شگفتى هاى آفرينش در كلام اهلبيت (عليهم السلام)
جلد اول

رضا كوشارى

- ۱۰ -


موجهاى صوتى

امام صادق (عليه السلام) درباره ى عجائب هوا و خواص و كاربردهاى آن، سخنان بسيارى دارد كه از جمله منافع اين هواى نامرئى مى فرمايد:
وحسبك بهذا النسيم عبره و ما فيه من المصالح، و فيه تطرد هذه الاءصوات، فيودى الى البعد البعيد، و هو الحامل لهذه الارواح ينقلها من موضع الى موضه.(52)
و تو درباره ى اين هوا جه مى پندارى؟ آيا مى دانى كه در آن شگفتيهاى بسيار و منافع و فايده هاى گوناگون است. هوا است كه اين صداها را به نقاط دور و دورتر مى راند. و اين هوا است كه حامل اين ارواح است و اين ارواح با جابه جايى و منتقل شدن گام به گام، به جاى دور مى رسند.
اكنون منظور و مقصود آن حضرت بيش از هر زمانى واضحتر و معلوم شده است و آن حضرت درباره ى فيزيك و مكانيزم امواج صوتى به نحوى بازگو مى كند كه گويى متخصصى در زمان ما اينحرفها را گفته و نه انگار در 1300 سال پيش بوده است.
نقش هوا در بحث قبل معلوم شد و در اين جا، گذشته از تمام موارد مذكور، نكات ديگرى را متذكر مى شود كه مكمل بحث قبلى است و تعريف كاملترى از فيزيك صوتى بيان شده است.
در معناى جمله دوم بيانات آن حضرت، از وجود يك انرژى باخبر مى شويم كه باعث ارتعاش اجسام مختلف مى شود، در هوا بر اثر برخورد اجسام ريز با همديگر، صدا به صورت امواج منتشر مى شود، و در حين انتشار موجهاى ميكانيكى در محيطهاى مختلف مى شود. در معناى جمله سوم از فرمايشات آن حضرت مى فهميم اين هوا است كه حامل اين ارواح است يعنى همان صداها است كه به صورت انتقال از ذره بذره يعنى از موضوعى به موضعى ديگر، صداها جابه جا مى شوند و ما احساس شنيدن مى كنيم و همچنين به گوش افراد دور مى رسد.
به موجهاى طولى كه انرژى ميكانيكى را به گوش انسان منتقل مى كنند موجهاى صوتى مى گوييم.
يكى از نكات بسيار مهم كه در كلام آن حضرت هست دانسته مى شود كه او با استفاده از كلمه ((نقل)) جابه جايى تدريجى را به ما مى رساند چون جابه جايى از ذره به ذره و شكل گيرى امواج پى در پى، باعث تاخير رسيدن امواج صوتى به قسمت دورتر است، يعنى در حين انتشار موج، ذره هاى محيط با يك بسامد ارتعاش مى كنند ولى اين ارتعاشها در جهت انتشار موج داراى تاءخير زمانى هستند، بدين معنا كه اجزاى محيط با هم به ارتعاش در نمى آيد، و يك جزء محيط وقتى مرتعشى مى شود كه موج به آن برسد، بنابراين فاصله زمانى از مبداء تا منطقه ى دورتر وجود دارد و اندازه گيرى زمان فاصله ، بسيار مهم و حساس است، و عجيب تر از اين محاسبه، درك اين موضوع و بيان آن توسط آن حضرت است.

