيست و در بعضى موارد، اغراق آميز جلوه مى كند، ولى تصوير آميخته با تجربه و گشاينده ارزنده اى است از آنچه درباره فرهنگ غرب وجود دارد.

در مقابل، قسمت دوّم كتاب ارزشيابى و نقد و بررسى سهم و نقش اسلام در برخورد با اين مسائل همراه با چشم اندازها و آينده نگريهاست، چنين عنوان شده است كه نبايد تنها به زايل نمودن نقطه هاى سياه هر چند هم سهمگين به نظر رسند، اكتفا كرد.

و بايد بپذيريم كه تاريخ، هميشه تصوير خير خواهانه، نظير آنچه را كه نويسنده اين كتاب با صميميت از ايمان خود ترسيم نموده است، در اختيار ما قرار نخواهد داد; زيرا البته همه ما ميل داريم كه خود و ايمانمان را بيشتر و بهتر از آن چه واقعاً هست، مجسم نماييم.

از ذكر اين واقعيّت نبايد خود دارى كرد كه هر كسى اين كتاب خواندنى و پر ارزش

و نسبتاً كم حجم را مطالعه و بررسى نمايد، در پايان و سرانجام امكان بهتر شناخت خود را خواهد داشت. و نيز به خوبى درك خواهد كرد كه اديان بزرگ عالم، نقش همه جانبه در خلق جهان بهتر، خواهند داشت:

تمدن غرب از ديدگاه اسلام، نوشته سيد مجتبى موسوى لارى از ايران ترجمه: اف.جى. گلدين، كتابخانه اپتيموس، مانتا گوپيس ورتينگ اساسكس بى ان 11 ـ 3 بى جى، بها يك پوند.

تمدن غرب از ديدگاه اسلام
مجله سورى تيچر، شماره 239، ماه مه 1977، چاپ انگلستان

نوشته سيد مجتبى موسوى لارى، ترجمه: فرانسيس گلدين، انتشارات اپتيموس.

مترجم، در يك ياد داشت مقدماتى، خاطر نشان مى سازد كه: «هيچ قدرتى به ما چنان ديدى نمى دهد كه خودمان را آن طور كه ديگران مى بينند، ببينيم».

اين بينش و ديد، در اين كتاب، توسط يك عالم برجسته اسلامى به ما داده شده است.

اين كتاب، بيش از آنكه يك ديد و بينش جالب، ارزنده و صريحى نسبت به فرهنگ غرب باشد، بينش غير عادى، اطلاعات و آگاهيهاى ارزشمندى در مورد مسائلى به دست مى دهد كه براى خوانندگان غربى، كمتر شناخته شده است.

خوب است اين كتاب به كتابخانه سيكس فرم اضافه شود. همچنين كمكى است براى سير انتقادى در اديان و فرهنگ هاى تطبيقى. و نيز كمك لازمى است براى افزايش سهم متقابل و زيادتر، در اين مورد.

تمدن غرب از ديدگاه اسلام
مجله دى نور، 20 آوريل 1977، چاپ تورنتو كانادا

ما ميل داريم كه ايده مؤلف بزرگوار را در مورد اين كتاب، عنوان كنيم:

اين اثر، بر اساس تصويرى از زندگى غرب و مدارك، شواهد عملى، مشاهدات و تجربيات مؤلف در سفر به اروپا مبتنى و متكى است.

بنابراين، جنبه هاى مختلف تمدّن غرب را با ارائه مدارك نشان مى دهد و اوضاع مغرب زمين را تجزيه و تحليل كرده و از نظر زندگى و عقايد و مسائل درگير با آن، در كليّه امور، مى سنجد.

آنچه را كه ما بايد اضافه كنيم آن است كه كتاب، تصوير گسترده اى از زندگى در غرب را كه با تعمق و دقت همراه است، در بردارد.

بهاى كتاب، يك پوند و مى توان آن را از كتابخانه اپتيموس ابتياع كرد.

اروپا از ديدگاه اسلامى
روزنامه ديلى ادوارتايزر، دوشنبه 13 ژوئن 1977، چاپ گيلفورد

«كتاب تمدّن غرب از ديدگاه اسلام»، نوشته: سيد مجتبى موسوى. مترجم فرانسيس گلدين. انتشارات اپتيموس. در دويست سال گذشته يا بيشتر، بوميان اروپاى غربى، همواره توسط همكاران اروپايى خود كه به نواحى شرق سفر مى كرده اند، گزارشهايى از شرق اسرار آميز دريافت داشته اند.

اما امروز وضع به عكس است و شرقيان توسط ياران خود كه به اين نواحى اسرار آميز سفر مى كنند، چيزهايى درباره اجتماع ما مى آموزند.

