هشت درِ بهشت (ترجمه الصلوة )

ملامحسن فيض كاشانى

- ۳ -


تفسير و تاءويل دو سجده
اميرالمؤمنين على (عليه السلام ) را از تاءويل سجدتين پرسيدند؟ فرمود: سجده اوّلى كه سر بر زمين نهد، اشاره است به آنكه از خاك آفريده شده است ، و سر كه بر مى دارد ايمائى (اشاره اى ) است به اينكه از زمين بر آمده است ؛ و سجده ثانيه تلويح (= اشاره و كنايه ) به اين است كه باز به زمين باز گردد و به خاك شود؛ و باز كه سر بر مى دارد رمزى است به اين كه بار ديگر از خاك بر آيد و بر انگيخته گردد در روز رستاخيز: منها خلقناكم و فيها نعيدكم و منها نخرجكم تارَة اُخرى .(57)
ذكر در حال برخاستن
و چون سر از سجده برداشت ، در همان هنگام كه برمى خيزد و بگويد: ((الّلهمّ ربّى )): بار خدايا! اى پروردگار من ! ((بحولك )): بگردانيدن تو، ((و قوّتك )): و به نيروى تو، ((اقوم و اقعد)): بر مى خيزم و مى نشينم . و اگر خواهد نيز بگويد: ((و اركع و اسجد)): و ركوع و سجود مى كنم .(58)

راه آن را به آن توان پيمود   بار او به آن توان بر داشت
درب هفتم : قنوت
مستحبّ است كه قبل از قنوت تكبير گويد و بعد از آن دستها را بالا بدارد برابر روى محاذى آسمان ، و انگشتان را به هم بچسباند مگر دو انگشت بزرگ ، و چون اشرف اذكار قنوت كلمات فرج است (59)، و دعاى عقيب آن ؛ و اهمّ دعاها طلب مغفرت و عافيت است از براى دين و دنيا، و اينك به ذكر دعائى كه در خصوص قنوت وارد شده است اكتفا و بر ترجمه كلمات فرج (60) و اذكار مخصوصه و ماءثوره آن اختصار مى رود:
((لا اله الّا الله الحليم الكريم )): نيست معبودى جز معبود به حق سزاوار پرستش - مستجمع جميع كمالات - كه بردبار و بخشنده است .
((لا اله الّا الله العلى العظيم )): نيست معبودى جز خداى يكتا در خور عبادت - جامع همه صفات كمال - كه بلند و بزرگوار است .
((سبحان الله ربّ السّماوات السّبع )): پاك و منزه است خداى پروردگار آسمانهاى هفتگانه .
((و ربّ الاءرضين السّبع و ما فيهنّ و ما بينهنّ)): و پروردگار زمينهاى هفتگانه و آنچه درون آنهاست و آنچه ميانه آنهاست .
((و ربّ العرش العظيم )): و پروردگار عرش بزرگ ، كه عبارت از احاطه علم حق تعالى است بر همه موجودات ، يا فلك الافلاك كه محيط است بر سراسر آفرينش .
((و الحمد لله ربّ العالمين (61))): و همه ستايشها و نيايشها مر خداى راست كه پروردگار جهانيان است .
دعاى بعد از كلمات فرج
((الّلهمّ اغفر لنا)): بار خدايا! بيامرز ما را.
((و ارحمنا)): و بر ما رحم فرما.
((و عافنا)): و نگاه دار ما را از تمام كوفتها و آفتها و همه گزندها و آزارها.
((واعف عنّا)): و در گذر از ناروائيهاى ما، ((فى الدنيا و الاخرة )): در اين جهان زودگذر و در واپسين سامان پاينده ديگر ((انّك على كلّ شى ء قدير)): همانا بر هر چيزى توانا هستى .
در حديث وارد شده است كه نمازگزار را هر چه قنوت كاملتر، رحمت حق در روز رستاخيز شاملتر.(62)
مشو غافل ز الطاف الهى   كه بخشد بنده را كوهى به كاهى
درب هشتم : تشهّد و تسليم
مستحب است بطرزى (= به روشى ) نشيند كه در نشستن بين سجدتين مذكور شد، و دستها - محاذى زانو - روى رانها گذارد و انگشتان را به هم بچسباند و نظر بر كنار راست خود افكند و بگويد:
((بسم الله )): به نام خداى بزرگ كه سزاى پرستش است .
