رشد در دوران اوليه كودكى

پرفسور ساندرا آنسلمو
مترجم على آخشينى

- ۲ -


مشاهده رفتارها در حين بروز

مشاهده رفتارهايى كه از كودكان سر مىزند چالش انگيزتر از آن است كه نخست به نظر مىرسد. اغلب دانشجويان مبتدى براى يادگيرى ارائه گزارشهاى عينى وتوصيفى به جاى داوريها،استنباطها و نتايجى كه خود از مشاهداتشان كسب كردهاند، به كمك فراوانى نياز دارند. دو نوع مشاهده زير تفاوت توصيفهاى خوب و بد را نشان مىدهد.
«خوب:»بت Beth در صندلىاش به سمت جلو خم شد و چشمانش را به آزمايش در كلاس دوخت .
او در اين حالت براى پنج دقيقه تمام كه معلم توضيح مىداد تقريباً بى حركت باقى ماند.
«بد:» ظاهراً بسيار دقيق بود.
در مورد مشاهدهاى كه «خوب» توصيف شده است، رفتار بت با جزئيات كافى توصيف شده است به طورى كه امكان ايجاد تصورى ذهنى از وضع او در محيط كلاس فراهم مىآيد. ولى در مورد مشاهدهاى كه «بد» توصيف شده است استنباط صورت گرفته ولى اطلاعات اساسى داده نشده است. بعداً، صرفاً با ارائه استنباط مشاهدهگر نمىتوان كارى را كه بت انجام داده است تا باعث شود كه مشاهدهگر تصور كند كه او دقيق بوده، بازسازى كرد.
جدول 2ـ1 استراتژيهايى براى مشاهده كودكان خردسال نوع استراتژى استراتژى كاربرد مشاهده نقل رفتارهاى ثبت كردن مداوم براى مدت زمانى معينرفتارها مورد مشاهده ارائه شرحى جارى از آنچه كه اتفاق مىافتددر حين قطعات كوتاه ثبت كردن گاه به گاهبروز توصيفى انتخاب وقايع يا رفتارهايى كه ظاهراً مهم است يثبت كردن منظم،احتما روزانه يادداشتهاى روزانه يادداشت كردن تغييرات رشدىمشاهده فهرستهاى كنترل ثبت كردن منظم يا گاه به گاه(بسته به اهداف)رفتارهاى كنترل بروز يا عدم بروز رفتارهااز پيش تعريف شده مصاحبه ها ثبت كردن پاسخها به سؤالهاى انتخابى كشف دلايل مربوط به پاسخها نمونه گيرى زمانى ثبتكردن رفتار درفواصل زمانى كوتاه ويكسان بررسى بسامد و دوام رفتارهايى كه اغلب اتفاق مىافتد نمونهگيرى وقايعى ثبت كردن رفتارهايى از نوع خاص گردآوردن اطلاعات در باره رفتارهايى كه اغلب اتفاق نمىافتندخلاصهكردنمشاهدات مطالعه موردى تهيه خلاصهاى از رشد كودكى خاص تهيه مبنايى تهيه مبنايى براى نتايج و توصيهها SURCE: Adapted frm bservatinal Strategies fr Child Study by D.M. Irwin and M.M. Bushnell, 1980, New Yrk: Hlt, Rinehart Winstn. Cpyright 1980 by Hlt, Rinehart Winstn. Adapted by permissin.
اين فصل رهنمودهايى را براى استفاده از شيوه نقل رفتارهاى مورد مشاهده، قطعات كوتاه توصيفى، و خاطرات كودك به گونهاى توصيفى، عينى و علمى ارائه مىدهد. اين استراتژيهاى مشاهده كودكان خردسال شناخت ما را از كودكان و محيطهاى طبيعى آنان بالا مىبرد.

نقل رفتارهاى مورد مشاهده

نقل رفتارهاى مورد مشاهده استراتژى مؤثرى براى مطالعه كودكان خردسال است. اين استراتژى ثبت فورى رفتار در لحظه بروز آن است و هر مقدار ممكن از جزئيات را در بر مىگيرد. مشاهد براى نقل رفتارها را مىتوان براى اوقات معيّنى از روز يا هفته برنامهريزى كرد و اطلاعات وسيعى را فراهم آورد.
به منظور نقل رفتارهاى مورد مشاهده، يك مشاهدهگر به زمانى نياز دارد كه مسؤوليت مستقيمى د رمورد ارتباط با كودك يا كودكان مورد مطالعه به عهده او نباشد. از وسايل اندكى مىتوان استفاده كرد ـ كاغذ يادداشت ونوشت افزار ـ يا وسايل مجهزترى را مىتوان به كار برد نظير نوار ضبط صوت كه مطالب مربوط به مشاهدات را مىتوان به آرامى در آن ضبط كرد يا دوربينهاى ويدئو كه به وسيله آنها از فعاليتهاى برگزيده كودكان مىتوان فيلم تهيه كرد. كودكان به آنچه مشاهدگر انجام مىدهد علاقه نشان مى دهند و صادقانهترين پاسخها به سؤالهايى كه از آنان مىشود اين است كه «چيزايى رو كه ياد مىگيرم دارم مىنويسم» و «براى معلمم دارم تكليف انجام مىدم». اين پاسخهاى كلّى و مبهم، ظاهراً كودكان را راضى مىكند و با اين كه مىدانند كه مشاهده گر كارهاى آنان را با دقت زير نظر دارد ولى رفتارشان همچنان آزادانه ادامه مىيابد.
وظيفه اصلى در نقل رفتارهاى مورد مشاهده ثبت تمام وقايعى است كه در يك دوره زمانى معين در يك محيط معين روى مىدهد. اينمحيط و در كنار آن جزئيات فعاليتى كه در آن روى مىدهد بايد توصيف شود. آنگاه مشاهده گر تمام فعاليتها، واكنشهاى كودك در برابر تغيير شرايط، كاربرد مواد، و تعاملهاى اجتماعى را ثبت مىكند. در حاشيه اين ييادداشتها، مشاهدهگر گذشت زمان را ثبت مىكند. معمو يادداشتهايى كه در فواصل يك دقيقهاى تهيه مىشود امكان دستيابى به تعميم را در مورد مدت زمانى كه كودك صرف فعاليتهاى گوناگون مىكند فراهم مىآورد.
نقل رفتارهاى مورد مشاهده شيوه ثبت رفتار كودك در حين بروز است.
زبانى كه در نقل رفتارهاى مورد مشاهده به كار مىرود بايد مانند كودك مورد مشاهده جذاب و متنوع باشد. اگر كودك در ميان اتاق حركت مىكند، مشاهده گران افعال و قيدهايى را انتخاب مىكنند كه نشان دهند وى چقدر آماده يا با اكراه، چقدر سريع يا آهسته، چقدر هدفمند يا بى خيال و جز آن عمل مى كند. مشاهده گران خوب با انتخاب واژههاى مناسب مىتوانند موجب شوند كه كودكان در صفحه نوشتار «زنده» به نظر برسند.
لكن دانستن اين امر اهميت دارد كه زبان جذاب و متنوع از زبان قضاوتگر متفاوت است. در نقل رفتارهاى مورد مشاهده، مشاهدهگر از اين كه كودك چه احساسى دارد يا كودك چه فكر مىكند پرهيز دارد. مشاهدهگر به جاى گفتن جمله «او غمگين به نظر مىرسيد» ، رفتارهاى واقعى را توصيف مىكند: «با چشمانش پايين را نگريست، در ميان جمله از سخن گفتن بازايستاد، و قطرهاى اشك از گوشه چشمش فرو غلتيد.» كار برد زبان توصيف بدين معناست كه خواننده يادداشتهاى صحنه مشاهده براى نقل رفتارها، بيش از آن كه به دقيق بودن قضاوتها يا نتايج مشاهدهگر اعتماد پيدا كند مىتواند آن حادثه را باز سازى نمايد. يك رشته نقل رفتارهاى مورد مشاهده از كودكى خاص مىتواند اطلاعات مهمى را در باره محيط كودك فراهم آورد. والدين، مدد كاران و ديگران مىتوانند براى درك جريان رشد فردى نتايجى را از نقل رفتارهاى مورد مشاهده استخراج كنند. يادگيرى نقل دقيق رفتارهاى مورد مشاهده نخستين گام در مطالعه كودكان خردسال است.

قطعات كوتاه توصيفى

قطعات كوتاه توصيفى مربوط به فعاليتهاى كودك شبيه نقل رفتارهاى مورد مشاهده است ولى از آن محدودتر مىباشد. قطعات كوتاه توصيفى به صورت شرح وقايعى با معناى خاص در زمينه رشد كودكان تعريف مىشود. اين وقايع ممكن است مراحل رشد خاصّى و يا رويداد نمونه يا جالبى را نشان دهند. انتخاب مطلب براى قطعات كوتاه توصيفى به بازشناسى جنبههاى برجسته رفتار كودكان كمك مىكند. با ثبت قطعات كوتاه توصيفى، جزئيات آن رفتار را مىتوان براى تحليل بعدى نگهدارى كرد.
وقايعى كه اساس قطعات كوتاه توصيفى را تشكيل مىدهند داراى الگوى وقوع غير قابل پيش بينى هستند و بزرگسالانى كه با كودكان در كارها شركت مىكنند، مىتوانند آنها را ثبت كنند. براى مثال، معلمى كه به درك رو به رشد شارون Sharn از تفاوتهاى فردى پى برده بود، در حلّ معمايى با او مشاركت داشت.
شارون، كودكى سه ساله، و من حدود بيست دقيقه بر روى معمايى كار مىكرديم. او در باره معمّا سخنانى گفت واين كه اجزاى گوناگون كجا بايد قرار گيرند. طى اين مدت من مىديدم كه او دارد با دقت به صورتم نگاه مىكند. ناگهان او پرسيد، «اون چيه؟» و به سمت صورتم اشاره كرد. در حالى كه فكر مىكردم كه او ياحتما در باره چه مىانديشد، به خالهاى دستم اشاره كردم و پرسيدم، «آيا منظورت همين نقطههاست؟» او به صورتم نگاه كرد و دو باره پرسيد، «اون چيه؟» من بسادگى جواب دادم، «اونها خال هستند.» او لحظهاى مكث كرد و سپس برگشت و به حل معما مشغول شد. (آنسلمو، 1977).
چون قطعات كوتاه توصيفى تنها زمانى كه وقايع معنى دارى ظاهر شوند ثبت مىگردند، بزرگسالان مىتوانند به جاى اين كه جدا و قلم در دست بنشينند، با كودكان تعامل داشته باشند.
مواردى از قبيل ضرورت توصيف محيط، زمان و فعاليت; كاربرد كلمات دقيق در ثبت مكالمات; دربرگيرى جزئيات تعامل با ديگران; واستفاده از زبان توصيفى وعينى مشتركاً در قطعات كوتاه توصيفى ونقل رفتارهاى مورد مشاهده به چشم مىخورد. همين كه در تكنيكهاى ثبت رفتارهاى مورد مشاهده مهارت پيدا شود، از همان مهارتها براى ثبت قطعات كوتاه توصيفى نيز استفاده مى شود. مجموعهاى از قطعات كوتاه توصيفى مىتواند نگرشهايى را در باره كودكان فراهم آورد كه به صورت ديگرى دست يافتنى نيست.