نقش مهم لاله ى گوش

گفتن و شنيدن در ميان عامل رابطه و ساختار اجتماعى است و از نتيجه ى آن، تفاهم و تحول در جامعه پديد مى آيد و شنوايى در تربيت وتعليم و زندگى ما نقش بسيار مهمى ايفا مى كند و تنها راه تماس و بهره گيرى مردم از همديگر به توسط گوش اءنجام مى شود و اين گوش كه يكى از اءندامهاى حس ‍ است بايد از آن به خوبى مواظبت كنيم چون گوش از عناصر بسيار حساسى تشكيل شده است
لاله ى گوش صداها را مى گيرد و به داخل مجراى شنوايى هدايت مى كند، و يكى از وظايف گوش آن است كه صداى شديد و آزار دهنده و يا ناخواسته را از خود، تا آن حدكه ممكن است دور مى كند تا صداى مفيد و مورد نظر، بهتر شنيده شود و به طور مثال، در مجلسى كه مردم در آن جا جمع، و همه با همديگر مشغول صحبت هستند و سر وصدا بسيار درهم پيچيده است، و يا در خيابانى كه همه نوع صداهايى وجود دارد، مى بينيم كه گوش به حرفهاى كسى با دقت گوش فرا مى دهد و بقيه ى صداها را نمى خواهند، از خود دور مى كند و تمام توجه شنوايى به سخنان كسى به شنيدنش دارد كه با او در حال گفتگو هستيم بدون اعتنا به سرو صداهاى ديگر، و آن ها را طرد مى كند، يعنى در آن شرايط، آن صداها را نمى پذيرد و زمينه براى گفت و شنيد و تفاهم، مناسب تر مى شود.
امام صادق (عليه السلام) در حيات خود، براى رشد فكر مردم و ايجاد تحول و پيشرفت در جامعه تلاش بسيارى نموده و مردم در زمينه هاى مختلف علمى، مسايل گوناگونى را از آن حضرت جويا مى شدند و ايشان جواب آن ها را به نحو اءحسن بيان مى فرمودند و گاهى مردم در زمينه ها و موارد مهمترى قدرت درك و تشخيص چيزهايى را نداشتند، مى بينيم كه آن حضرت خود به طور سئوال و گفتن معما براى بيان موضوعات علمى مطرح مى كردند و خود نيز جواب مى داد، به طور مثال، كسى در آن زمان نمى دانست كه اين لاله ى گوش، داراى فايده و خواص و كاربردهاى بسيارى است لذا سئوال نمى كردند چون تشخيص نمى دادند كه داراى اهميت است، ولى آن حضرت پس از مطرح كردن موضوع، جواب خود را نيز مى دادند تا مردم بهتر دريابند و از موضوعات مهمى آگاه شوند.
آن حضرت درباره ى گوش و شنوايى سخنان بسيار جالبى دارد كه به چند نكته آن توجه كنيم.
لم صار الاذن ملتويا كهياه اللولب؟ = الا ليطرد فيه الصوت، حتى ينهى الى السمع، وليسر حمه الريح، فلا ينكا فى السمع .(53)
آيا مى دانيد كه چرا گوش درهم پيچيده و در آن تكه گوشتهاى بر آمده نمايان گشت؟ و آن نيست بجز اين كه براند صداها را، تا اين كه به شنوايى درست و مطلوب منتهى شود، و گرمى هوا را ((براى تشكيلات اءندام حس ‍ شنوايى)) بشكند، تا اين كه در شنوايى اخلال و آزار ايجاد نكند.
و از مجموعه سخنان آن حضرت اين چنين دانسته مى شود كه گوش ها در واقع همچون پالايشگاه صداهايند. و سخنان امام صادق (عليه السلام) در واقع كامل ترين بيانات علمى درباره ى گوش وشنوايى است كه در اءعماق تاريخ گذشته بيان شده و امروز با اين كه علم به پيشرفت و تكال رسيده، مى بينيم كه بيانات آنحضرت، گويى سخنان يك متخصص در زمان ما است و به جهت قديمى بودن سخنان آن حضرت، در معانى آن كلمات، كمى اشكال و يا مطابقت نداشتن با حرف طب روز، احساس نمى شود.