((و باللّه )): و به خداى يكتاى جلّ جلاله .
((و الحمدلله )): و همه ستايشها و نيايشها مر خداى راست .
((و خير الاءسماء للّه )): و بهترين نامها مخصوص ايزد آفريدگار است .
((اشهد ان لا اله الّا الله )): گواهى مى دهم كه نيست معبودى در خور پرستش جز خداى كه مستجمع جميع كمالات و مستوجب همه عبادات است .
((وحده لا شريك له )): در حالتى كه يكتا و بى همتاست ، نيست هماوردى در الوهيّت و نه انبازى به استحقاق عبادت .
وحده لا شريك له صفتش   و هو الفرد اصل معرفتش
هست در راه كبريا و جلال   شرك مستبعد و شريك محال
شرك را سوى وحدتش ره نه   عقل از كنه ذاتش آگه نه
((اشهد انّ محمّدا عبده و رسول الله )): و گواهى مى دهم كه محّمد صلّى الله عليه و آله بنده او و فرستاده اوست .
((ارسله بالحقّ)): فرستاده است او را به راستى و درستى بى شبهه و بلاشك .
((بشيرا)): در حالتى كه مژده فرماى است به رحمت و به فضل خداى كسى را كه به توحيد او اقرار كند.
((و نذيرا بين يدى السّاعة )): و بيم كننده است از عقوبت و عدل خداى كسى را كه از شرك احتراز نورزد پيش از قيام قيامت .
((اشهد انّ ربّى نعم الرّب )): گواهى مى دهم كه پروردگار من نيكو پروردگارى است - و به روايتى ديگر بر اين لفظ وارد است كه : ((انّك نعم الرّب )) - بر سبيل خطاب - يعنى : بدرستى كه تو نيكو پروردگارى ((و انّ محمّدا نعم الرّسول ))؛ و همانا محمّد صلّى الله عليه و آله نيكو فرستاده است .
((الّلهمّ صلّ على محمّد)): بار خدايا! درود بفرست بر محمّد صلّى الله عليه و آله يعنى : او را به رحمت خود بنواز.
و گفته اند: يعنى : تعظيم فرما او را در دنيا به اعلاى دين و اظهار دعوت و اعظام ذكر و ابقاء شريعت ، و تكريم نماى او را در آخرت به اضعاف (63) اجر و اعتلاء قدر و اعزاز كامل و ابراز (آشكار ساختن ) كمال او بر اوّلين و آخرين ، و به تقبّل (پذيرفتن ) شفاعت در امّت و تقديم او بر كافّه انبياء مرسلين ، صلواتك عليهم اجمعين .
((و آل محمّد)): و بر اهل بيت محمّد صلّى الله عليه و آله كه عبارتند از: حضرت فاطمه و دوازدهم امام معصوم و منصوص (64)، و هر كه به روش ايشان گرايد و از علوم لدنّى آنان درك فيوضات وافره نمايد همچون : وجود مقدّس سلمان فارسى - رضى الله عنه - كه حضرت مصطفى (صلى الله عليه وآله ) درباره وى فرمود: سلمان منّا اهل البيت .(65)
((و تقبّل شفاعته فى امّته )): و بپذير درخواست بخشودگى او را درباره امّتش .
((و ارفع درجتة )): و رفيع گردان درجه اش را در عالم ابديّت .
و پس از آن حمد خداى گويد دو سه نوبت ، و چون بر مى خيزد به ركعت سوم همان ذكرى را كه در برخاستن از دوّمين سجود مى گفت نيز بگويد:
ذكر حق رخصت قرب است و حضور   اگر از صدق و ارادت باشد
دل اگر با تو نباشد به نماز   عادت است آن نه عبادت باشد
به نياز آى چو در آئى به نماز   تا تو را فيض زيارت باشد
پس نمازگزار را بايد كه در شهادت به زبان آن راند كه دل بيند و داند، نه آنكه كلماتى چند بخواند و بگذرد و حقيقت آنچه گويد به خاطر نگذارند.
و در تشهد آخر بعد از ((نعم الرّسول )) بگويد:
((التّحيّات للّه )): ثناها و آفرينها مر خداى راست .
((و الصّلوات )): و همه نمازها يا دعاها.
((الطّاهرات )): همه پاك از شرك جلى و خفى همه مقرون به توحيد و اخلاص و اعتقاد.