يادداشتهاى روزانه كودك

يادداشتهاى روزانه كودك شرح تحولات و مراحل رشد كودك خردسال در طى روزهاى متوالى است. فردى كه غالباً در تعامل با كودك است رويدادها را به طور منظم و ييا حتى روزانه ثبت مىكند. معمو والدين يا خويشاوندان نزديك كودك كه از فرايند دوره اوليه كودكى به هيجان مىآيند، به نگهدارى ياداشتهاى روزانه كودك مىپردازند. نگهدارى چنين يادداشتهايى مستلزم انضباط و تعهد است، ولى افرادى كه اين ويژگيها را داشتهاند اظهار مى دارند كه به تفاوتهاى جزئى رفتار كودكان خردسال دقيقتر و نسبت به نيازهاى آنان حساستر شدهاند.

تابلو 2ـ1 مثالى از نقل رفتارهاى مورد مشاهده

بعد از ناهار، دانيل چهار ساله و مادرش روى تخت دراز كشيدند و گفتگوى گرم را آغاز كردند.
32 و 12 دانيل گفت، «من دارم كم كم بزرگ مىشم تا روزى پدر بشم.» مادرش پاسخ داد، «بله پسر بچهها بزرگ كه بشند مرد ميشن و دختر بچهها بزرگ كه بشند زن.»ي33 و 12 دانيل به سقف اتاق خيره شد، زمانى چشمانش نيمه باز بود و زمانى كام باز. سه بار گلويش را صاف كرد.
34 و 12 دانيل سرانجام ادامه داد، «مامان، وقتى بزرگ بشم تخت شما خيلى شلوغ مىشه.» مادر در پيشانىاش چينهايى ظاهر شد و پرسيد، «چرا اين طور فكر مىكند؟» دانيل ، در حالى كه دستها و پاهايش را دراز مىكرد پاسخ داد خوب ، «اگر من بابا بشم و باد bud (برادر دانيل) هم بابا بشه، اون وقت تو تخت مامان سه تا بابايى هست.»35 و 12 مادرش گفت، « آه، منظور تو رو مىفهمم، خوب در اين صورت خواهيم تونست، هركدام روى تخت ديگهاى بخوابيم تا هركس جاى كافى داشته باشه. تو و باد هم كه بزرگ بشين مىتونين روى تختخواب خودتون بخوابين.»دانيل دو باره به سقف خيره شد و گفت، «اون چيه؟» مادر به نقطهاى كه دانيل خيره شده بود نگاه كرد و در حالى كه او هم خيره شده بود گفت، «فكر مىكنم عنكبوته، بريم بگيريمش؟» يادداشتهاى روزانه شرح دائمى و مفصّلى از رشد را دربر دارد. در اين يادداشتها، اطلاعاتى در باره زمان و شرايط حاكم بر وقايعى نظير برداشتن نخستين گامهاى لرزان و بدون كمك ديگران، بر زبان آوردن نخستين جملات، تنها سوار شدن بر دوچرخه فاقد چرخهاى كمكى نگهدارى مىشود. يادداشتهاى كودك تغييرات وسيع رشد كودك را ترسيم مىكند. تداوم و تغييرات رشد را از ماهى به ماه ديگر و از سالى به سال ديگر نشان مىدهد و كودك را در محيطهايى مأيوس و داراى وسايل آسايش مىنماياند. كلام نوشته شده را با ضبط صوت وضبط ويدئويى مىتوان تكميل كرد.

تابلو 2ـ2 مثالهايى از قطعات كوتاه توصيفى «خوب» و «بد»

 

مثال 1 :

قطعه كوتاه توصيفى با استفاده از زبان قضاوتگر سلى قطعه مكعبى را به ماريون نمى داد. بنابراين ماريون تا جايى كه قدرت داشت او را هل داد و فرياد كشيد، «تو احمقى» سلى خيلى متعجب بود.

مثال 2 :

قطعه كوتاه توصيفى با استفاده از زبان توصيفى و غير قضاوتگر ماريون سه ساله و سلى پنج ساله در گوشه اتاق كه مخصوص بازى با مكعبها بود ايستاده بودند و اين دو دختر به نوبت مكعبها را روى هم مىچيدند تا اين كه همه مكعبها چيده شد جز يكى كه در كنار سلى افتاده بود. سلى اين آخرين مكعب را هم به صورت عمودى در بالاى برج قرار داد. ماريون به سلى نگاه كرد و گفت: «بده من، به من بده اونو.» سلى پاسخ نداد ولى به مكعبى كه اينك در بالاى برج قرار داشت اشاره كرد.
ماريون از جا برخاست ، شانههايش را به عقب داد و سلى را به طرف برج هل داد و با صداى بلند گفت، «تو احمقى!» چشمان سلى از تعجب گشاد شد و دهانش باز ماند و دراين حال به آرامى از ماريون روى برگرداند و به طرف برج واژگون شده نگاه كرد.

تفسير قطعات كوتاه توصيفى 1 و 2

قطعه كوتاه توصيفى نخست نتايج يا قضاوتهاى مشاهد گر را ارائه مىدهد ولى در باره اتفاقات قبل و بعد از حادثه هل دادن اطلاعات كمى مىدهد. كلماتى كه در ميان دايره مشخص شده است متناسب با قطعات كوتاه توصيفى نيستند. كلمه بنابراين به طور ضمنى رابطه علت و معلولى را كه ممكن است دقيق باشد يا نباشد، نشان مىدهد; تا جايى كه قدرت داشت قضاوتى است كه در باره آن احتمال نمىرود مشاهد گر دليلى داشته باشد; و خيلى متعجّب نتيجه ديگرى است كه خوب است برحسب رفتار بيان شود.
توجه داشته باشيد كه در قطعه كوتاه توصيفى دوم، علاوه بر اين كه از كلماتى كه داخل دايره آمده است اجتناب شده، اطلاعات بيشترى در باره پاسخهاى ماريون و سلى به اميال سرخورده ارائه مىشود. چنين قطعهاى كه مورد استفاده معلّم مهد كودك قرار گرفته است، مىتواند مبناى بحث جالبى را در كنفرانسى با حضور والدين و معلم فراهم سازد.
يادداشتهاى روزانه براى پاسخ والدين به سؤالاتى كه بعداً مطرح ميشود مفيد است. اين يادداشتها مىتواند به حافظه والدين كمك كند، بويژه وقتى كه گذشت زمان سبب شود كه آنان در مورد زود متولد شدن كودك اول اغراق كنند و در مورد رشد كودك دوم يا سوم نگران شوند. يا اگر والدين نگرانند كه كودك در انجام رفتارى افراط يا تفريط مىكند، مىتوانند به مدخلهاى يادداشتهاى گذشته مراجعه كنند تا معين شود كه آيا ادراك آنها دقيق است و آيا الگويى موجود است يا خير. هيجان انگيزتر از همه اين كه يادداشتهاى روزانه يگانگى هر كودك را آشكار مىسازد. مدخلهاى اين يادداشتها نه تنها سابقه نظم وترتيب رشد را ارائه مىدهد، بلكه برتريها و اميال فردى كودكان را نيز روشن مى سازد.
يادداشتهاى روزانه ظاهراً داراى دو نقص اصلى است. نخست ، مدخلهاى يادداشتهاى روزانه، بويژه اگر تهيه كننده آنها والدين مغرورى باشند، متأثر از يجانبداريهاى گوناگونى است كه احتما قابل اعتماد نيست. و دوم، از آنجا كه لازم است كه فرد طى مدتى طولانى با كودك در تماس باشد افراد ديگرى به جز والدين از استراتژى تحقيق كارآمدى برخوردار نيستند. با اين همه در چندين دهه گذشته، پژوهشگران در زمينه رشد اوليه زبان، يادداشتهاى روزانه مفصّلى از رشد زبانى كودكان خود نگهدارى كرده و به نكات مهمّى دست يافتهاند. و در دهههاى 1920 و 1930 ژان پياژه، با مشاهده رفتار كودكان خود و ثبت دقيق آنها نظريه رشدى را پديد آورد كه بعداً با مشاهده كودكان محيطهاى ديگر محك زده شد. اينك روشن شده است كه يادداشتهاى روزانه كودك، اگر چه نقايصى هم داشته باشد، براى مطالعه كودكان خردسال يك استراتژى قوى است.
يادداشتهاى روزانهاى كه والدين طى سالها از اين پسران نگهدارى كردهاند، تداوم رشد و يگانگى هر كودك را نشان مى دهد.

مشاهده رفتارهاى از پيش تعيين شده

مشاهده رفتارها در حين بروز اطلاعات مهمى را در باره رشد كودكان خردسال فراهم مىسازد. ولى گاهى اگر مشاهدات با نوعى ويژگى و ساخت همراه باشد، كار آمدتر است. اين قسمت چهار استراتژى را در مورد مشاهده رفتارهاى از پيش تعيين شده ارائه مىكند: كاربرد فهرست كنترل Checklist ، مصاحبهinterview ، نمونهگيرى زمانى time sampling و نمونهگيرى وقايعى event sampling .
همه اين استراتژيها مستلزم آن است كهتعاريف دقيقى ازاصطلاحات داده شود. براى مثال رفتار پرخاشگرانه به اعمالى جسمانى نظير زدن، خراشيدن، كشيدن يا فشار آوردن به فرد ديگرى محدود مىشود. يا اين تعريف مىتواند شامل رفتار كلامى نظير جيغ كشيدن، تهديد كردن، دشنام دادن باشد. در هر يك از اين دو حالت رفتارهايى كه در اين تعريف مىگنجند عبارتند از آنهايى كه مستقيماً مورد مشاهده قرار مىگيرند و قضاوت ذهنى مشاهدهگر در آن دخالت ندارد. هرچه اصطلاحات روشنتر تعريف شوند، اطلاعات بيشترى از استراتژيهاى مشاهده رفتارهاى از پيش تعيين شده كسب مىشود.