در زمان ما كه دانش پزشكى در بهترين مراحل پيشفت قرار دارد، انكه توانسته بيشتر نقاط بدن را به خوبى شناسايى كند و از اسرار و سيستم كار آن ها اطلاعت وسيعى را به دست آورده و امروز معلوم شد كه گوش و درون آن، اين دستگاه شنوايى درهم پيچشده و بسيار حساس است دستگاه شنوايى از لاله گوش تا درون آن، رويهم رفته اين اندام حسى، و تشكيلات پرپيچ و خمى دارد كه هر گوشه اى از آن وظيفه ى خاصى در كار شنوايى انجام مى دهد.
در جمله اول از بيانات آن حضرت اين است كه لاله گوش در هم پيچيده و در آن، تكيه گوشتهاى برجسته و نمايان ديده مى شود و كار و خاصيت آن، اين است كه لاله گوشت، اصوات را جمع آورى مى كند و به درون تشكيلات گوش مى فرستد و صداى خواسته را مشخص و صداى ناخواسته را نمى پذيرد تا اين كه شنوايى مطلوب و مقبول حاصل شود، و از گفته هاى آن حضرت اين چنين دانسته مى شود كه در آن صورت مى توان صداها را به خوبى بشنويم چون اگر تمركز حواس شنوايى به صداى مخصوص و مورد نظر ما در ميان بقيه صداها نبود، آن گاه ما همه ى صداها را به يك اندازه و در هم مى شنيديم و آن چه را كه خواسته ما است در ميان آن ها مشخص ‍ نمى گشت.
و يكى ديگر از خواص لاله گوش اين است كه از گرمى هوا مى كاهد تا به مجموعه تشكيلات شنوايى آسيب نرساند چون مى دانيم كه اندام شنوايى ، بسيار ظريف است و از چند تكه گوشت نرم و ترد و پرده هاى نازك و رقيق تشكيل شده اند.
و از نتيجه پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) و امامان معصوم، مثل اين سخنان امام صادق (عليه السلام) در اين زمينه و مسايل ديگر، باعث به وجود آمدن تحولات علمى پس از مطرح شدن آن موضوعات سبب مى شد و در اين جا ذهن مردم، و تمركز اهل انديشه روى اين مطلب جلب مى كرد و سخنان معصومين (عليه السلام) همچون بذر و نهالى است كه ميرودتا در آينده، درخت بزرگ و پر ثمرى شود يعنى پس از گذشت زمان، رفته، رفته بر توسعه و زمينه سازى علمى و پيدايش انديشمندان بسيارى منجر مى شد، چون مطلب علمى منتشر و ذهن ها را متوجه نكاتى جديد معطوف مى گشت و پس از آن بود كه اين مطلب به نظر خيلى از مردم جلوه گر و ارزش پيدا مى كرد لذا روى آن ها شروع به تحقيق مى شد و در اثر همين زحمات و تلاش آن حضرت و امامان ديگر بود كه سالها و قرنها پس از آن ها، سر منشاء تحولات علمى گرديد، هر چند كه درباره ى يك موضوع علمى وقتى دست به دست و ذهن به ذهن ديگران منتقل شود، در دراز مدت كم كم گوينده اصلى موضوع فراموش مى شد ولى اصل قضيه مى ماند كه همان مورد علمى است و مى بينيم كه پس از ائمه (عليه السلام)، متفكران و انديشمندان اسلامى در علوم گوناگون به وجود مى آيند و پس از آن ها آثار علمى به اروپا مى رسد و بر اءثر آن، وضعيت علم و صنعت امروز شكوفا مى شود.