((الطّيّبات )): همه مصون از رخوت (66) غفلت و حديث نفس و حالت كسل ، همه مشحون (67) به نشاط خاطر و طيب نفس و حضور دل .
((الزّاكيات )): همه ماءمون از اغراض نفسانى و علايق سراى فانى ، هم مرهون به صدق و صفا و عبوديّت و وفا.
((الغاديات )): در اوائل روز بر آورد شدگان يا آينده ها.
((الرّاحيات )): در اواخر اجرا كرده شدگان يا رفته ها.
((السّابغات )): همه رسا و به انجام ، يعنى : با شروط تامّ و آداب تمام .
((النّاعمات )): همه خوشايند دل كه با دقّت و رقّت و وجد وقار و خضوع و خشوع و ركون و سكون گزارده گردد.
((للّه ما طاب )): مر خداى راست آنچه پاكيزه و پسنديده باشد.
((و زكى و طهر)): و از آلايش برى ماند و پاك گشت .
((و خلص و صفى )): و بى غش و صافى گرديد فللّه : پس آن مر خداى راست .
اشهد ان لا اله الّا الله وحده لا شريك له ، و اشهد انّ محمّدا عبده و رسوله ، ارسله بالحقّ بشيرا و نذيرا بين يدى السّاعة ، و اشهد انّ ربّى نعم الرّبّ، و انّ محمّدا نعم الرّسول -
ترجمه اين كلمات گذشت - ((و انّ السّاعة )): و همانا روز رستاخيز ((آتيه )): آينده است . ((لا ريب فيها)): و شكّ و شبه اى در آن نيست . ((و انّ اللّه يبعث من فى القبور)): و همانا خداى عزّ و جلّ بار دگر بر انگيزد و زنده گرداند كسانى را كه در گورها مدفونند.
((الحمد للّه الّذى هدانا لهذا)): ثنا و ستايش مر خداى راست كه به فضل خود ره نمود ما را به اين اعتقادات و عبادات .
((و ما كنّا لنهدى لو لا ان هدانا الّله )): و ما نبوديم آنكه پيش خود توانستى هدايت يافت ، اگر خدا ما را راه ننمودى و رهنمون نبودى .
گر پيشرو لطف تو ننمايد راه   از راه تو هيچ كس نگردد آگاه
و آن كس كه به راه آيد و ره پيمايد   توفيق رفيقش ار نشد واويلاه
((الحمد للّه ربّ العالمين )): هر ثنا و ستايش كه بوده و هست و باشد به امر خداى راست كه پروردگار جهانيان است .
((الّلهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد)): بار خدايا! درود مرحمت آميز بفرست بر محمّد و اهل بيت محمّد (صلى الله عليه وآله )
((و بارك على محمّد و آل محمّد)): و بركات و خيرات را زياد كن بر محمّد و اهل بيت محمّد (صلى الله عليه وآله ).
((و سلّم على محمّد و آل محمّد)): و سلام بفرست بر محمّد و اهل بيت محمّد (صلى الله عليه وآله ).
((و ترحّم على آل محمّد و آل محمّد)): و رحمت آور بر محمّد و اهل بيت محمّد صلى الله عليه و آله
((كما صلّيت و باركت و ترحّمت )): چنانچه درود و بركت فرستادى و رحمت آوردى و منّت نهادى
((على ابراهيم و آل ابراهيم ، انّك حميد مجيد)): بر خليل خود ابراهيم عليه السّلام و اهل بيت او، به راستى و درستى كه تو سخت ستوده به اعطاى نعم (نعمتها) و بس بزرگوار در ايفاى كر(68) (هستى ).
پاسخ به يك پرسش
تذكره : اگر كسى را اين توهّم حاصل شود كه مگر تشبيه درود پيغمبر و آل او بر درود حضرت ابراهيم و آلش ، يادى از اين مى دهد كه حضرت ابراهيم افضل از پيغمبر ماست ؟! و اين خلاف واقع است .