تابلو 2ـ3 مثالى از مدخل يادداشت روزانه

جنى (دو سال و سه ماهه) اكنون مىتواند در باره تجربيات تازه با شخصى كه در آن زمان حضور نداشته است بحث كند. براى مثال ، يك روز تمام بعد از آن كه من و او در كنار درياچه بوديم و ماهى مردهاى ديديم، او به پدرش توصيه كرد، « ماهى مرده، دستش نزنى، كثيفه.» و در بازگشت از مغازه خواربار فروشى باز هم به پدرش گفت، «نى نى كوچولو» ضمن اين كه به ينوزادى كه قب ديده بود اشاره مىكرد.
او در يادآورى ظرايف بسيار دقيق است. مادر بيرون به سر مىبرديم و من توپى را انداختم كه او آن را بياورد. او مىگفت، «بگير اونو!» همين طور كه دنبال توپ مىدويد ونيز «گرفتم اونو!» بعد ازاين كه توپ را در دست گرفت.
جنى با جمله سازيهايى كه خلاف واقعيت است به لطيفه گويى ادامه مىداد. امروز گفت، «مامان... پسر» و بعد شروع كرد به خنديدن.
او در طبقه بندى وسايل نقليه بسيار ماهر شده است. او نه تنها مقولههاى محض نظير سوارى، كاميون، چرخ و دوچرخه را به كار مىبرد بلكه آنها را همراه با صفات اندازهگيرى نظير كاميون كوچك يا سوارى بزرگ به كار مىگيرد. او چند نوع مقوله ديگر را نظير كاميون سيمان، بلدوزر و كاميون بستنى مىشناسد. وسيله نقليه مورد علاقهاش اكنون كاميون آشغال است.
او ظاهراً توانايى زبانى دارد تا تقريباً همه نيازهاى روزانهاش را برآورد. او مىتواند پيامهايى را از يك فرد بزرگسال به ديگرى برساند. قبل از شام من به او گفتم كه از پدر درخواست كند تا لطف كند و دستهايش را بشويد. او سوار دوچرخهاش شد و نزد بابايش آمد و گفت: «آماده، دستها.» وقتى هردو با هم وارد آشپزخانه شدند، با تعجب گفت: «دستهاى تميز!» و به آن دستها اشاره كرد.

فهرستهاى كنترل

فهرست كنترل فهرستى از رفتارهاست كه براى توجه داشتن يا مشاهده كردن اهميت داشته است. فهرست كنترل وقتى در اختيار فرد كارآزمودهاى قرار گيرد وسيله كارآمدى براى تعيين بروز يا عدم بروز رفتارهاى معين است. براى مثال معلم يا يكى از والدين كودك مىتواند با استفاده از فهرست كنترل دريابد كه يك كودك پيش دبستانى آيا مىتواند تا رقم ده بشمرد و يا اشيا را به طورى كه ارتباط يك به يك داشته باشند در كنار هم رديف كند يا خير. فهرست كنترل وقتى در اختيار فردى قرار گيرد كه تازه مىخواهد در زمينه رشد در دوره اوليه كودكى مطالعه كند، نگرشهايى را در مورد رفتارهايى كه براى كودكانى در سنين معين مناسب است، به او مىدهد. بدون استفاده از فهرست كنترل كه ساختارى را در اختيار قرار مىدهد، براى تازه كاران در اين زمينه تشخيص موارد نمونه از غير نمونه دشوار خواهد بود. والدين مجرّب و متخصّصان مىتوانند فهرست كنترل خاص خود را تهيه كنند. ابتدا معين مىكنند كه دنبال كشف چه چيزى هستند. سپس مقاصدشان را برحسب بروز يا عدم بروز رفتارهاى قابل مشاهده بيان مىكنند. سرانجام، از اين رفتارها صرف نظر مىكنند.
فهرست كنترل زير را والدينى طرحريزى كردهاند كه فرزندانشان در يك بازى گروهى شركت مىكنند. هدف ازاين فهرست كنترل اين است كه معلوم شود آيا كودكان مىتوانند رنگها را تشخيص دهند، نامگذارى كنند و با هم جور سازند.
وقتى از كودك سؤال مىشود كه «رنگ ــ را به من نشان بده» او به مكعب يك اينچى مناسب اشاره مىكند.
ــ قرمزــ آبىــ زردــ سبزوقتى به كودك مكعبى يك اينچى نشان داده مىشود، او نام رنگ را مىگويد.
ــ قرمزــ آبىــ زردــ سبزوقتى به كودك مكعبى يك اينچى با رنگى مخصوص و جعبهاى داراى مكعبهايى با چهار رنگ داده مىشود، او رنگها را جور مىكند.
ــ قرمزــ آبىــ زردــ سبز چنين فهرست كنترلى امتيازات فراوانى دارد. والدين مىتوانند در محرز ساختن اين امر كه آيا هر كودك مىتواند يك رنگ يا همه چهار رنگ مورد نظر را تشخيص دهد، نام نهد يا با هم جور كند، به گونهاى نظاممند عمل كنند. اين رويه بسيار سريع و كارآمد است و در مدت زمان كوتاهى، اطلاعات فراوانى را فراهم مىسازد. و در صورت تمايل مىتوان براى نتايج حاصله در فهرست كنترل تاريخهايى را ذكر كرد تا در مورد زمانى كه رنگها اول بار شناخته، نامگذارى وجور شدهاند، پروندهاى دايمى فراهم ساخت.
يمبتديان مطالعه در زمينه رشد در دوره اوليه كودكى، احتما خواهان كاربرد بعضى از فهرستهاى كنترل عالى كه متخصصان اين زمينه تهيه كردهاند، هستند. اين فهرستهاى كنترل اطلاعات وسيعى را در زمينه رشد عادى كودك در سطح سنّى معيّن در اختيار مبتديان قرار مىدهد.
فهرستهاى كنترل بيانگر نقشهاى مهمّى است: آنها بيانگر آنند كه آيا رفتارهاى معين بروز مىكنند يا خير، و نيز پروندهاى از زمان تحقق بسيارى از «نتايج نخستين» firsts رشد در دوره اوليه كودكى را تشكيل مىدهد. ولى آگاهى به اين امر لازم است كه فهرستهاى كنترل با تمام مزايايى كه دارند، فاقد اطلاعاتى در مورد چگونگى بروز رفتار ونيز بسامد يا مدّت رفتار هستند.

تابلو 2ـ4 مثالى از فهرست كنترل رشد : اجتماعى شدن نوباوگان

 

سطح سنّىرفتارتاريخ بروز

نوزاد وقتى كهاو را ازجايش بردارند و بغلكنند،ديگر گريه نمىكندياآرام مىگيرد.
يكماهه با چشم شى و يا شخص متحرك را دنبال مىكند.با ديدن چهره يا شنيدن صدا آرام مىگيرددوماهه هشيارانه به اشخاص توجه مىكند. به هيجان مىآيد، لبخند مىزند، دستها و پاهايش را تكان مىدهد، آوا سر مىدهد.
علاوه بر مادرش به ديگران نيز لبخند مىزند. به طور متفاوت به مردم واكنش نشان مىدهد.
سه ماهه به چهره و چشمان كسى كه با او در حال صحبت است نگاه مىكند.
گريه او به صورت آشكارى كاهش مىيابد.
چهار ماهه در بازى جمعى با صداى بلند مىخندند; اگر بازى قطع شود شيون سر مىدهد.
آوا سر مىدهد، لبخند مىزند وبيشتر به اشخاص آشنا روى مىآورد تا بيگانهها.
شش ماهه اعتراض مىكند (در برابر بزرگسالى كه اسباب بازى او را بر مىدارد مقاومت نشان مىدهد.) بيگانهها را تشخيص مىدهد.
هفت ماهه با ديدن تصويرش در آينه لبخند مىزند، آن را نوازش مىكند و آوا سر مىدهد.
نه ماهه نامش را كه مىبرند با سرگرداندن، چشم دوختن و لبخند زدن پاسخ مىدهد.
ده ماهه يبه خواهش زبانى و معمو در خصوص بازيها پاسخ مىدهد.
يازده ماهه كنشى را كه مايه خنديدن ديگران شده است تكرار مىكند.
بتدريخ معنى نه برايش جا مىافتد.
دوازده ماهه به درخواست بزرگسال، به او اسباب بازى مىدهد.
Frm The Early Learning Accmplishment prfile fr Develpmentally Yung Children, Birth t 36 Mnths (pp. 86-89) by M.E. Glver, J. L. Preminger, and A. R. Sanfrd, 1978, Winstn-Salem, NC: Kaplan Press. Cpyright 1978 Early LAP.Reprinted by permissin.
فهرست كنترل را براى مشاهده پاسخهاى اجتماعى كودكان خردسال مىتوان به كار برد.