ميكروب و بهداشت

قديمى ترين تعريف ميكروب

جانداران زيادى وجود دارند كه مى توانند به بدن ما حمله كنند و سبب بيماريهاى گوناگون شوند و آسيب رسانند و بيشتر اين موجودات كوچك و ناديدنى، ميكروب نام دارند.
در هزارها سال گذشته، وسيله اى براى مبارزه با (ميكروب) وجود نداشت، چون در آنزامانها كسى نمى دانست كه ميكروب وجود دارد لذا براى مبارزه با بيماريهاى ميكروبى كارى نمى توانستند اءنجام دهند.
امروز مى دانيم كه ميكروبها آن قدر كوچكند كه با چشم، هيچ گاه ديده نمى شوند، در حدود 300 سال پيش ميكروسكپ ساده اى اختراع شد و براى نخستين بار چيزهايى به كوچيكى ميكروبرا توانستند با آن ببينند و سالها گذشت و كسى نمى دانست كه ميكروبها، توليد بيمارى مى كنند و سلامتى را در معرض خطر قرار مى دهند، و در حدود 70 سال پيش معلوم شد كه ميكروبها مولد بيمارى هستند، از آن زمان، به بعد، واقعيتهاى مربوط به ميكروبها كشف شدند.
بيش از هزار و چهار صد سال پيش، پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) همانگونه كه مردم را به راه درست و شيوه نيك مى آموخت و همان گونه كه از زمين و آسمان ها مى گفت و همچنين به سلامتى و تندرستى جسم و محيط و بهداشت و به خصوص روشهاى پيشگيرى از مرض ها، براى مردم زمان خود سخنان بسيارى گفتند و اكنون به اين جمله از سخنان آن حضرت توجه كنيم، و قصوا اظفار كم فان الشيطان يجرى ما بين اللحم و الظفر(54): ناخنهاى خود را كوتها كنيد زيرا شيطان در ميان گوشت و ناخن روانست.
در فرهنگ اسلامى بدترين پديده در مخلوقات، شيطان است، شيطان مظهر تمام بدى ها است چون ما اعتقاد داريم كه شيطان همان گونه كه در روح و روان ما، عامل تحريك به گناه و خطا است و باعث به هم ريختن اءخلاق انسان و مردم است و در نتيجه آن فساد و تباهى در جامعه پديد مى آيد، لذا پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) هميشه از شيطان، اين اءهريمن ناپاكى سخنان بسيارى دارد و همچنين وقتى كه درباره ى سلامتى جسم و پيكر آدمى و محيط اءطراف صحبت مى شود، بياناتى مى فرمودند و به آن چه كشف و عامل مرض و مولد آفت هست، نلم شيطان را به كار ميبردند چون مردم آن زمان به اصطلاح و عنوان ((ميكرب)) آشنا نبودند چون مردم به كار نميرفت، و امروز دانشمندان يقين خاصل كردند و همه به خوبى مى دانيم كه ميكروبها ايم موجودات نامرئى، سر منشاء تمام مرضها و آفت سلامتى تمام اءفراد مردم و موجودات ديگرند، بنايراين پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) با اين سخن خود در آن زمان يعنى قبل از پيدايش دانشمندان و اءبراز گوناگون و مدرن آن ها، در اين باره قديمى ترين تعريف از ميكروبرا به مردم با عنوان شيطان و شياطين معرفى و شناسانده است.
دانشمندان اكنون به اين نتيجه رسيدند كه ميكروبها در جايى كه شرايط زندگى براى آن ها مساعد باشد بخوبى رشد و نمو مى كنند، ميكروبها غير از خدا به چيزهاى ديگر نيز احتياج دارند تا بتوانند در آن شرايط، پرورش و توليد مثل كنند، مثل گرما و رطوبت از نيازمنديهاى اءساسى پرورش ‍ ميكروبها است و ميكروبها تاريكى را دوست دارند، پس در زير ناخن تمام اين شرايط فراهم است لذا پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) بى دليل نبود كه اين موضوع را بارها به مردم ياد آورى مى فرمود و مردم را از وجود موجوداتى بسيار كوچك به نام و مرام شياطين يا به قول امروزى ها وجود ميكروب در بين گوشت و ناخن با خبر ساخت و اين آگاهى براى سلامتى مردم بسيار لازم و ضرورى است چون دستها بيشترين راه تماس ‍ بين غذا و دهان و چشم و بينى و همچون راه تماس با مردم است لذا آن حضرت از اين پديده زيان آور و ناپيدا وقتى كه صحبت مى كردند، نام شياطين را به جاى ميكربها عنوان مى كردند و آن را آفت شيطانى معرفى مى نمودند، چون در ميان مردم آنزمان، عنوان و اصطلاح شيطان براى بديها و پليدى شناخته شده بود، پس راه و چاره اى براى فهماندن مردم از اين مناسبتر نبود تا اين كه در ذهن مردم بهتر جا بيفتد و زودتر و راحت تر بدانند كه اين عامل ناسلامتى، اءخلال و روح و جسم است
ميكروب نيز مظهر تمام خطرها براى سلامتى جسم ما است، و نكته جالب آنست كه آن حضرت در زمانى از وجود ميكروبها سخن مى گويند كه چيزى به عنوان ميكروسكوپ وجود نداشت و تنها با ميكروسكوپها قوى و مدرن است كه مى توان آن ها را ديد چون ميكروبها آن قدر كوچكند كه هر كدام آن ها به مراتب از نوك سر سوزن بسيار كوچكترند.
و اين موجودات بسيار ريز در زير ناخن آن قدر زيادند كه آن حضرت براى آن ها از جمله ((يجرى)) يعنى جريان دارند كه گويى آن ها از بس ‍ كوچك و بسيارند همچون مايعى هستند، و معناى ديگر ((يجرى)) بر وجود حيات و فعاليت مدام دستجمعى آن ها دلالت دارد.