جواب : آنكه مراد از اين تشبيه آن است كه همانگونه كه درودى بر ابراهيم (عليه السلام ) و اهل بيت او فرستادى ، بهتر و برتر از درودى كه بر انبياء پيش از او فرستاده اى هم بر اينگونه درودى بر محمّد (صلى الله عليه وآله ) و اهل بيت او فرست كه پس بهتر و برتر باشد از درودى كه بر انبياء سلف (69) فرستاده اى ، كه از آن جمله يكى هم حضرت ابراهيم خليل است على نبيّنا و عليه السّلام ؛ و همين معنا دليل بر اين است كه افضليّت پيغمبر ما بر حضرت ابراهيم ثابت و قاطع است .
يا سيّد الاءنام درود جناب تو   ورد زبان ماست مه و سال و صبح و شام
پيش تو خود چه تحفه فرستيم در خورت   مقدور با همين صلوات است و السّلام
ذكر واجب در تشهّد
ذيل : ذكر واجب در تشهّد نخستين و پسين ، شهادتين و صلوات بر محمّد و آل اوست با رعايت ترتيب ، چنانچه شهادت به توحيد را بر رسالت مقدم دارد، و سپس ذكر صلوات را بر زبان آرد كه عبارت بر سياق منقول و معمول بر اينگونه است .
اشهد ان لا اله الّله وحده لا شريك له ، و اشهد انّ محمّدا عبده و رسوله ، اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد.(70)
بهتر آنكه ((وحده لا شريك له )) را پس از شهادت به توحيد، و ((عبده )) را پيش از شهادت به رسالت ترك نكند.
تسليم
سپس براى گشودن نماز و بيرون رفتن از آن ، در خاطر خود ارواح طيّبه انبيا و ائمّه معصومين و ملائكه و جميع مؤ منين را خطور داده و آنان را مخاطب قرار دهد و گويد:
((السّلام عليكم و رحمة الّله و بركاته )): سلام بر شما باد و رحمت خدا و بركتهاى او كه پايان پذير نيست .
و منفرد - آن كه تنها نماز گزارد - به گوشه چشم اشارت به جانب راست نمايد - بر وجهى كه منافى توجّه قبله نباشد - و امام ، ماءموم فرا روى خود، و ماءموم يك نوبت ديگر به جانب چپ اگر در طرف چپ او كسى باشد، و هر يك از اين دو ديگرى را در خطاب شريك كند - بدون قصد تحيّت يا ردّ آن . حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) فرمود: معنى سلام در آخر هر نماز امان است . يعنى : هر كه اطاعت كرد امر ايزد داور را و بجاى آورد سنّت پيغمبر را به خضوع قيام و خشوع تمام او راست نجات از بلاى دنيا و فراغ و فلاح از عذابهاى آخرت .(71)
ذيل : هر چند از لحاظ وجوب ذكر، يك سلام - بر آنگونه كه گذشت - كفايت مى كند، امّا بر سبيل استحباب بهتر آن است كه هر سه سلام را يكايك و پياپى بجاى آورد و هيچ كدام را فرو نگذارد بر اينگونه :
السّلام عليك ايّها النّبىّ و رحمة اللّه و بركاته ، السّلام علينا و على عباد اللّه الصّالحين ، السّلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته .
سلام بر پيغمبر مستحب است ، و يكى از دو سلام ديگر واجب ، و اقتصار (اكتفا) بر هر يك از دو سلام و اختيار هر كدام جايز است .
((و السّلام على من اتّبع الهدى ))
خاتمه
اين است ترجمه نماز كامل و آداب آن چنانچه از ائمّه معصومين - صلوات اللّه عليهم اجمعين - به ما رسيده .
اذكار واجب نماز
و از اذكار آنچه واجب است بى خلاف :
1 - تكبيرة الاحرام .
2 - فاتحة الكتاب (حمد).
3 - سوره .
4 - تسبيح در هر يك از ركوع و سجده .
5 - شهادتين .
6 - صلوات بر پيغمبر آل پيغمبر صلى الله عليه و آله .
7 - سلام .
و امّا قنوت مستحبّ مؤ كّد است و شيعه بر آن مداومت مى كند.
افعال واجب نماز
و از افعال آنچه واجب است بيقين :
1 - نيّت است ، كه مقصود از آن قصد قربت است و در اداء هر يك از نمازهاى مفروضه (واجب ) و مسنونه (مستحب ).
2 - قيام ، كه عبارت است از راست داشتن پشت و تكيه نكردن بر چيزى .
3 - ركوع ، كه قصد از آن خم شدن است به قدرى كه دستها به زانو برسد.