سيد مجتبى موسوى كه يك عالم دينى ايرانى و اسلامى است، در 1963 براى معالجه به آلمان آمده و در اينجا تصويرى را كه از اروپا ديده است، ارائه مى دهد، اين تصوير، تصويرى تملق آميز نيست، بلكه منظور اصلى مؤلف اين است كه اروپا همه چيز را از دست داده و قدرت صنعتى، او را فريفته و خيره ساخته است. ما دين و اخلاق سنتى را طرد كرده ايم و در نتيجه، اجتماع، آلوده شده است.

اين برداشت، به هيچ وجه دور از انصاف و واقعيت نيست، نه تنها اخلاقيون تندرو ما هم مكرر اين مطلب را گفته اند، بلكه بسيارى از اروپائيان متفكر از مدتها پيش دريافته اند كه جامعه ما دارد خودش را به سرنوشتى مرگبار مى كشاند، در اينجا دانستن نظريه يك غير اروپايى كاملاً سودمند است، اگرچه به صورت صداى موسمى باشد. البته

در انگلستان دولت مالياتهاى منظمى به منظور حمايت از مصارف سنگين مؤسسات دينى وضع نمى كند و همچنين انتشارات، كنترل نمى شود.

طلاق: جاى ترديد است كه امروز در اروپا افراد بسيارى با نظر مؤلف در مورد گفته تولستوى موافق باشند كه مى گويد: «يكى از علل اساسى افزايش ميزان طلاق، آزادى بيش از حد زنان است كه طبيعت بلهوس و لطيف زن، تاب تحمل آن را ندارد».

كتاب مى خواهد بيان جامعى پيرامون گروههاى نژادى به دست دهد، آنچه در مورد آتن است در خصوص لندن صدق نمى كند، كيفيت حيات در اسپانيا، با نروژ و با ياران اروپايى شان، يكسان نيست.

مؤلف، به اين مسأله مى پردازد، از اين راه كه مى كوشد يك قانون اخلاقى عام، براى همه اروپائيان به خصوص دين مسيحى به دست دهد.

فرومايه: نويسنده از لحاظ تاريخى، به مدارك و دلايل روشن و درستى تكيه مى كند و مى گويد: اين كشورهاى اسلامى بودند كه علم و دانش را زنده نگه داشتند، در حالى كه مسيحيان در حالت نيمه توحش غرق بودند، اين هم يادآور درستى است كه بسيارى از دشواريهاى ما در آفريقا، به گفته «پروفسور و سترمن» از آن جهت است كه ما سياهپوست را فرومايه مى دانيم، اما اسلام او را سياه آفريقايى قابل احترام مى داند.

همه اينها درست است، در عين حال نبايد تصور كرد كه مسيحيّت هيچ كار ارزشمندى را انجام نداده است و تنها مسلمانها روشنى بخش جهان بوده اند.

اين مطلب كاملاً درست است كه بگوييم اگر ما با دقت تمام از تعاليم و برنامه هاى اسلام پيروى مى كرديم، جهان ما جاى دلپذيرى مى بود. و نيز اگر با دقت از دستورات ديگر مذاهب پيروى مى كرديم، جهان، وضع بهترى پيدا مى كرد، ما فاقد قوانين اخلاقى نيستيم ولى فاقد توانايى يا علاقه به تكميل آنها هستيم. «جان هاميلتون».

تمدن غرب از ديدگاه اسلام
روزنامه پولستار، شماره 4 ژوئن 1977، چاپ لندن

نوشته: سيد مجتبى موسوى «ايرانى»، انتشارات اپتيموس، بها، يك ليره.

چند سال پيش، يكى از نويسندگان فرانسوى، كتابى تحت عنوان «آيا انگليسها آدم هستند؟» به رشته تحرير در آورد كه بسيار پر فروش شد، اين كتاب براى ملت انگلستان، بسيار مناسب و رضايتبخش بود و طورى ترتيب داده شده بود كه مارا وادار كرد احساس كنيم با بدترين چيزها در مورد خودمان رو به رو هستيم، اما تردستى ها و نقاط ضعف اخلاقى ما را مورد بررسى قرار داد.

نويسنده ايرانى كتاب فوق، با صراحت كامل به انتقاد مى پردازد، براى انتقاد از ما كسانى كه به غرب مى آيند مى گويند ما به سگها بيش از مستمندان توجه داريم، بيتلها، بى نظم، بى انضباط، ناپسند و نادانند، هيپى ها علفهاى هرزه فرهنگ مى باشند.