مصاحبه

مصاحبه ، يا تعاملهاى يك بيك زبانى ميان بزرگسالان و كودكان خردسال براى زمانى مناسب است كه كودكان ياد مىگيرند در پاسخ به سؤالاتى كه از آنان مى شود براحتى اظهار نظر كنند. بدين ترتيب، اطلاعات فراوانى در باره نظرات و عقايد كودكان با پرسش از آنان مىتوان به دست آورد.
مصاحبهها ممكن است به شيوههاى گوناگونى برنامه ريزى شود. يك روش برگرفته از روش بالينى است كه ژان پياژه در مورد فرايندهاى تفكّر در كودكان خردسال به كار بست. او همان گونه كه از كار كردن با كودكان تجربياتى به دست مىآورد، اندك اندك مصاحبههاى خود را در باره اشيايى كه تفكّر كودكان خردسال را بر مىانگيخت، بنا نهاد. او در كنار كودكان اشيا را با دست مى ساخت و در باره پاسخهاى كودكان به سؤالهايش بحث مىكرد.
در روش بالينى، مصاحبه داراى ساخت از پيش تعيين شدهاى است. اين ساخت يمربوط به ساختن اشيا با دست است كه مصاحبهگر براى كودك مطرح مىكند. مث براى تعيين درك كودك خردسال از مفاهيم عددى، مصاحبهگر مىتواند مهرههاى قرمز وسياه را به طورى كه مطابقت مستقيم و آشكارى داشته باشند جابجا كند و بپرسد كه آيا مهرههاى قرمز بيشتر است يا مهرههاى سياه و يا تعدادى مساوى دارند و چرا. (ر.ك: تابلو 2ـ5 براى توصيف كامل چنين مصاحبهاى). اگرچه مصاحبه ساخت معينى دارد ولى مصاحبهگر انعطاف نشان مىدهد و دلايل پاسخهاى كودك را وارسى مىكند. هدف روش بالينى اين است كه تا حد امكان در باره تفكّر كودكان نكاتى كشف شود.
براى دست يافتن به حداكثر ميزان اطلاعات از راه مصاحبه، چند نكته كلّى را بايد به خاطر داشت. نخست اين كه بايد با كودك قبل از شروع مصاحبه رابطه برقرار كرد. اين رابطه مىتواند با صحبت در باره برنامههاى تلويزيونى دلخواه كودك يا در باره فعاليتهايش در خانواده يا مدرسه باشد. دوم اين كه مصاحبه در مكانى آرام برگزار شود كه احتمال مزاحمتى نباشد. و سوم اين كه بايد تمام پاسخهاى كودك با علاقه پذيرفته شود هرچند كه از ديدگاه يك بزرگسال نادرست به نظر آيد. كودك بايد اطمينان پيدا كند كه مجبور نيست به سؤالهايى كه از او مىشود پاسخهاى قطعى درست يا غلط بدهد; هدف از مصاحبه اين است كه چگونگى و علّت تفكّر كودكان كشف شود. در صورت لزوم مىتوان براى كودك توضيح داد كه كودك ديگرى هست كه پاسخى غير از پاسخ او مىدهد، دليل اين پاسخ متفاوت را از او جويا شد. مصاحبه با كودكان خردسال وقتى با دقت برگزار شود تفاوتهاى جالبى را بين فرايندهاى فكرى آنان و فرايندهاى فكرى كودكان بزرگتر و بزرگسالان برملا خواهد كرد.
در مواقعى كه كودكان خردسالتر از آنند كه قادر به پاسخگويى سؤالات باشند، اطلاعات مفيدى را مىتوان از مصاحبه با والدينشان كسب كرد. بسيارى از نكات ذكر شده بالا را در مصاحبه با بزرگسالان نيز بايد رعايت كرد.

نمونه گيرى زمانى

نمونه گيرى زمانى يك استراتژى مشاهده است كه بسامد (و گاهى مدت) رفتارهاى معينى را به طور مستند نشان مىدهد. رفتارهاى مورد مشاهده «نمونهها» يا مثالهايى از رفتارهاى عادى به شمار مى روند و با استفاده از اين نمونهها در مورد الگوى كلى رفتار پيش بينىهايى مىشود. نمونهگيرى زمانى تصوير كاملى از كودك به دست نمىدهد بلكه در عوض اطلاعات مفصلّى را در باره رفتارهاى خاص هركدام از كودكان يا گروهى از آنان فراهم مىسازد.

تابلو 5ـ2 مثالى از يك مصاحبه با استفاده از روش بالينى

ماكس اشتاين Max Stein بعد از يادگيرى نظريه ژان پياژه علاقه مند شد كه ميزان درك دختر پنج سالهاش را از مفاهيم عددى كشف كند. بدين منظور هشت مهره قرمز وهشت مهره سياه را روى ميز قرار داد. مهرهها طبق شكل زير يك به يك روبروى هم گذاشته شده بود .
l l l l l l l l ، ، ، ، ، ، ، ، آنگاه مصاحبه را شروع كرد و از آليسون پرسيد، «آيا اينجا مهرههاى بيشترى داريم( به رديف مهرههاى قرمز اشاره مىكند) يا اينجا مهرههاى بيشترى داريم (به رديف مهرههاى سياه اشاره مىكند) يا در هر دو رديف تعدادى مساوى داريم؟» آليسون به دو رديف مهرهها نگاه كرد، آنها را شمرد، و پاسخ داد، «تعداد مهرهها در هر دو رديف يكى است.»ماكس گفت، «اكنون ببين من چه انجام مىدهم.» و مهرهها را طورى حركت داد كه فاصله ميان آنها به صورت زير افزايش يابد: l l l l l l l l، ، ، ، ، ، ، ، دو باره از آليسون پرسيد: « آيا اينجا مهرههاى بيشترى داريم (به رديف مهرههاى قرمز اشاره مىكند) يا اينجا (به رديف مهرههاى سياه اشاره مىكند) يا در هر دو به يك ميزان؟» آليسون به دو رديف مهرهها نگاه كرد و پاسخ داد: «اينجا مهرههاى بيشترى داريم (به رديف قرمزها اشاره مىكند).»ماكس پرسيد، «چرا اين طور فكر مىكنى، آليسون؟» آليسون شانههايش را بالا انداخت و گفت: مىبينى كه چقدر بلند است.»ماكس مهرهها را با دست به صورتهاى گوناگون درآورد و در هر مورد از آليسون سؤال مىكرد. در تمام موارد، پاسخهاى آليسون بر اين اساس بود كه مهرهها چگونه به نظر مىرسند و نه بر اساس تفكر منطقى او در باره اين كه تعداد مهرهها در هر حال ثابت مىماند. ماكس قبل از انجام اين مصاحبه، اعتقاد داشت كه آليسون همانند او درك يكسانى از عدد دارد چرا كه مىتوانست مهرهها را بخوبى بشمرد. ولى در مصاحبه ماكس دريافت كه آليسون با شمارش محض نمىتواند به مسأله به طور منطقى پاسخ دهد: يك رديف هشت مهرهاى مىتواند طولانى تر از رديف هشت مهرهاى ديگر به نظر آيد، در صورتى كه مهرههاى يك رديف با فاصله زيادترى از هم قرار گيرند، اين مصاحبه سبب شد كه ماكس از فرايند تفكر دخترش درك بيشترى پيدا كند وانتظارات درستترى ازاو داشته باشد.
در نمونهگيرى زمانى، ثبت رفتارها به جاى آن كه به طور مداوم صورت گيرد دراوقات معينّى انجام مىشود. بسته به نوع رفتار، مىتوان مشاهدات را به مدت پانزده دقيقه در صبح و دو باره پانزده دقيقه در بعدازظهر يا اين كه به مدّت نيم ساعت در اواسط روز انجام داد. طبق اين برنامه، مىتوان كودك را در تمام مدت روز يا براى مدت زمان يمعينى مث يك دقيقه مورد مشاهده قرارداد و موارد مربوط به رفتارهاى خاص او را ثبت كرد. نمونهگيرى زمانى براى پاسخگويى به سؤالاتى ازاين قبيل مفيد است: كريس Chris چهارساله چند وقت به چند وقت انگشتانش را مىمكد؟ مگان Megan هشت ساله چه مدّتى از روز روى صندلى تحريرش نشسته نيست؟ سين Sean يكساله چند وقت به چند وقت گريه مىكند؟نمونهگيرى زمانى بهتر است هنگامى به كار رود كه رفتارها به طور مكرّر ـ حداقل يك بار به مدت پانزده دقيقه ـ بروز مىكنند. رفتارهايى كه نسبتاً گاه به گاه بروز مىكنند، مانند ابراز همدردى را نمىتوان با استفاده از نمونهگيرى زمانى به آسانى مطالعه كرد. (نمونهگيرى وقايعى كه بعداً توصيف خواهد شد استراتژى مناسبترى براى مطالعه رفتارهاى گاه به گاهى است.)قبل ازاين كه مطالعه نمونهگيرى زمانى را آغاز كنيم، اهداف مطالعه را بايد مشخص كرد، رفتارها را معين نمود و صورتهاى ثبت شده را منظم ساخت. مثال خوبى ازاين آماده سازى يكى ازمعروفترين مطالعات اوليهاى است كه در مورد نمونهگيرى زمانى به عمل آمده است. ميلدرد بى. پارتن Mildred B. Parten (33ـ1932) مىخواست تفاوتهاى مشاركت اجتماعى را در ارتباط با سنّ كودك مطالعه كند. ابتدا مقولههاى مشاركت اجتماعى را به گونهاى تعريف كرد كه هر مشاركت اجتماعى تنها در يك مقوله گنجانده شود و نه بيش از يكى. در زير نمونهاى ازتعريف علمى او را در مورد فعاليت موازى ـ كه يكى از شش مقوله مشاركت اجتماعى است ـ مىخوانيم: فعاليت موازى كودك تك و تنها بازى مىكند ولى به فعاليتى مشغول است كه او را به طور طبيعى به ميان ساير كودكان مىكشاند. او با اسباب بازيهايى مشغول بازى است كه شبيه آنها در اختيار كودكان پيرامون او نيز هست ولى با آن اسباب بازى كه خود مناسب مىبيند بازى مىكند و نمىكوشد كه در فعاليت كودكان نزديك خود تأثير و تغييرى ايجاد كند. او بيش از آن كه با كودكان ديگر بازى كند در كنار آنان بازى مىكند. او در مورد كنترل رفت و آمد كودكان در گروه هيچ تلاشى نشان نمىدهد.
بعد از تعريف شش مقوله از مشاركت اجتماعى، پارتن تعاريف و محل آنها را در فرم ثبت شدهاش به خاطر سپرد به طورى كه عمل ثبت رفتار سريع و آسان صورت گيرد. او قبل از مشاهده، مىبايست تعيين كند كه چه چيزى را و به چه مدت مىخواهد مشاهده كند؟ او تصميم گرفت كه كودكان دو تا پنج ساله را در ساعت آزاد تفريحشان (يك ساعت در هر روز) در مدتى بيش از يك ماه مورد مشاهده قرار دهد. او هر كودك را در گروه طبق ترتيب تصادفى اسامى، براى يك دقيقه مورد مشاهده قرار داد. پارتن با استفاده از نمونهگيرى زمانى موفق شد كه نتايج جالبى را در باره بازى كودكان به دست آورد.
در مطالعات نمونهگيرى زمانى كه چندين مشاهدهگر همكارى دارند، هر مشاهدهگر بايد در ثبت رفتار كودكان از الگوى واحدى پيروى كند. همواره در چنين مطالعاتى، دانستن اين نكته اهميت دارد كه هر مشاهدهگر بايد يك نوع رفتار را به همان صورتى كه هربار بروز مىكند ثبت نمايد. شركت در يك دوره كارآموزى طرز استفاده از نوارهاى ويدئو، مشاهدهگران را با شيوه ثبت و ضبط آشنا مىسازد و كنترل لازم را براى ثبات روش آنان ايجاد مىكند (به اين نوع ثبات، در اصطلاح رشد دوره اوليه كودكى پايايى reliability مىگويند.) مطالعه نمونهگيرى زمانى معيّن مىسازد كه چند وقت به چند وقت و چه مدت نوباوگان گريه مىكنند.
نمونهگيرى زمانى در مورد رفتار كودكان اطلاعات مهمّى را فراهم مىآورد. اين اطلاعات زمينه را براى مواردى نظير تصميمگيرى كودكان به ايفاى نقش والدين، تدريس يا مقاصد ديگر و يا زمانى كه جوياى ارجاعات شغلى مىشوند، فراهم مىآورد.