4 - سجود بر اعضاء سبعه (هفتگانه ): اوّل : پيشانى ؛ دوّم : دو كف دستها؛ سوّم : دو زانو؛ چهارم : سر انگشتهاى بزرگ پا.
5 - طماءنينه ، منظور از آن درنگ كردن به قدر ذكر واجب در هر يك از مواضع و مواقع معيّنه است - يعنى : ذكرها- و اين شرط نيز شامل برخاستن از ركوع و نشستن پس از سجود نخستين نيز است .
شرط ديگر، جهر و اخفات است كه : مراد از آن بلند خواندن قراآت (حمد و سوره ) در نماز صبح و دو ركعت اوّل شام و خفتن ، و آهسته گفتن در غير آن (72)، بجز بسملات (73) كه بلند خواندن مستحب است .
شرطهاى صحّت نماز
و نيز در صحّت نماز هفت امر بى شبهه شرط است ، و بدون مجموع آنها نماز صحيح و مشروع نيست بدون خلاف :
عقل ، اسلام ، طهارت ، وقت ، غصبى نبودن جامه و لباس ، چه (زيرا كه ) نماز مخبّط(74) و منكر(75) و ناپاك و نابگاه (76) و در جاى و جامه مغصوب و منحرف از جانب كعبه ، خارج از صحّت و خالى از اعتبار است .
حق تعالى همه را فيض عبادت فرمايد
بمحمد و آله الاءطياب ، عليهم سلام الله الملك الوهّاب .
(پايان كتاب ترجمه الصلوة )
نمازهاى مستحبّى
((نمازهاى مستحبى زياد است و آنها را ((نافله )) گويند، و بين نمازهاى مستحبّى به خواندن نافله هاى شبانه روز بيشتر سفارش شده و آنها در غير روز جمعه سى و چهار ركعتند:
هشت ركعت آن نافله ظهر، هشت ركعت نافله عصر، چهار ركعت نافله مغرب ، دو ركعت نافله عشاء، يازده ركعت نافله شب و دو ركعت نافله صبح است .
نمازهاى نافله را مى شود نشسته خواند، ولى بهتر است دو ركعت نماز نافله نشسته را يك ركعت حساب كند، مثلا كسى كه مى خواهد نافله ((ظهر)) را كه هشت ركعت است نشسته بخواند، بهتر است شانزده ركعت بخواند و اگر مى خواهد نماز ((وتر)) را نشسته بخواند، دو نماز يك ركعتى نشسته بخواند.
نافله ظهر و عصر را در سفر نبايد خواند، ولى عشاء را به نيّت اين كه شايد مطلوب باشد مى تواند به جا آورد.))(77)
وقت نافله شب (نماز شب )
((وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزديك اذان صبح خوانده شود.
مسافر و كسى كه براى او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، مى تواند آن را در اوّل شب به جا آورد.))(78)
فضيلت نماز شب
علّامه مجلسى در مورد فضيلت نماز شب مى نويسد:
((به سندهاى بسيار از پيامبر و ائمّه اطهار نقل شده است كه : ((شرف مؤ من برخاستن اوست به نماز شب ، و عزّت مؤ من بازداشتن شرّ خود است از مردم .))
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: بر شما باد نماز شب ، به درستى كه آن سنّت پيامبران و ادب صالحان پيش از شماست و رفع كننده دردها از بدنهاى شما مى باشد؛ و فرمود: نماز شب رو را سفيد و آدمى را خوشخو و خوشرو مى گرداند و سبب زياد شدن روزى مى شود.
و امير المؤ منين على (عليه السلام ) فرمود: نماز شب موجب صحّت بدن است و سبب خشنودى خدا مى شود، و تمسّك به اخلاق پيامبر و متعرّض ‍ شدن رحمت الهى است .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: نماز شب رو را نيكو مى كند، و خلق را نيكو مى نمايد، و آدمى را خوش بو مى كند، و روزى را زياد مى گرداند، و باعث اداى قرض مى شود، و غمها را زايل مى گرداند و چشم را جلا مى دهد.
و در حديث ديگر فرمود: خانه هايى كه در آن خانه ها نماز شب و تلاوت قرآن در نماز شب مى كنند، اهل آسمان را روشنى مى دهد، چنانچه ستاره هاى آسمان اهل زمين را روشنى مى دهد.
رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: جبرئيل پيوسته مرا به نماز شب وصيت مى كرد، تا آن كه گمان كردم كه نيكان امت من خواب نخواهند كرد، مبادا نماز شب از ايشان فوت شود.
رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: دو ركعت نماز كه در ميان شب بخوانم ، نزد من از دنيا و از آنچه در اوست بهتر مى باشد.))(79)
كيفيت نماز شب : نماز شب يازده ركعت است ، به اين صورت :
الف - چهار دو ركعتى به نيّت نافله شب .
ب - دو ركعت به نيّت نماز شفع .
ج - يك ركعت به نيّت نماز وتر.
توجّه : در نماز ((شفع )) مستحبّ است كه در ركعت اوّل ، بعد از حمد سورهّ ((ناس )) و در ركعت دوّم بعد از حمد ((سوره فلق )) بخواند؛ و در يك ركعت نماز ((وتر)) مستحبّ است بعد از حمد، سه مرتبه سوره توحيد و يك مرتبه معوذتين (سوره هاى ناس و فلق ) را بخواند، و در قنوت نماز ((وتر)) مستحبّ است كه انسان از خوف الهى و ترس ‍ از كيفر و مجازات او گريه يا تباكى نمايد و چهل مؤ من را دعا كند به اين صورت : ((الّلهمّ اغفر لعبّاس ، اللّهمّ اغفرل ...))، و نيز هفتاد بار بگويد: ((استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه )) و هفت مرتبه بگويد ((هذا مقام العائذ بك من النّار)) و سيصد مرتبه ((العفو)) بگويد و سپس اين دعا را بخواند: ((ربّ اغفر لى و ارحمنى و تب علىّ انّك انت التّوّاب الغفور الرّحيم .)) و پس از نماز تسبيح حضرت زهرا را بگويد.
نماز استغاثه به امام زمان (عج )
علّامه مجلسى (ره ) فرمود: ((به سند معتبر در كتب معتبره روايت كرده اند از شيخ صدوق ((محمّد بن بابويه )) كه گفت : خبر داد بعضى از مشايخ قميّين ما كه : مرا امر عظيم روى داد كه دلتنگ شدم و چاره آن را ندانستم . پس با نهايت غم و الم (80) به خواب رفتم ، پس در خواب مرد خوشروى خوش جامه خوشبوى را ديدم ، گمان كردم كه يكى از مشايخ قميّين است كه نزد او درس مى خواندم . پس در خاطر خود گفتم : كه تا كى اين غم و اندوه را در دل خود پنهان كنم و به كسى اظهار نكنم و اين مرد از مشايخ و علما و استادان ماست ، اين راز را به او بگويم ، شايد كه فرجى از براى من نزد او باشد.
پس پيش از آنكه مطلب خود را اظهار كنم ، گفت : در اين امرى كه ترا عارض ‍ شده است ، به خدا رجوع كن و يارى بجو از حضرت صاحب الامر (عج )، كه او نيكو ياورى است و نگهدارنده دوستان و شيعيان خود است از مهالك . پس دست راست مرا گرفت و گفت : آن حضرت را زيارت كن و سلام بر آن حضرت بكن و از او درخواست كن كه شفاعت كند نزد خدا در حاجت تو.
من گفتم : زيارت و دعايى تعليم من نما كه اين غم كه در خاطر من است ، هر زيارت و دعايى را از خاطر من محو كرده است ! پس آهى كشيد و گفت ((لا حول و لا قوة الّا باللّه ))، و دست بر سينه من ماليد و گفت : خدا بس است ترا و باكى نيست ، وضو بساز و دو ركعت نماز بكن ، در ركعت اوّل بعد از حمد سوره ((انّا فتحنا)) بخوان ، و در ركعت دوّم بعد از حمد سوره ((اذا جاء))، پس بايست رو به قبله در زير آسمان و بگو:
((سَلامُ اللَّهِ الكامِلُ التّامُّ الشّامِلُ)) تا نجعلهم الوارثين كه در كلم الطيب بطور كامل آورده شده است .
