صراط حميد
(دستور العمل هاى اخلاقى و عرفانى)

حميد كامران ماورديانى

- ۱ -


مقدمه ناشر
عن الامام العارفين على (ع ): العلم نهر و الحكمه بحر و العلماء حول النهر يطوفون و الحكماء وسط البحر يغوصون و العارفون فى سفن النجاه يسيرون .
از امام عارفان على (ع ): علم (مانند) نهر است و حكمت (مانند) دريا و دانشمندان پيرامون نهر (علم ) طواف مى كنند و حكيمان در وسط دريا (حكمت ) غواصى مى كنند و عارفان (اهل معرفت و شناخت ) در كشتى نجات سير مى كنند.
در عصر بودن هاى كاذب و هجمه انديشه هاى باطل در غروب غمبار انسانيت در عصر ماشين به اميد فروغ ستاره درخشان معنويت در آسمان نسل عزيز جوان به استقبال تاءليف عارفانه يك محقق جوان (آقاى حميد كامران ماورديانى ) شتافته و چون كتاب صراط حميد را مرهم التيام بخش ‍ قلب مجروح جوانان عزيز اين سرزمين متمدن اسلامى ، علمى ، فرهنگى و ادب يافتم ، بر آن شدم تا آن را به زيور طبع بيارايم . باشد كه مطالعه آن شب ظلمانى اسراى نفس را به اشراق الهى همان دقيقه ربانى و لطيفه رحمانى مبدل نمايد و از نگارنده جوان همو كه با سلاح بيان و بنان (قلم ) و جوان مدارى هماره شمع جمع محافل جوانان بوده نيز به پاس اين تاءليف در اجراى موعظت امام الشاكرين امام على (ع ) من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق . تشكر نموده و به انتظار آثار ارزشمند ديگرشان لحظه شمارى نموده و خداى را بدين نعمت شاكريم . اميد است كه در سال و همه سال منسوب به امام همام على (ع ) فرآيند رفتارى همه ما خاصه جوانان سلحشور، رفتارى علوى باشد. انشاء الله .
 

عاشق يكرنگ و حقيقت شناس   گفت كه اى محو اميد و هراس ‍
نيست در اين پرده به جز عشق كس   اول و آخر همه عشق است و بس
 

مسؤول انتشارات محمد فائز - تهران خرداد 1380 ه‍ ش .

مقدمه
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين و الصلوه و السلام على خير خلقه و صفيه العارف بما فى اللوح و القلم الواقف على جميع السياسات و الحكم الحميد المحمود الاحمد الوجه الاتم محمد و آله الطاهرين .

امام حقايق صادق (عليه السلام ) فرمودند:
من تعلم العلم و عمل به و علم الله دعى فى ملكوت السموات عظيما فقيل تعلم لله و عمل لله و علم لله كافى ج 1 ص 27.
كسى كه دانش آموزد و بدان كار بندد و براى خدا به ديگران بياموزد در ملكوت آسمان ها بزرگ خوانده مى شود و گفته مى شود كه براى خدا دانش فرا گرفت و براى خدا بدان كار بست و براى خدا به ديگران آموخت .
ارباب معرفت و بصيرت آگاهند كه آثار بزرگان و اهل معرفت و عرفان و اولياى الهى و بيان سيرت حسنه آنان سرمشق نفوس مستعده قابل استكمال مى باشد و موجب ازدياد بصيرت و تعليم و تربيت و تخلق به اخلاق الهى و (( تخليه )) و (( تحليه )) و (( تجليت )) است و منشا رسيدن و پيمودن (( صراط )) قويم و مستقيم است .
اهدنا الصراط المستقيم و طى اين مرحله (صراط) جز با نفس پاك و ملكات حميده راهبر بصير نشايد.
 
طى اين مرحله بى همرهى خضر مكن   ظلمات است بترس از خطر گمراهى
زيرا كه حقيقت (( صراط )) باطن ولايت است و با (( ولى )) بودن هنر (( شدن )) و (( بودن )) است . چنانچه امام صادق (عليه السلام ) فرمودند: اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) صراط مستقيم است . الصراط المستقيم اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) - معانى الاخبار ص 28
صراط مستقيم هستيم : نحن الصراط المستقيم - همان ص 21
و در زيارت جامعه كبيره است : انتم السبيل الاعظم و الصراط الاقوم . و پيمودن اين (( صراط )) با (( طهارت )) و (( همت )) و (( استقامت )) ميسر است . اللهم ارزقنا
اين نوشته و كتاب رصين و سديد (صراط حميد) گردآورى فاضل محترم صاحب اخلاق حميده جناب مستطاب حجه الاسلام آقاى شيخ حميد كامران زيد توفيقه وفقه الله تعالى لما تحب و ترضاه كه در جمع و تنظيم آن و در نسخ و ترقيم آن حقا حسن سليقه و جودت رويه به كار برده است و (دستور العمل ) اوحدى دوران است و مستفاد از مضامين آيات قرآنى و اخبار و روايات اهل بيت عصمت و طهارت است .
اميد است نفوس مستعده را مفيد افتد. بالاخص جوانان عزيز ما را نيك به كار آيد كه تنها راه نجات ، تمسك به (( عروه الوثقى )) و قرآن و عمل به دستور العمل هاى آنان است .
اميدواريم و خواهانيم از فياض على الاطلاق كه اثرى جاويد و پايدار بماند و ماءدبه اى باشد براى طالبان علم و عمل . انا لا نضيع اجر من احسن عملا. فلله الحمد.
 