پيشگيرى از عوامل ميكروب زا

يك پزشك وقتى از ميكروب براى ما تعريف و توصيف مى كند، مى بايستى او يك رشته از دانش طب را طى مراحل چند ساله در دانشگاه، نزد اساتيدى مجرب و با تحصيلات عالى خوانده باشد و با ابزار و ادوات رشته تخصص خود كاملا آشنا شده شده باشد و معمولا يك رشته از علوم پزشكى داراى درسها و موضوعات مختلفى است كه علاوه بر آن، از موضوعات علمى ديگر مثل ميكروب شناسى استفاده مى شود تا در راستاى دانش طب در يك رشته از جهات مختلف و لازم، آگاه و متخصص ‍ شود.
از حضرت امام زين العابدين (عليه السلام) نقل شده است كه مى فرمايد: عن على (عليه السلام) قال امرنا رسول الله (عليه السلام) بدفن اربعه: الشعر و السن و الظفر و الدم (55)
حضرت على (عليه السلام) فرمودند كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) به ما امر نمود كه چهار چيز را حتما در زير خاك پنهان كنيم وآن ها، مو و دندان و ناخن و خون مى باشند.
شايد در آن زمان كسى تعجب كند و نداند كه يك دندان و يا مشتى خون و يا مقدارى مو و ناخن هاى گرفته شده كه بسيار ناچيز و روى زمين هم شايد ديده نمى شوند، اين دستور پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) براى چه بود و انجام اين كار چه خاصيت و يا ضررى مى تواند داشته باشد.
مى دانيم كه اين ها در كوتاه مدت كاملا از بين نمى روند، و بدون اين ها روى زمين، عوامل مهم توليد كننده ى ميكروب هستند، پس علت دفن اين ها يعنى در لا به لاى خاك نهادن آن ها، براى مصنوعيت و حفظ سلامتى ما از ميكروبهاى مدام در حال توليد آن ها است چون به توسط جريان هوا و رطوبت ممكن است كه آن ميكروبها به جاهاى ديگر منتقل و پخش شوند و چه بسا لااقل يك نفر در برخورد با اين پديده هاى نامرئى، گرفتار درد و مرضى شود كه عواقب آن يقينا بد و دردناك است چون ميكروب، اندك آن ها زياد و مؤ ثر است و كمترين آلودگى مشكل ساز و خطرناك است، پس ‍ كم آن هم قابل تحمل نيست.
سيصد سال پيش ميكروسكوپ ساده اختراع شد و پس از آن بود كه مقدارى از موجودات نامرئى ديده شدند، با اين حال هنوز كسى نمى دانست كه اين ها براى سلامتى زيان آورند، و 70 سال پيش بود كه توسط انديشمندان ديگر با كمك ميكروسكوپ هاى پيشرفته تر، دريافتند كه اين موجودات ((ميكروبها)) مضر و خطرناك و چه بسا كشنده هم هستند و كم كم انواع گوناگون بسيارى نيز شناسايى شد و امروز، ميكروب شناسى يك رشته مهم علمى است كه جايگاه ويژه اى دارد.
پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) بيش از هزار و چهار صد سال پيش، با زبان ساده و قابل فهم عموم مردم، كلماتى را بيان مى كند كه بيانگر همين ميكروبها با اين موجودات نامرئى است و از سخنان آن حضرت اين چنين دانسته مى شود كه پيشگيرى مهمتر و واجب تر از دارو و درمان اين آفت و علاج مشكلات و گرفتارى آنست، و اهميت دستور و تاءكيد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در اين زمينه، برخاسته از آگاهى و حقيقتى است كه امروز، اين موضوع معلوم و مسلم است و نكته ى جالب اين جا است كه آن حضرت و امامان ما درباره ى ميكروب، تعريف و توصيف بسيارى دارند كه بترتيب در مقاله هاى بعدى به نظر شما خواهد رسيد كه نشان دهنده ى اعجاز علمى آن ها است.
و اكنون در زمان ما دانشمندان بسيار و با ابزار مدرن، همه به اين نتيجه و شناخت از ميكروب رسيدند كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم ) با زبان قابل فهم عموم مردم آن روز درباره ى اين موجودات بيان نموده است، و در شهر مكه مردم آن زمان، لابراتور و آزمايشگاه و ميكروسكوپ و دنشگاه وجود نداشت و پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) يك محقق و مكتشف نبود و آگاهى او هر چه هست از لطف خدا است كه به او الهام شده.
بنابر اين پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) كه به انجام دفن اين دستور اكيد مى دهد چون حتما از عواقب و پيامدهاى احتمالى بد آن با خبر است و كسى كه اين گونه سخن مى گويد و ما را هوشيار مى كند يه طور يقين، خود آگاه از وجود ميكروبهايى است كه از آن به وجود مى آيند و سخن آن حضرت به مراتب بالاتر از بيان يك دانشمندى كه از ميكروب شناسى آگاهى كامل دارد چون او حتما در مدت طولانى با ميكروسكوپ كار و تحقيقات بسيارى انجام داده است تا اين كه بتواند عوامل به وجود آورنده ى ميكروب از مواد زائد بدن ما، شناسايى كند و بداند كه ميكروب ها چگونه به وجود مى آيند و چه ضرر و آفت براى سلامتى ما دارند، پس در مجموع آن حضرت آگاه از كليه موضوعات و مسايل تحقيقاتى و نيز دانش ‍ پزشكى است.