(درود خدا كامل و تمام و همه جانبه و فرو گيرنده و رحمت پردوام و بركات پا برجا و درستش بر حجّت خدا و وليّش در سرزمين و كشورهايش و جانشين او بر خلقش و بندگانش و نژاد پاك نبوت و بقيّه عترت و صفوت صاحب الزمان و پديد آور ايمان و بيانگر احكام قران و پاك كن زمين و پراكن داد در دراز و پهناى آن و حجه قائم مهدى امام منتظر پسنديده و زاده اوصياء پسنديده رهبر معصوم زاده امامان رهبر و معصوم . درود بر تو اى عزّت بخش مؤ منان ناتوان شمرده ! درود بر تو اى خوار كن كافران متكبّر ستمكار! درود بر تو اى مولاى من اى صاحب الزّمان ! درود بر تو اى زاده رسول خدا درود بر تو اى پسر امير المؤ منين ! درود بر تو اى زاده فاطمه زهرا بانوى زنان جهانيان ! درود بر تو اى پسر امامان حجّت و معصوم و امام بر خلق همه درود بر تو اى مولاى من ! درود اخلاص كيش به تو در ولايت و پيروى ، گواهم كه تو امام رهبر باشى در گفتار و كردار و توئى كه پر كنى زمين را از داد و عدالت پس از آنكه پر شد از ستم و بيداد، بشتابد خدا در فرجت و هموار كند راه ظهورت را و نزديك كند زمانت را و بسيار كند ياران و ياوران ترا، و وفا به آنچه وعده ات داده زيرا كه او راستگوتر گويندگان است كه فرمايد: خواهيم منّت نهيم بر آن كسانى كه ناتوان شمرده شدند در روى زمين و قرار دهيم آنها را پيشوايان و بگردانيم آنها را وارثان .).
يا مولاى يا صاحب الزمان يابن رسول اللّه حاجتى كذا و كذا فاشفع لى فى نجاحها.
يعنى : اى مولاى من : حاجت من فلان و فلان است (به جاى فلان و فلان ، حاجتت را بگو)، پس شفاعت كن از براى من در بر آمدن آنها و هر دعا كه خواهى بكن .
پس من بيدار شدم و يقين داشتم به راحت و فرج ، و بسيار از شب مانده بود پس مبادرت كردم و آنچه تعليم من كرده بود نوشتم كه از خاطرم محو نشود. پس وضو ساختم و به زير آسمان رفتم و دو ركعت نماز به نحوى كه ماءمور شده بودم كردم و چون سلام گفتم ، رو به قبله ايستادم و زيارت كردم . پس ‍ برخاستم و نماز شب را بجا آوردم و نماز صبح را ادا كردم و تعقيب بسيار خواندم . و اللّه كه هنوز آفتاب طالع نشده بود آن بلا دفع شد و فرج حاصل شد، و تا حال ديگر مثل آن بلا به من نرسيده است و هيچ كس مطّلع نشد بر آن حادثه كه مرا حادث شده بود.))(81)
نماز (روشنى چشم پيامبر)
رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) به ابوذر فرمود:
اى ابوذر! حق تعالى روشنى چشم مرا در نماز مقرر فرموده ، و نماز را محبوب من قرار داده است ، چنانچه گرسنه را دوستدار طعام و تشنه را خواهان آب گردانيده است ، به درستى كه گرسنه چون طعام مى خورد سير مى شود، و تشنه چون آب مى خورد سيراب مى شود، و من هرگز از نماز سير نمى شوم و هميشه خواهان آنم ...
اى ابوذر! هيچ مؤ منى به نماز نمى ايستد مگر اين كه از ميانه او تا عرش ، رحمت بر او فرو ريزد و فرشته اى را بر او موكل مى گرداند كه او را ندا مى كند: اى فرزند آدم ! اگر بدانى تو را در نماز چه ثوابها و رحمتهاست و با چه خداوندى مناجات مى كنى ، هرگز از نماز فارغ نشوى و ترك نماز ننمائى .(82)
نماز انسان را به خدا نزديك مى نمايد
...((معاوية بن وهب )) از امام جعفر صادق (عليه السلام ) پرسيد: كدام عمل است كه بيشتر باعث قرب بنده به خدا مى شود و نزد خدا محبوبتر است ؟
فرمود: عملى را بعد از معرفت اصول دين بهتر از نماز نمى دانم ، مگر نمى بينى كه بنده صالح ((عيسى بن مريم )) (عليهما السلام ) گفت : خدا مرا وصيّت كرده است به نماز و زكات تا زمانى كه زنده هستم .
... و حضرت امام رضا (عليه السلام ) فرمود: نماز باعث قرب هر پرهيزكار است .(83)