اين نويسنده ايرانى، آنگاه امتيازات طبقاتى و نژادى را با سخت گيرى بررسى مى كند و در اين مورد، شيوه برادرى اسلامى را در برابر ديدگان خوانندگان قرار مى دهد و صحنه پرشكوه پنج هزار نمازگزار زير گنبد اياصوفيه را (به نقل از يك نويسنده امريكايى) توصيف مى كند كه چگونه فرش فروش دوره گرد در كنار پاشا كه لباس فاخر پوشيده بود، ايستاده و سياهان تنومند، كنار پاشاهاى استانبول مشغول اداى فريضه دينى بودند. آنگاه نتيجه مى گيرد كه چنين منظره شكوهمندى نشان دهنده آزادى شخصى،

دموكراسى و برابرى اسلامى است.

نويسنده معتقد است كه برابرى اسلام، يك تصوير بزرگ براى سياهان آمريكاست.

افرادى كه در تغيير نام «كاسوس كلى» به «محمد على» ترديد دارند، پس از مطالعه اين كتاب، در افكار خود، تجديد نظر خواهند كرد.

مترجم ايران شناس ف.ج. گلدين اظهار مى دارد: «چقدر با ارزش است كه خودمان را آن طور ببينيم كه ديگران ما را مى بينند».

اين كتاب، به خاطر معرفت و بينشى هم كه براى اسلام مى دهد، بسيار سودمند است.

مترجم، داستانى از يك عالم ايرانى كه با يك ژنرال غربى غذا مى خورد، نقل مى كند، سپس آن عالم از رفتار زشت ژنرال به گلدين شكايت مى كند كه او با دست چپ غذا خورده است و من هم با دراز كردن پاى برهنه خود به تلافى، او راتحقير كردم.

گلدين مى گويد: «در اين جا آميخته اى از جهالت وجود داشت، ژنرال نمى دانست كه اين طرز غذا خوردن ناپسند است و همچنين نمى دانست دراز كردن پاى برهنه، تحقير مى باشد».

«گلدين» با درايت معتقد است كه اگر اين ژنرال، قسمتى از توجهى كه مصروف آموختن مقررات نظامى و استراتژيك كرده بود، صرف شناخت رفتار و عقايد ملّى و طرز تلقى ها، نظرات و تعديل رفتار خودش مى كرد، به موفقيت بيشترى نايل مى شد.

او مى بايست چنين كتاب راخوانده باشد، همچنين همه كسانى كه درباره جهان اسلام بحث مى كنند، بايد اين كتاب را مطالعه نمايند.

البته مؤلف، علاقه مند است كه مردم را نسبت به غرب، روشن سازد و غربيان كه تحمل چنين انتقادهايى را دارند، مى توانند از اين مؤلف با انصاف، درباره خودشان و جامعه شان، مطالبى بياموزند.

ديگران اين گونه ما را مى بينند
روزنامه دى استار، 12 ژانويه 1978، چاپ انگلستان

پس از قضاوت جامع «نيل مكينون» و تفسيرش در آن زمينه، افكار ارزنده درباره اين كه ديگران درباره ما چه مى انديشند، در كتابى به نام «تمدن غرب از ديدگاه اسلام» آمده است.

اين كتاب، توسط فرانسيس گلدين كه اظهار داشته عمو زاده «وينفرگلدين» لرد بزرگ يا شهردار شيفيلد است به انگليسى ترجمه شده است.

اين كتاب، دوّمين ترجمه از زبان فارسى است كه توسط يك نويسنده ايرانى به رشته تحرير در آمده است، بدين منظور كه دانشجويان مسلمانى كه در اروپا زندگى مى كنند و تأثير پذيريهايى از رسوم غربى دارند را، مدد و ارشاد نمايد.

در مباحث و عناوينى كه درباره مسأله سكس در غرب، سقوط مبانى اجتماعى، الكل و تبعيض نژادى، تجزيه و تحليل مى شود، تفسير بسيار ارزنده و غير قابل انكار و مقايسه اى ارائه شده است.

درباره مسأله سكس، مى گويد: غرب، از حد و مرزهاى اخلاقيّات پا فراتر گذارده است. و نيز در جاى ديگر گفته مى شود مسأله بيتلها يكى از مسائل بغرنجى است كه زاييده مشكلات و بحران معنوى در غرب است كه گروهى از جوانان را به دامن فسق، فجور و تباهيها كشانده است.

در مقدمه كتاب، مترجم بيان مى كند: به نظر بسيارى از ما رسوم، عادات و افكار ديگران قابل احترام نيست و آنها را تخطئه مى كنيم. به نظر يك افريقايى توهين آميز است كه پشت سر كسى راه برود، در آفريقاى جنوبى معمولاً يك سياه به جاى اينكه از كنار دو نفر در حال گفتگو عبور كند، از ميان آنها رد مى شود!

مترجم، ادعا مى كند: اين امر، حتى از نظر يك سفيد پوست تعليم نيافته ،امرى ناخوشايند است و ممكن است كه سياه را با لگد پاسخگو باشد.

«سيماى تمدّن غرب از ديدگاه مسلمين»، بها يك پوند، از سرى انتشارات اپتيموس.