باكتريهاى دهان در شب فعالترند

لو لا ان اشق على امتى لامرتهم ان يستاكوا بالاءسخار(56): اگر نه مايه رنج امت خويش مى شدم دستورشان مى دادم كه سحر گاهان مسواك كنند)) و اين حديث ديگرى است كه اشاره به وقت سحر مى كند، وقت سحر معمولا بعد از خواب طولانى شب و قل از صبح است، معمولا هنگام خوابيدن، ترشحات بزاق دهان به كلى قطع و يا به مقدار خيلى زياد كاسته مى شوند، بنابراين رشد و فعاليت ميكروبها بيشتر مى شود و از طرف ديگرى بوى دهان نامطلوبتر مى شود، پس بلافاصله بعد از خواب شب هنگام سحر كه صبح بسيار زود است باعث كنترل ميكربها و از طرفى ديگر، بر طرف كننده بوى دهان مى شود و از نكات ظريف و جالبى كه در اين سخن پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) نهفته اين است كه مسواك زدن را در هنگام سحر به استثناى اوقات ديگر روز، سفارش مخصوص ‍ نموده است، چون يك فرد وقتى كه مى خوابد، دهانش پاكيزه تر است، و رشد و فعاليت ميكروبها هنوز كمتر است ولى در دراز مدت يعنى هر چه از شب بگذرد و مدت خواب طولانى تر شود آن گاه رفته رفته زمينه براى رشد و فعاليت ميكروبها مناسبتر مى گردد و آن ها براى تخريب و زيان رسانى مستعدتر و قوى تر و بيشتر مى شوند، و به اين دليل است كه آن حضرت، سحر و يا حداقل صبح زود را سفارش حتمى به مسواك زدن نموده است و اين پيشنهاد پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) قديمى ترين موضوع علمى در اين زمينه است.

مسواك زدن شبه واجب است

از بيانات پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) اين چنين دانسته مى شود كه در مسواك زدن آن قدر خوبى و خواص نهفته هست كه آن را براى هر فرد بسيار لازم و ضرورى مى داند، تا آنحد كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) در اين انديشه بود كه ممكن است روزى فرمان واجب بودن آن را براى مردم، توسط وى ابلاغ شود.
مى دانيم كه دهان، نقش حساس و مهمترين كار براى هر انسان انجام مى دهد مثل تغذيه و تكلم و تغزيه از راه دهان پاكيزه و با دندانهاى تميز و سالم ، عامل اصلى سلامتى و نشاط جسم و جان است.
تكلم و گفتوگو براى افراد مردم، تنها راه ارتباطى و تبادل كار و دانش و راه اندازى مسايل اجتماعى، از راه سخن گفتن است كه ميان مردم الفت و نزديكى و تفاهم و خوبى ها حاصل مى شود و همين برخوردها سر منشاء شكل گيرى جامعه است، بنابراين بهداشت دهان نقش مؤ ثر در سلامتى فردى و اجتماعى دارد، لذا پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) تاءكيد فراوان بر امر رعايت بهداشت دهان به وسيله مسواك زدن سفارش نموده است.
تعداد و نحوه مسواك زدن، و آثار مفيد آن در بسيارى از احاديث نقل شده از پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) در بيش از هزار و چهار صد سال پيش، آن هم در زمان جاهليت و غفلت، آن حضرت به قدرى زيباو رسا بياناتى فرموده اند كه امروز، در سايه پيشرفت وتوسعه تحقيقاتى جوامع علمى در اين زمينه، مى بينيم آثار و خواص مسواك زدن را همان گونه كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) سفارش نموده، متخصصين جهان علم پزشكى توصيه و اصرار به انجام همان سفارشات را تبليغ مى كنند.
ما جائنى جبرئيل قط الا امرنى بالسواك (57)
هيچ گاه حضرت جبرئيل پيش من نيامد جز آن كه مرا به مسواك كردن فرمن و ياد آورى مى داد.
و امرت بالسواك حتى خشيت ان يكتب على (58)
مرا آن قدر به مسواك زدن فرمان دادند كه ترسيدم مسواك زدن بر من واجب شود.
با اين كلام پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) اهميت مسواك زدن كه تا چه حد است بر ما معلوم مى شود.