نمونه گيرى وقايعى

نمونه گيرى وقايعى شيوه مطالعه رفتارهايى است كه چنان بندرت اتفاق مىافتند كه براى ثبت آن از نمونهگيرى زمانى نمىتوان استفاده كرد. در نمونهگيرى وقايعى، مشاهدهگر به هنگام پديد آمدن واقعهاى از پيش تعيين شده يا بروز نوعى رفتار به ثبت كردن مىپردازد. نمونهگيرى وقايعى از نقل رفتارهاى مورد مشاهده كار آمدتر، ازثبت قطعات كوتاه توصيفى يا مدخلهاى يادداشتهاى روزانه منظمتر، و نسبت به نمونهگيرى زمانى داراى بافت طبيعى مشروحترى است.
در نمونه گيرى وقايعى مشاهدگر انتظار بروز واقعهاى را دارد كه دقيقاً از پيش تعيين شده است. هر زمان كه واقعهاى بروز مىكند، مشاهدهگر اطلاعات مربوط به مقولههاى مشخص شده بر روى برگه ثبت وقايع را جمعآورى مىكند. وقتى تعداد وقايع لازم به ثبت رسيد، او دادهها را براى تعيين بسامد، بافت و نتايج آن نوع رفتار تحليل مىكند.
نمونهگيرى وقايعى را مىتوان براى مطالعه رفتار وانمود سازى كودك به كار برد.
در نمونه گيرى وقايعى مشاهدگر انتظار بروز واقعهاى را دارد كه دقيقاً از پيش تعيين شده است. هر زمان كه واقعهاى بروز مىكند، مشاهدهگر اطلاعات مربوط به مقولههاى مشخص شده بر روى برگه ثبت وقايع را جمعآورى مىكند. وقتى تعداد وقايع لازم به ثبت رسيد، او دادهها را براى تعيين بسامد، بافت و نتايج آن نوع رفتار تحليل مىكند.

تابلو 2ـ6 مثالهايى از نمونه گيرى زمانى

آندرا بارنز Andrea Barnes مىخواهد بداند كه كودك دو سالهاش هرچند وقت يك بار همشيرهها و والدينش را گاز مىگيرد. او مطالعه خود را بر اساس نمونهگيرى زمانى طرح ريزى و نتايج زير را ثبت كرد.
نام كودك : بتى سن : دو سال و دو ماهتاريخهاى مشاهده : 10 فوريه تا 14 فوريهاوقات مشاهده : 30 و 10 ـ 11روزخط نشان مجموع1اا22ااا33ا14اااا45اااا5ميانگين در هر روز : سه مورد گاز گرفتن در هر روز به مدت پنج روزمگان اسميت Megan Smith احساس كرده بود كه پسر چهار سالهاش هر چه مىگذرد شست خود را بيشتر مىمكد. او فرم زير را براى مطالعهاى براساس نمونهگيرى زمانى طرح ريزى كرد.
نام كودك : راب Rb سن : چهار سال و شش ماهشرح رفتار : مكيدن شستتاريخهاى مشاهده : 20 ژوئيه تا 24 ژوئيهاوقات مشاهده : 9 ـ 30 و 9 و 30 و 3ـ4روزاز اوقات تادقيقهاز تا12345ميانگين : ــــ دقيقه در هر روز يك مورد از نمونه گيرى وقايعى از راه مطالعه كلاسيك دعواهاى كودكان به دست آمده است.(دو Dawe 1934). هلن سى. دو در يك مركز پيش دبستانى كار مىكرد و برنامه خود را با ديگر همكارانش طورى تنظيم كرده بود كه از مسؤوليت مداخله در دعواى كودكان معاف شود. در طى مدت زمانى، او اطلاعات زير را در باره دعواهايى كه در ساعت تفريح روى داده بود يادداشت كرد: طول مدت دعوا، جنس و سن كودكان شركت كننده، محل، علت و راه حل. بعد از گذشت چهار ماه اطلاعات كافى جمع آورى كرده بود و مىتوانست بعضى نتايج جالب را در باره دعواى ميان كودكان پيش دبستانى به دست آورد. طول مدّت لازم براى نمونهگيرى وقايعى را نمىتوان از قبل تعيين كرد واين ابهام از ينقايص كاربرد اين استراتژى است. نمونهگيرى وقايعى احتما براى والدين، معلمّان ، يا يديگر متخصّصان مددكارى كه معمو با كودكان تماس دارند، سودمند تر است. براى اين افراد نمونهگيرى وقايعى مجموعه منظمى از دادهها را فراهم مىسازد كه مىتوان به كمك آنها به تصميمگيريهايى در باره كودكان پرداخت.
هر نوع رفتار قابل مشاهده را مىتوان با استفاده از نمونهگيرى وقايعى مطالعه كرد. حتى رفتار بسيار نادرى نظير ابراز همدردى يا ميهن دوستى را در صورتى كه دقيقاً معين شده باشد مىتوان مطالعه كرد. و نوع كارى را كه دو با كاغذ و قلم انجام داده است مىتوان با پيشرفتهاى فنى جديد بسادگى انجام داد. ضبط صوت يا ضبط ويديوئى يادداشت بردارى را نسبتاً آسان مىنمايد و تحليل رفتارهاى زودگذر يا ظريف را ميسّر مى سازد.

خلاصه سازى رفتارهاى مورد مشاهده : مطالعات موردى

مطالعه موردى گزارشى است كه خلاصهاى از رفتارهاى مورد مشاهده يك كودك را ارائه مىدهد. اين مشاهده رفتار، خود رابطه مهمى را ميان نظريه و عمل در زمينه رشد دوره اوليه كودكى ايجاد مىكند. مطالعه بيشتر، مستلزم فرايند پر تلاش خلاصه سازى و تنظيم رفتارهاى مورد مشاهده به صورت مطالعه پيوسته كودك است.

تابلو 2ـ7 مثالى از مطالعه با استفاده از نمونهگيرى وقايعى

مارج كنت و دستيارش ، كن ريكو در كلاس خود در كودكستان متوجه شدند كه كودكان به طور غير عادى خواهان توجه بزرگسالانند. آنان نمىدانستند كه آيا تقاضاى توجه كودكان، آن گونه كه به نظر مىرسد به طور مكرر روى مىدهد و آيا بزرگسالان به تقاضاى آنان پاسخ مىدهند يا خير. آنان مطالعهاى با استفاده از نمونهگيرى وقايعى طرح ريزى كردند تا نتايج تقاضاى كودكان را براى توجه بررسى كنند. آنان والدينى را كه مىتوانستند به كلاس بيايند و ناظر اين وقايع باشند و نتايج زير را ثبت كنند، به همكارى دعوت كردند:

مقولههايى براى نمرهگذارى ستون G

IA (توجه فورى) : بزرگسال ظرف دو ثانيه پس ازتقاضاى توجه، توجه خود را به كودك معطوف مىسازد.
DA (توجه با تأخير) : بزرگسال ظرف پنج ثانيه پس ازتقاضاى توجه و با حداقل دو ثانيه تأخير توجه خود را به كودك معطوف مىسازد.
I (تقاضا را ناديده مىگيرد) : بزرگسال به تقاضاى توجه كودك پاسخ نمىدهد.

مقولههايى براى نمرهگذارى ستون H

A + (عاطفه مثبت) : عاطفه بزرگسال (لحن عاطفى پاسخ او) مثبت است.
A ـ (عاطفه منفى) : عاطفه بزرگسال منفى است.
آنان فرم زير را براى ثبت اطلاعات مربوط به نتايج تقاضاى توجه كودكان طرح ريزى كردند.
AB C D E F G H

واقعهكودكجنسسنتقاضاىتوجهمدتتوجهرفتارهاىنتيجهشدهعاطفهتفسير

1 ـ2 ـ3 ـ4 ـ5 ـ Adapted frm BSERVATINAL STRATEGIES FR CHILD STUDY by D. Michelle Irwin and M. Margaret Bushnell. Cpyright 1980 by Hlt, Rinehart and Winstn. Reprinted by Permissin f CBS Cllege Publishing.
مطالعات موردى حاصل اطلاعاتى است كه از طريق استراتژيهايى كه تاكنون معرفى شده ـ از قبيل نقل رفتارهاى مورد مشاهده، قطعات كوتاه توصيفى، يادداشتهاى روزانه كودك، فهرست كنترل ، مصاحبه، نمونهگيرى زمانى، و نمونهگيرى وقايعى ـ به دست آمده است. مطالعه موردى جمعآورى اطلاعات پراكندهاى را در زمينه رشد روانى، جسمى و شناختى الزام آور مى سازد. فهرست رئوس مطالب براى مطالعه موردى در
تابلو 2 ـ 8 داده شده است. چون براى دست يافتن به دادهها از بيش از يك منبع استفاده مى شود، مطالعات موردى نسبت به هر يك ازاستراتژيهاى مشاهده ديگر، توصيف كاملترى از رشد به دست مىدهد.
كودكى كه خلاصهاى از فرايند رشد او در يك مطالعه موردى گردآمده، به صورت فردى يا تواناييها و نيازهايى بى نظير «حيات مى يابد.» والدين ومتخصصان با بينشهايى كه از مطالعات موردى كسب مىكنند، مىتوانند در باره كودكان تصميمگيرى كنند. مطالعات موردى كه مربيان و ساير متخصّصان مددكارى به كار مىبرند، ابزارهاى ارزشمندى براى آشنايى بيشتر با كودكان خردسال به حساب مىآيد.
همگام با نظرات برونفن برنر (1979) در مورد تأثيرات محيط بر كودكان، مطالعات موردى كودكان را تا حد امكان در محيطها و موقعيتهاى بسيار گوناگون نشان مىدهد. اطلاعات را مىتوان از افراد معتبر فراوانى در زندگى كودكان ازقبيل والدين، معلمان، پزشكان، و ساير متخصّصان به دست آورد. عوامل موثر بر كودكان پيچيده هستند و هرچه از اين عوامل بيشتر آگاه شويم، به همان نسبت درك عميقترى از كودكان خواهيم يافت.
هنگام نوشتن مطالعات موردى براى طرحهاى كلاسى، مؤلف بايد با انتخاب نام ساختگى براى كودك از حريم او محافظت كند. در مواقعى كه مطالعات موردى در محيطهاى تربيتى نوشته مىشود، حقوق كودك از طريق قانون حقوق و حريم تربيتى خانواده Family Educatinal Rghts and Privacey Act كه در سال 1974 از تصويب كنگره ايالات متحده گذشت بيشتر حفظ مى شود. اين قانون به والدين و دانش آموزان اين حق را مىدهد كه يادداشتهاى مدرسه را مورد بازرسى قرار دهند و در برابر هر مطلبى كه نادرست به نظر مىرسد جبههگيرى كنند. همچنين بايد افراد ديگرى كه مىخواهند از اطلاعات پرونده دانش آموز در مدرسه استفاده كنند اجازه كتبى دريافت كنند. به دليل قانون حريم ، دسترسى به بعضى اطلاعات موجود در پرونده كودكان ممنوع است و مطالعات موردى نوشته شده تنها ممكن است در اختيار والدين كودكان قرار گيرد. ثبت دقيق رفتارها و مكالمات بيش از نظرات يا تعبير و تفسيرها، مطالعاتى موردى پديد مىآورد كه ديگر موجب جبههگيرى والدين نخواهد شد.