حوزه علميه قم - هادى عباسى تربتى
ربيع المولود 1422 ه‍ ق

پيشگفتار مؤ لف
(( امكثوا انى آنست نارا )) طه (10)
بهترين هادى و مرشد براى انسان كه دشمنى همچون ابليس عليه اللعنه دارد قرآن است (( ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم )) اسراء (9) در روز قيامت به انسان مى گويند (( اقراء وراق )) بخوان و بالا برو. كه بهشت را به عدد آيات قرآن درجات است .
خداوند تمامى موجودات عالم را به خاطر انسان و انسان را براى خود خلق فرموده است .
صدها كتاب براى هدايت و معرفى همين انسان نوشته شده است .
يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر كه اهداف مشترك نيز داشته اند (خداشناسى و تقرب به او) براى هدايت همين بشر آمده اند.
انزال كتب و ارسال رسل نيز به همين خاطر بوده است .
چون ابليس عليه اللعنه سوگند ياد كرده كه انسان را از صراط مستقيم منحرف كند. (( فبعزتك لاءغوينهم اجمعين )) ص (82) و اين نفس اماره دائما انسان را به اعمال خلاف شرع و قانون سوق مى دهد مگر خدا رحم كند.
(( ان نفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربى )) يوسف (53) به طور كلى دائما انفاس رذيله با انفاس قدسيه در جنگ و كشمكش هستند (كشمكش عقل و نفس ).
خوشا به حال انسانى كه در اين جنگ و جهاد اكبر (مبارزه با نفس ) غالب و پيروز شود.
انسان بايد مقوى انفاس قدسيه باشد تا آيه كريمه (( يا ايتها النفس ‍ المطمئنه ارجعى الى ربك )) فجر (27 - 28) شامل حالش شود و هنگام مرگ مثل بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران امام راحل بگويد: اكنون با دلى آرام و قلبى مطمئن و ضميرى اميدوار به سوى خدا رهسپار مى گردم .
تمامى انسان ها اعم از پيامبران و معصومين عليهم السلام اين دشمن عنود را داشته و هميشه به جنگ با آنها مشغول بوده اند.
هيچ انسانى در طول تاريخ بدون مبارزه ، اراده قوى ، همت ، صبر و تلاش ، استقامت و پايدارى به جايى نرسيده است . كه قرآن در اين باب مى فرمايد:
ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه
فصلت (30)
آنان كه گفتند خداى ما الله است و استقامت كردند... به مقامات رسيدند، رجال لا تلهيهم تجاره و لا بيع عن ذكر الله نور (37) هيچ چيزى نمى تواند مانع و رادع مردان خدا از تقرب به خدا باشد.
هر كه با خدا باشد خدا هم با اوست . ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم محمد (ص ) (7)
و اين دنيا محل عمل است . معصومين عليهم السلام فرموده اند:
اليوم ، يوم العمل و لا حساب و غدا يوم الحساب و لا عمل
امروز روز عمل است ، نه روز حساب و كتاب (عالم ماده و خاكى - اين جهان ) ولى فردا (روز قيامت ) روز حساب و كتاب است نه روز عمل و كار.
لذا (( اغتنم الفرصه قبل ان تكون غصه )) فرصت را غنيمت بشماريد قبل از اينكه غصه بر شما عارض شود، كه زمان تكرار نمى شود (( الماضى ما مضى وقته و لزم اجله )) تا قدرت و توان است ، تا زمين و زمينه و زمان مناسب و مساعد است ، بكوشيم از فرصت جوانى استفاده كنيم تا از غافلان و بى خبران نباشيم ، كار امروز را به فردا واگذار نكنيم كه دير خواهد بود و به قول شاعر: فيا ليتنى الشباب يعود لنا فاخبره بما فعل المشيب . اى كاش جوانى و زمان برمى گشت و به او خبر مى داديم كه پيرى و ناتوانى با ما چه ها كرده است ، اما اگر انسان بخواهد بنده خدا باشد، مى شود ولى حركت مى خواهد، مراقبه و محاسبه مى خواهد با مراقبه و محاسبه دقيق مسائل حل مى شود.
مگر نشنيده ايم كه :
معصومين عليهم السلام فرموده اند: من اخلص لله اربعين صباحا ظهرت ينابيع الحكمه من قلبه على لسانه اگر انسان چهل شبانه روز خود را خالص گرداند براى خدا اخلاص داشته باشد (كه اخلاص عبارت است از خالص ساختن قصد از غير خدا و پرداختن نيت از ما سوى الله ) و تمامى حركات و سكنات او قربه الى الله باشد، مواظب و مراقب اعمال باشد، مراقبه و محاسبه نفس داشته باشد، دربهاى حكمت و رحمت و نور بر روى آن انسان باز مى شود. يؤ تى الحكمه من يشاء و من يوت الحكمه فقد اوتى خيرا كثيرا بقره (262)
چهل شبانه روز دائم الوضوء بودن ، تلاوت قرآن داشتن ، تدبر و تفكر در آيات الهى قرآن داشتن و عامل به قرآن بودن ، نمازهاى يوميه را اول وقت اداء نمودن ، پرهيز از دروغ و غيبت نمودن ، اهل صفا بودن ، هدايت و كنترل نفس را از ياد نبردن ، كه قرآن مى فرمايد: (( اتاءمرون الناس بالبر و تنسون انفسكم )) بقره (44) مردم را دعوت به نيكى مى كنيد ولى خود را از ياد برده ايد.
سعى كنيم از فرصت ها به نحو احسن استفاده كنيم تا جزء مقصران نباشيم . كه روز قيامت مقصران كيفر و عقاب مى شوند، با وجود معلم ، مربى ، مسجد و مبلغ ، درس و بحث قرآنى باز كُميت انسان لنگ باشد و استفاده بهينه نكند و فرصت را غنيمت نشمارد ولى قاصران كه هيچ ، دست ما كوتاه و خرما بر نخيل ؛ اصولا هر كه بامش بيش برفش بيشتر، اهل علم و فرهنگ بيشتر مؤ اخذه مى شوند (( هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون )) زمر (9) (( و ما يستوى الاعمى و البصير )) فاطر (19) يقينا (( لا يكلف الله نفسا الا وسعها )) بقره (286) هر انسان با توجه به قدرت توان و استعداد خود تكليف مى شود.
لذا با توجه به آخرين سفارش نبى مكرم اسلام كه فرموده اند: انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى اهل بيتى هر كه با قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام باشد و از آنها جدا نشود (( لن تضلوا ابدا )) هرگز گمراه نخواهد شد.
بايد دست به دامان اهل بيت زد بايد به آنها متوسل شد بايد از صاحبان امر خواست ، بايد از علماء عامل و متقى و پرهيزگار سر مشق گرفت ، بايد از آنها ره توشه گرفت و سخنانشان را آويزه گوش قرار داد و به گفتارشان گوش جان سپرد. كه طى طريق بدون استاد مشكل است .
ما نيز چون تشنگانى در كوير كه به چشمه اى زلال دست يافته باشند فرصت را غنيمت شمرده و در ملازمت و مصاحبت آن بزرگان از خرمن پر فيضشان خوشه اى بچينيم و در دستور العمل هاى آنها را نصب العين قرار دهيم و دل را با مواعظشان جلاء داده ، نقطه تاريكى جهل را از وجود خود دور كرده و نور معرفت و حقيقت را استقبال كنيم كه : العلم نور يقذفه الله فى قلب من يشاء انشاء الله .
خداوندا! مرغ ناچيز و محبوس در قفس ، چشم به تو دوخته و با لرزاندن بالهاى ظريفش آماده حركت به سوى توست . نه براى اينكه از قفس تن پرواز كند و در جهان پهناور هستى بال و پرى بگشايد، نه ، زيرا زمين و آسمان با آن همه پهناورى جز قفس بزرگى براى اين پرنده شيدا چيزى نيست . او مى خواهد آغوش بارگاه بى نهايتت را باز كنى و او را به سوى خودت بخوانى . (1)
 