بررسى كتاب
مجله خاور ميانه بين المللى، مورّخ ژوئن 1978، چاپ لندن

كتاب «سيماى تمدّن غرب»، نوشته: آقاى سيد مجتبى موسوى لارى، ترجمه: آقاى فرانسيس گلدين از انتشارات اپتيموس، قيمت يك پوند.

كتاب سيماى تمدّن غرب، يك گزارش و ارزيابى صريح از جامعه غربى است، به طورى كه يك فرد خارجى را تحت تأثير قرار مى دهد.

نفوذ و تأثير اين كتاب، در حدّ اعلا و فوق العاده است، هر چند انتقاد آميز است، اما تذكراتى است دوستانه.

آقاى سيد مجتبى لارى، عضو خانواده اى از فضلاى روحانى و رهبران مذهبى است، كسانى كه در طول سه نسل، نقش قابل ملاحظه اى در گسترش ايران نو، ايفا كرده اند. پدر بزرگ مؤلف، از رهبران جنبش انقلابى بود كه در نخستين دهه اين قرن، سلسله قاجار را برانداختند و راه را براى بسط و توسعه جديد، گشودند.

مؤلف در شهر باستانى و مقدس قم كه هم اكنون هم در آنجا زندگى مى كند، تحصيل كرده است.

پس از ده سال تحصيل علوم دينى، در سن 29 سالگى براى معالجه پزشكى به آلمان مسافرت كرده است، مشاهدات زيركانه و دقيق و مطالعات وسيع و گسترده او در طول اين دوران طولانى درمان، پايه هاى اين كتاب را تشكيل مى دهد.

مؤلف، شخصى است كه با فضلا و دانشمندان اسلامى گذشته اى كه كتاب «استعداد و پذيرش تمدّن غرب»، ما را با آنها آشنا مى كند، در يك سطح و رديف مى باشد، اما

در عين حال، متعلق به قرن بيستم است و او هزاران هموطن خود را ديده به خاطر تجددى كه نه سعادت و نه پيشرفت حقيقى مى آورد، سنّت خويش را ترك كرده اند و درگير يك حيات و نابودى كه بر سر ميراث فرهنگى در جدال هستند، مى يابد، در كشورى با ميراثى بزرگ.

ناهماهنگى و بيهودگى هاى تمدّن عالى و متكبرانه ما به طور آشكارا براى او آشكار است، بيكاران و گرسنگان، سگهاى نازپرورده، زنان از شكل افتاده و خرد شده، سالخوردگان تنها و بى كس، جوانان مجرم و مقصّر، آيينه تمام نماى بى عاطفگى جامعه اى است كه به نظر مى رسد قلب و روحش را از دست داده است.

طبق گفته مترجم، اگر چه قدرى از نظريات مؤلف، ناراحت كننده است و اگرچه مى توان پاره اى از تصويرهاى جزئى و كوچك را كه به دست مى دهد، نپذيرفت، با وجود اين، تأثير فوق العاده آن، غير قابل انكار است.

پذيرفتن اين نظر براى ما مهمّ است، چنانچه بسيارى از كسانى كه از اين خرسندى ما به وضع خويش و ناديده گرفتن آنچه رابطه مستقيم با ما ندارد; رنج مى برند، آشكارا با ما در پذيرفتن اين مطلب، موافق و همداستانند.

قرار گرفتن اين كتاب تفكر انگيز در دسترس جامعه غربى تا حدود زيادى، مرهون تلاش مترجم; آقاى گلدين است. اميدواريم مترجم بتواند ما را با كتابهاى ديگرى آشنا كند كه حاوى نقطه نظرهاى غير رايج و غير متداول است.

مى توان گفت كه «آقاى سيد مجتبى موسوى» نقايص جامعه اسلامى خودش را همان گونه نقادى مى كند كه جامعه ما را، و صداقت و خلوص ايمان و اميد او بر يك آينده مشترك، از خلال گفته هاى وى آشكار است.

آقاى موسوى، يك اصلاح بزرگى را در اسلام پيش بينى مى كند; اسلام در اصول خدا داده خود كه آينده اش را تشكيل داد، نه تنها ثبات داخلى بلكه راز بقاى خود را براى جهانيان نيز مى يابد.

من، پيشنهاد و سفارش مى كنم كتابخانه ها را وادار نمايند. كه از شركت اپتيموس، كتاب سيماى تمدّن غرب را خريدارى كنند.

«اين كتاب، تاكنون به زبانهاى: انگليسى، فرانسوى، آلمانى، عربى، اسپانيـايى، روسى، كُردى، ژاپنى، تايلندى، بوسنيايى و مالديو ترجمه و منتشر گرديده و ترجمه انگليسى آن تاكنون 19 بار در ايران، انگلستان و آمريكا تجديدچاپ شده است».