بهره گيرى ازمشاهدات در پاسخ به سؤالات

با استفاده از استراتژيهاى مشاهده كه در اين فصل تشريح شد، مىتوان پاسخ بسيارى از سؤالات را در باره رفتار و رشد كودكان خردسال دريافت. تابلوها نيز بيانگر مثالهاى مربوط به موقعيتهايى است كه اين استراتژيها در آنها مناسبت دارند. مثالهاى بيشتر را مىتوان در قسمتهايى با عنوان ازنظريه تا عمل در پايان بخشهاى دو، سه، و ،چهار اين كتاب پيدا كرد. اين قسمتها ما را در كاربرد هر يك از استراتژيهاى مشاهده راهنمايى مىكند و بر اثر آن پاسخ سؤالات مربوط به كودكان خردسال در گروه سنّى خاص را در اختيارمان قرار مىدهد. مشاهده، دامنه دانش انسان را از محدوده مطالب آثار چاپ شده فراتر مىبرد و به موقعيتهاى به ياد ماندنى زندگى مىرساند، درك رشد دوره اوليه كودكى را آسان مىسازد و زمينه را براى والدين و متخصصانى مددكار كه مطمئن و توانا باشند، فراهم مىآورد.

سؤالات غير قابل پاسخ و اخلاقيات علم

برخى سؤالات در باره كودكان خردسال را بدون نقض اخلاقيات علم ethics f science نمىتوان پاسخ داد. انجام مشاهده به منظور جمعآورى اطلاعات در باره چنين سؤالاتى، حضور كودكان را در موقعيتهايى مجاز مىشمارد كه سبب زيان جسمى يا روانى آنان مىگردد. تعدادى از اين سؤالات غير قابل پاسخ به قرار زير است: كودك يك ساله درد را چقدر تحمل مىكند؟ در كتك زدن، تا چه حدى از شدت عمل را مىتوان سوء رفتار با كودك به شمار آورد؟ رفتار كودك هشت ساله در اثر عدم موفقيتش در مدرسه چگونه تغيير مىيابد؟

تابلو 2 ـ 8 مثالى از رئوس مطالب مطالعه موردى در باره كودكان پيش دبستانى

نام كودك : تاريخ گزارش:سن كودك : گزارشگرتاريخ ورود به مركز پيش دبستانىالف ـ توصيف كودك به طور كلىب ـ رابطه كودك با خودش1 ـ موفقيت در كار شخصى (لباس پوشيدن، توالت رفتن، دست و رو شستن، ازاموال شخصى مراقبت كردن)2 ـ استعداد سخن گفتن (توليد گفتار، ساخت، و كاربرد)3 ـ استعداد حركت كردن (كنترل حركت اصلى; الگوى راه رفتن، دويدن، پريدن، حفظ تعادل، لى لى كردن، تاخت كردن، جست و خيز كردن)4 ـ الگوى بيان عاطفى (خلق و خو، پاسخ به ناكامى)5 ـ پاسخ در موقعيتهاى گوناگون ( تصميمگيرى، حلّ مسأله، پايدارى)ج ـ رابطه كودك با بزرگسالان1 ـ بزرگسالان در نقش حاميان كودك براى كنترل خودش2 ـ بزرگسالان در نقش افراد يارى دهنده كودكد ـ رابطه كودك با كودكان ديگر1 ـ تعاملهاى عمومى (كيفيت ، كميّت) 2 ـ تعاملهاى خاص يك موقعيت (حل تعارض، نوبت گيرى، مشاركت)هـ ـ رابطه كودك با گروه1 ـ مسؤوليتهاى اصلى ( مراقبت از مواد، مراعات مرز خود با ديگران)2 ـ شركت در فعاليتهاى گروهى (داستان، موسيقى، تغيير مكان، سفر، خوراك سرپايى)3 ـ كنترل رفتار به هنگام انتقالو ـ رابطه كودك با اشيا و مفاهيم1 ـ اشيايى كه با دست مورد استفاده قرار مىگيرند و ادامه فعاليت جسمى به شمار مى روند (سه چرخه، توپ، مداد، قيچى)2 ـ اشيايى كه مىتوانند صورت و شكل خاصى بپذيرند (خاك رس، خمير بازى )3 ـ اشيايى كه براى ساختمان سازى كودكان به كار مىروند ( مكعبها، بازى ساختمان سازى، نجارى، خمير درست كردن، چسب كارى، معمّاها).
4 ـ نقاشى و رنگزنى5 ـ فعاليت زبانى ( توجه كردن، مشاهده كردن، نوشتن نمادها، خواندن، كاربرد مفاهيم)6 ـ گسترش مفاهيم (عليّت، رديف كردن، عدد، مكان، زمان، طبقهبندى، اندازهگيرى) Adapted frm The Challenge f Day Care by S.A. Prvence, A.Naylr, and J. Pattersn, 1977, NewHaven: Yale University Press. Cpyright 1977 by Yale University Press. Adapted by Permissin.
در سالهاى پيشين، به مسائل اخلاقى پيرامون تحقيق در مورد كودكان مانند اكنون توجه نمىشد. به عنوان مثال، آزمايش مربوط به شرطى شدن آلبرت در برابر ترس ازموشهاى صحرايى سفيد را به ياد مىآوريم كه در فصل يك شرح داده شد. به دليل مطالعاتى از اين قبيل بود كه كنگره قانونى گذراند مبنى بر اين كه تمام نهادهايى كه از كمكهاى مالى دولتى براى تحقيق در مورد انسان استفاده مىكنند، بايد گواهى كنند كه هيچ زيان جسمى يا روانى متوجه افراد مورد تحقيق نخواهد گرديد. انجمن تحقيقات رشد كودك يك سلسله معيارهاى خاص خود را دارد كه حقوق كودكان و مسؤوليتهاى پژوهشگران و سردبيران روزنامهها را مشخص مىكند. اين معيارها تعيين مىكنند كه حقوق كودكان مافوق حقوق پژوهشگران است و قبل از انجام هر تحقيقى جلب توافق آگاهانه والدين كودكان يا قيّم آنها لازم است.
تمام دانش پژوهان رشد دوره اوليه كودكى مسؤوليت دارند كه ازايمنى كامل كودكان مورد مشاهده اطمينان پيدا كنند. حريم كودكان و والدينشان بايد به هنگام گزارش نتايج به صورتى حفظ گردد كه افراد مورد آزمايش شناخته نشوند. مشاهدهگران معتقد به اصول اخلاقى مىكوشند تا ازحقوق كودكان و والدينشان حمايت كنند. صرف وقت براى ملاحظه مسائل مهم اخلاقى، كمترين بهايى است كه در برابر كشف هيجانانگيز نحوه رشد كودكان بايد منظور كرد.

خلاصه

1 ـ يادگيرى استراتژيهاى منظم مشاهده ما را در درك رفتار كودكان وكسب بينش نسبت به رشد جسمى، روانى، و شناختى آنان يارى مىدهد.
2 ـ در استراتژيهاى مشاهده رفتار كودكان خردسال در حين بروز ـ نقل رفتارهاى مورد مشاهده، قطعات كوتاه توصيفى و يادداشتهاى روزانه كودك ـ زبان عينى و توصيفى به كار مىرود.
3 ـ نقل رفتارهاى مورد مشاهده شامل ثبت تمام چيزهايى است كه در مدت زمان و محيط معينّى روى مىدهند.
4 ـ قطعات كوتان توصيفى گزارشهايى هستند كه وقايع معنى دار خاصى را در زمينه رشد كودكان در بر مىگيرند.
5 ـ يادداشتهاى روزانه كودك توسط والدين يا افراد ديگرى كه با كودك تماس نزديك دارند، تنظيم مى شود; آنان تغييرات و مراحل رشد را روز به روز گزارش مىدهند.
6 ـ رفتارهاى خاص از پيش تعيين شده را مىتوان با استفاده از روشهاى كارآمد فهرست كنترل، مصاحبه، نمونهگيرى زمانى، و نمونهگيرى وقايعى مشاهده كرد.
7 ـ فهرستهاى كنترل عبارتند از فهرستهايى از رفتارها. اين فهرستها را مىتوان به طور منظم براى مشاهده رفتارهاى كودك معينى به كاربرد، خواه اين رفتارها در آن كودك وجود داشته باشد، خواه وجود نداشته باشد.
8 ـ مصاحبه فرصتهايى را براى تعامل زبانى يك به يك با كودكان فراهم مىآورد و بدين ترتيب ما را از فرايندهاى فكرى آنان آگاه مىسازد.
ي9 ـ نمونهگيرى زمانى بسامد واحتما تداوم رفتارهاى معينى را مستند مىسازد.
10 ـ نمونهگيرى وقايعى انواع خاصى از رفتارها را به طور مشروح ثبت مىكند.
11 ـ مطالعات موردى گزارشهايى است كه رفتارهاى گوناگون يك كودك را خلاصه مىسازد.
12 ـ همه اين استراتژيهاى مشاهده براى پاسخگويى به سؤالهاى مربوط به رفتار و رشد كودكان خردسال به كار مىروند.
13 ـ مشاهدهگران معتقد به اصول اخلاقى بايد در تمام اوقات پاسدار حقوق وحريم كودكان خردسال باشند.

اصطلاحات كليدى

نقل رفتارهاى مورد مشاهده مصاحبه مطالعه موردىقطعات كوتاه توصيفى نمونهگيرى زمانى اخلاقيات علميادداشتهاى روزانه كودك پايايىفهرست كنترل نمونهگيرى وقايعى براى مطالعه بيشتر Strategies f bservatinal ResearchAlmy, M., Genishi, C. (1979). Ways f studying children (rev. ed.). New Yrk: Teachers Cllege press.Bentzen, W. (1985). Seeing yung children: Aguide t bserving and recrding bebavir. Albany, NY:Delmar.Cartwright, C.A., Cartwright, G.p. (1984). Develping bservatin skills (secnd ed). New Yuk: McGrw-Hill.Irwin, D.M., Bushnell, M. M.(1980), bservatinal strategies fr child study. New Yrk: Hlt, Rinehart and Winstn.Strategies f Experimental ResearchVasta, R. (1979). Studying children: An intrductin t research methds. San Francisc: W. H. Freeman. بخش اول

پيش از تولد، تولد، و

خانواده گسترده مارى جانسون بتازگى از دكتر خود شنيده كه جواب آزمايش باردارى او مثبت بوده است. او با اين تصور كه آنفوانزاد گرفته است به دكتر مراجعه كرد ولى در كمال تعجب از دكتر شنيد كه از زمان بارورىاش مدّت نه هفته گذشته است. جالب اين بود كه رشد اوليه ساختهاى اصلى داخلى و خارجى، در جنين آغاز شده بود. با وجود اين كه كسى با نگاه كردن به مارى تشخيص نمى داد كه او باردار است ولى بسيارى از مهمترين تغيير وتحولات پيش از تولد نيز سپرى شده بود.
مارى جانسون هيجانات غالباً متعارضى را در خود احساس مىكند. بسيارى از والدينى كه انتظار فرزند را مىكشند، به سبب حيات جديدى كه به وجود مىآورند سراپا هيجان مىشوند. ولى غالباً كسانى نظير مارى داراى هيجانهايى آميخته با نگرانى، ترس، بى اطمينانى يا نظاير آن هستند. برخى از نگرانيها، ترسها و بى اطمينانيهاى فرد با كسب آگاهى دقيق و روشن از آنچه دارد آن را تجربه مىكند ونيز از آنچه پيش خواهد آمد، كاسته مىشود. اين بخش از كتاب اطلاعاتى را در مورد مجموعه وقايعى كه قبل، هنگام، و بعد از تولد پديد مىآيد به دست مىدهد. بخش يك به دو فصل تقسيم مىشود. اولين فصل يعنى فصل سه به ماههاى پيش از تولد كه شامل فرايندهاى تصميمگيرى والدين، درون داد ژنتيكى، و تغيير وتحولات فيزيولوژيكى كه منجر به تولّد كودكى مى شود، اختصاص دارد. دومين فصل يعنى فصل چهار در باره فرايند تولّد توضيح مىدهد و مسائل ناشى از ورود كودك را به خانواده بررسى مىكند.
3

پيش از تولد

هر سال كه فرا مىرسد، ظاهراً كشفيات جديدى به عمل مىآيد و اطّلاعات بيشترى در باره اهميت تحولاتى كه پيش از تولد كودك پديد مىآيد ارائه مىشود. عناوين مهم عبارتند از: كروموزومها و ژنها ـ پايه ارثى حيات ـ كژريختيهاى مادر زادى، مشاوره ژنتيكى، بارور سازى، رشد پيش از تولد، و مراقبت پيش از تولد. در آغاز و پايان اين فصل، بعضى از عواملى كه نخست بر تصميم به داشتن فرزند و سپس بر آمادگى بعدى والدين در پذيرش نقشهاى جديد مؤثر است، مورد بحث قرار مىگيرد.

تصميم به داشتن فرزند

خوانندگان يك روزنامه محلّى با نوشتن حدود دويست نامه در پاسخ به مقالهاى در باره فرزند نداشتن به گونهاى خود انگيخته ازخود عكسالعمل نشان دادند. اغلب خوانندگان در نامه نوشتند كه اگر عمر دوبارهاى پيدا كنند دو باره فرزند خواهند خواست. اين والدين راضى در نامه خود داشتن فرزند را مايه شادى، خشنودى وكمال خود معرفى كردند. ولى برخى ديگر ازو الدين خاطرنشان كردند كه در صورتى كه قرار باشد اكنون در اين باره تصميم بگيرند داشتن فرزند را ترجيح نمىدهند. اين والدين ناراضى در نامه خود از مسؤوليت سخت، تنگاهاى مالى، تعهد زمانى، عدم آسايش، فشارهاى روانى، از خود گذشتگيهاى گوناگونى ياد كردند. براى برخى از والدين نيز يفرقى نمىكرد و مىگفتند تحت شرايط ديگرى نظير اين كه سنّشان بيشتر شود يا كام سروسامان پيدا كنند، تحصيلات خود را تكميل كنند و ارتباط محكمترى را به وجود آورند و شرايطى از اين قبيل، دو باره طالب فرزند خواهند بود. (اخبار مركورى سن خوزه، 1982) چنين حجم عظيمى از نامههاى پستى ناخواسته در پاسخ به مقالهاى در باره نداشتن فرزند گواه بر آن است كه مردم براى اين تصميم اهميت قائلند.
در ارتباط با تصميم به داشتن فرزند، اين قسمت نخست دلايلى را كه والدين براى داشتن فرزند ارائه مىكنند بر مىشمارد. سپس اطلاعاتى را در باره خطر باردار شدن كه مىتواند جزئى از فرايند تصميمگيرى براى داشتن فرزند باشد، به دست مىدهد.

دلايل داشتن فرزند

براى بسيارى از مردم داشتن فرزند تصميم مثبتى است و بر اساس ملاحظات خردمندانهاى قرار دارد. اينك روشهاى طبيعى و مصنوعى برنامهريزى خانواده، زوجها را در محدود ساختن تعداد افراد خانواده، از هم فاصله داشتن بارداريها يا نياوردن فرزند يارى مىدهند. فشارهاى اجتماعى براى داشتن فرزند بلافاصله بعد از ازدواج در حال كاهش است و زوجها اندك اندك ترجيح مىدهند كه بدون فرزند به زندگى خود ادامه دهند. در چهارچوب اين تغيير آرا و گسترش اختيارات، دلايل مثبت چندى نيز براى داشتن فرزند در زير آمده است: دوست دارم كنار بچهها به سر برم. من به كارهايى كه انجام مىدهند علاقهمندم و دوست دارم كه هميشه در كنارم فرزندى باشد.
دوست دارم كه فرزندى را دوست بدارم ونيز افكار و ارزشهايى را كه بدان پايبندم در اختيار او بگذارم.
دوست دارم كه فرزندم شريك زندگى من باشد و خود را در ايجاد محدوديتها و دادن راهنماييها متعهد بدانم.
مىخواهم از فرزندى مراقبت كنم واسباب سلامت، حفاظت وامنيت او را فراهم آورم.
دوست دارم كه در هيجده سال آينده (و يا بيشتر) مسؤوليت انسان ديگرى بر عهدهام باشد.
تصميم به داشتن فرزند تعهد عظيمى را ايجاد مىكند. كمال مطلوب آن است كه يك پدر و مادر بالقوه، به كاوش در باره اهدافى كه براى زندگى خود در نظر گرفتهاند، نگرشى كه به فرزندان دارند و استحكام رابطه ميان خود بپردازند.
گاهى داشتن فرزند نتيجه تصميمى آگاهانه است ولى اين تصميم بر اساس انتظارات غير واقع بينانه يا عدم درك مسائلى است كه روز به روز در زندگى با كودكان روى مىدهد. بعضى مردم فرزند را به اين دليل مىخواهند كه آنان را بيش از هركس دوست داشته باشد; اين مردم وقتى با كودكى مواجه مىشوند كه بسيارى از نيازهايش را بايد برآورده سازند سرخورده مىگردند. بعضى مردم فرزند مىآورند زيرا فكر مىكنند كه با رسيدن به مقام والدين مسير كودكى تا بزرگسالى را طى خواهند كرد; اين مردم با قبول مسؤوليت بى پايان زندگى براى فردى ديگر در مىيابند كه فرايند رشد خودشان پيچيده شده است. برخى مردم فرزند مىآورند تا زندگى و روابطشان را با شادى بياميزند; اين مردم در مىيابند كه تصاوير مثبت فراوانى را كه انتظار داشتهاند، فاقد نوعى ملايمت، مراعات حريم و آزادى در مورد آنان است و همه اينها زندگى و روابط نااستوار قبلى آنان را بيشتر تحت فشار قرار مىدهد. والدينى كه فرزند مىآورند تا عمدتاً نيازهاى ارضا نشده خود را برآورده سازند، اغلب اوقات نااميدند. والدين به عناوين گوناگون مورد عنايت قرار مىگيرند ولى خود نيز بايد آماده بذل عنايت بيشترى به فرزندانشان باشند. افراد فداكارى كه واقعاً مايلند نقش والدين را بر عهده گيرند، در رويارويى با دشواريهاى فراوان بزرگ كردن فرزندان در مطمئنترين جايگاه قرار دارند.

بارداريهاى پر خطر

معلوم نيست كه در همه موارد باردارى نوزاد سالمى متولد شود. بارداريهاى پرخطر آنهايى هستند كه احتمال ابتلاى مادر يا جنين به ناتوانى يا منجر شدنشان به مرگ بالاتر ازحد متوسط باشد. در اين قسمت بر دو خطر خاص تأكيد مىشود: سن پايين مادران و ويژگيهاى والدين كه ممكن است موجب سوء رفتار با فرزند شود. بعضى از خطرهاى ژنتيكى و پزشكى درجاى ديگرى شرح داده شده است. والدين آينده بايد عوامل مخاطره آميز را براى مادر و فرزند جزئى از تصميم خويش به داشتن فرزند به شمار آورند.
برخى از عوامل بارداريهاى پرخطر در شكل 3 ـ 1 خلاصه شده است. از اين عوامل، عامل سن پايين مادران از سوى مراقبان بهداشت و ساير متخصصان مورد توجه خاص واقع شده است. در واقع همان گونه كه در اين فصل شرح داده شده است، صفحه اول يك روزنامه محلى به اين موضوع اختصاص داده شده است: باردارى مادران سيزده تا نوزده ساله: يك همهگيرى ملّى» (سرانو Serran 1983). ممكن است دادن نسبت همهگيرى به باردارى در سنين سيزده تا نوزده سالگى تا زمانى كه اطلاعات زير مورد توجه قرار نگيرد اغراق آميز جلوه كند: هر ساله بيش از يك ميليون افراد سيزده تا نوزده ساله امريكايى باردار مىشوند. ده در صد از افراد پانزده تا نوزده ساله باردار مىشوند و 30000 مورد باردارى ديگر زير پانزده سالگى روى مىدهد.(ديكمن، 1981) چنين پيش بينى مىشود كه چهل درصد افراد چهارده ساله كنونى پيش از رسيدن به سن بيست سالگى حداقل يك نوبت باردار و بيست درصد آنها يك يا بيش از يك نوبت بچهدار خواهند شد. (انستيتو آلن گوتماخر، 1982)اين نوع بارداريهاى افراد سيزده تا نوزده ساله براى مادر و فرزند مخاطرهآميز است (و عواقب آن دامنگير پدر، پدر بزرگ و مادر بزرگ ، و جامعه نيز خواهد شد).
آمار زير مخاطرات موجود در بارداريهاى افراد سيزده تا نوزده ساله را نشان مىدهد:ميزان مرگ و مير مادرانى كه چهارده سالهاند يا كمتر از چهارده سال دارند، شصت درصد بالاتر از زنانى است كه در اوايل سنين بيست تا سى سالگى هستند; اين ميزان براى مادران بين پانزده تا نوزده سالگى سيزده درصد بالاتر از زنان ياد شده است.

الف ـ عوامل اجتماعى ـ اقتصادى

1 ـ سطح پايين اجتماعى ـ اقتصادى شغل پدر2 ـ حمايت مالى ناكافى3 ـ مسكن نامناسب4 ـ مسائل جدّى اجتماعى (ازهم پاشيدگى خانواده، مشكلات زناشويى وغيره)5 ـ ازدواج نكرده ، بويژه در سنين سيزده تا نوزده 6 ـ پايگاه اقليتها(سياهان، پورتوريكوئىها، مكزيكيها، سرخپوستها)7 ـ محروميت غذايى در دوره كودكى، نوجوانى، يا پيش از باردارى

ب ـ عوامل جمعيّتى

1 ـ مادران با سن زير شانزده سال يا بيش از 35 سال2 ـ كوتاهى قد (زير 152 سانتىمتر)3 ـ وزن تا 20% بالا يا پايين حد معمول4 ـ اعتياد سخت به سيگار كشيدن5 ـ سابقه خانوادگى در اختلالات شديد ارثى 6 ـ سابقه زايمانهاى نامناسبالف ـ سابقه نازايىب ـ سقط جنين قبلىج ـ دفعات باردارى با فاصله نزديك به همد ـ چهار يا بيش از پنج مورد باردارىهـ ـ بارداريهاى چندگانه قبلىو ـ زايمان زود رس قبلىز ـ زايمان طولانى شده قبلى در هر باردارىح ـ باردارى خارج رحمى قبلىط ـ عمل سزارين قبلىى ـ زايمان قبلى با استفاده از پنس داراى حفره ميانىك ـ تولد طفل كم وزن قبلىل ـ تولد نوزاد قبلى با وزن چهار كيلوگرم يا بيشترم ـ مرده زاد يا مرگ نوزاد قبلىن ـ فلج مغزى يا نقص عصبى در طفل قبلىس ـ آسيب در هنگام تولد يا كژ ريختى در طفل قبلىع ـ مول هداتيد Hydatidifrm mle يا تومور كورسينوم كوريون Chricarcinma از قبل7 ـ ايجاد لختههاى خونى در سياهرگ همراه با پيدايش تغييرات التهابى در ديواره سياهرگ Thrmbphlebitis يا آمبولى emblism 8 ـ بيمارى قلبى9 ـ اختلالات ناشى از غدد مترشحه داخلى10 ـ اختلالات مربوط به سوخت و ساز بدن (مرض ناشى از تشرح زياد غده تيروئيد)11 ـ آلبومينورى مزمن12 ـ سل يا ساير بيماريهاى حاد ريوى (آسم)13 ـ بيماريهاى آميزشى و ساير بيماريهاى عفونى14 ـ كم خونى ناشى از كمبود آهن15 ـ كم خونى ناشى از بزرگى بيش از حد گويچههاى قرمز خون16 ـ كم خونى ارثى ناشى از اختلال در ساخته شدن هموگلوبين17 ـ ساير امراض مربوط به هموگلوبين18 ـ كسر وزن بيش از پنج پوند 19 ـ چاقى20 ـ بدخيمى 21 ـ جرّاحى در طول باردارى22 ـ ناهنجاريهاى مادرزادى مهم در مجراى توليد مثل23 ـ عقب ماندگى ذهنى مادران واختلالات هيجانى مهم و صرع حاد24 ـ اعتياد به دارو يا الكليسم مزمن

ج ـ عوامل پزشكى مادران

1 ـ كمى مراقبت يا عدم مراقبت پيش از تولد2 ـ ناتوانى گردن رحم3 ـ مسموميت4 ـ اختلال باردارى ناشى از ازدياد فشار خون5 ـ بيمارى مزمن كليوى، تكرار عفونت مجراى ادرار يا تكرار پيدايش باكترى در ادرار 6 ـ ديابت قندى و اختلال پيش از بيمارى قند prediabetes

د ـ عوامل جنينى ـ مادرى

1 ـ حساس شدن ارهاش2 ـ حسّاس شدنهاى مهمّ ديگر از قبيل ناهمسازى سيستمهاى گروه خونى كل و AB 3 ـ استفاده از داروهاى معينى در طى اندام زايى جنينى4 ـ عفونتهاى ويروسى معين و بيماريهاى مربوط به موجودات تك ياختهاى (سرخجه، تبخال ساده، بزرگى غير طبيعى ويروسى ياخته، آلودگى به تك ياخته توكسوپلاسما)5 ـ در معرض تشعشع يونيزه كننده گسترده قرار داشتن6 ـ جنينى كه براى دوره باردارى بيش از اندازه بزرگ يا كوچك باشد.
7 ـ عقب ماندگى رشد درون رحمى

هـ ـ عوامل جفتى و غشايى

1 ـ خونريزى مهبل2 ـ خونريزى مزمن پشت جفت3 ـ جفت با حاشيه فنجانى شكل4 ـ نابسندگى جفتهاى اوليه5 ـ جفت سرراهى يا جدا شدگى زودرس جفت6 ـ قطع زود رس غشاها7 ـ افزايش مايع آمنيوتيك در جريان باردارى

شكل 3 ـ 1 عوامل باردارى پرخطر

كودكانى كه از مادران سيزده تا نوزده ساله به دنيا مىآيند بيشتر دچار نقص تولد مىشوند كه خود سبب مردن آنها پيش از يك سالگى و يا ناتوانيهاى آنان در تمام طول زندگى مىگردد.
(ناى Nye و لمبرتس 1980, Lamberts )چرا بارداريهاى سنين سيزده تا نوزده اين قدر مخاطرهآميز است؟ چهار عامل اصلى: عبارتند از مراقبتهاى پزشكى ناكافى، تغذيه نامناسب، نابالغ بودن مادر سيزده تا نوزده ساله از لحاظ زيستى و تركيبى پيچيدهاى از عوامل فشار اقتصادى و اجتماعى. نظارت پزشكى موجب محافظت مادر و جنين ازخطر مىشود ولى تعــداد مادران سيزده تا نوزده ساله باردارى كه در فكر مراقبتــهاى مورد نياز در سه ماهه اول يا حتى سه ماهه دوم باشند اندك است; بعضى از مادران تا زمــان زايـمان نيز از مراقبـتهاى پزشكى محرومند. تغذيه مناسب در طــول باردارى نقش حيــاتى دارد ولى تغذيه بويژه براى مـادران سيزده تا نوزده ساله باردار كه در آمد كمى دارند، مشـكلى محسوب مىشود; سياست جـارى بسيـارى از ايالتها تنها به حمايت عمومى از نظر نيازهاى غذايى بعد از تولد نوزاد مـحدود مىگـردد. بالغ نـبودن مادر جـوان از نظر زيستى بـه افزايش خطر كم خونى و سـاير مـسائل مرتبط با آن در ميــان مادران سيزده تا نوزده ساله باردار منجر مىگردد. و تركيب پيچيدهاى ازعوامل فشار اقتصادى و اجتماعى تولد فرزند، يك مادر سيزده تا نوزده ساله را با مشكلات بعدى از قبيل بهرهكشى از كودك، بزهكارى، الكليسم و سوء استفاده از دارو مواجه خواهد ساخت ( ديكمن، 1981).
يكى از دلايلى كه باردارى مادران سيزده تانوزده ساله اين قدر مورد توجه قرار دارد، اين است كه ضمن آموزش آنان در باره مراقبتهاى مناسب پيش ازتولد، به آنهاكمك شود كه باردارى را به تعويق بيندازند و بدين ترتيب از خطرات بعدى اجتناب كنند. بسيارى از گروهها وافراد علاقهمند در مورد مادران سيزده تا نوزده ساله مطالعه مىكنند تا به اين اهداف دست يابند.
يخطر ديگر اين است كه احتما والدين و فرزندان ارتباط مناسبى برقرار نخواهند كرد. رى هلفر (كلاوس و رابرتسون، 1982) پنج ويژگى والدين را كه عموماً در موارد بهره كشى از فرزند به چشم مىخورد مشخص كردهاند: مورد غفلت يا بهرهكشى قرار داشتن در طول دوره كودكى خود والدين; فقدان روابط شخصى حمايتى در حال حاضر ; رابطه زناشويى نامناسب; عزت نفس كم; و وارونگى نقش والدين و فرزند (نظير اين كه والدين فرزند خود را عامل حمايت عاطفى به شمار آورند). والدينى كه منتظر تولد فرزند خود هستند و ويژگيهاى ياد شده را دارند، بهتر است تشويقشان كرد كه قبل از آوردن فرزند به مشاوره بپردازند.
تصميم آگاهانه براى داشتن فرزند مستلزم ملاحظه انواع عوامل مخاطره آميز مربوط به يك باردارى خاص مىشود.
مسائلى كه مبناى ژنتيكى دارند نيز بايد مورد ملاحظه قرار گيرد ولى بيمارى ژنتيكى تا زمانى كه پايه ارثى حيات توضيح داده نشود متقاعد كننده نخواهد بود.

كروموزومها( chrmsmes ) و ژنها( genes ) پايه ارثى حيات:

چگونگى رشد هر شخص بستگى به اطلاعاتى ژنتيكى دارد كه پدر و مادر در زمان بارور سازى fertilizatin حامل آناند.
يك رشته كامل از صفات، از رنگ مو گرفته تا ساختار قلب توسط يك جفت ژن يا بيشتر برنامه ريزى مىشود. اين ژن نيز به نوبه خود در كروموزومها درمركز (هسته) تمام ياختههاى بدنهايمان قرار دارد.