حوزه علميه قم - حميد كامران ماورديانى
خرداد 1380 ه‍ ش
ربيع الاول 1421 ه‍ ق

تحميديه
حق حمد به جميع السنه حامد و محمود، حق عين وجود است كه صمد حق منزه از مشاين حدود و محدود به حد كل محدود است .
صلوات و سلام نامحدود بر نفس نفيس حامل لواى حمد و نائل مقام محمود، سيد انبياء محمد و احمد كه ادل دليل شاهد و مشهود است .
و بر آل او اهل بيت عصمت و وحى كه اولشان آدم اولياء الله ، سيد اوصيا، نقطه بسمله كتاب موجود است .
و بر قاطبه انبياء و اوصياء و اولياء تا سخن از عارف و معروف و عابد و معبود است .
(رساله فارسى انه الحق آيه الله - حسن زاده آملى )
نيايش
خدايا ايمان مرا به كامل ترين مراتب ايمان و يقينم را به عالى ترين درجات يقين برسان و نيتم را به بهترين نيت ها و عمل مرا به بهترين اعمال تبديل كن . (2)
خدايا به لطف خود نيتم را كامل و خالص ساز و تصميم را ثابت و پابرجاى دار و به قدرت خود آنچه از من تباه شده اصلاح فرماى .
پروردگارا، من شهادت مى دهم كه تو به حقيقت آن خدايى هستى كه معبودى جز تو نيست كه بپا دارنده انصاف و عادل در حكم و مهربان به بندگانى و شهادت مى دهم محمد (صلى الله عليه و آله ) بنده فرستاده تو و برگزيده تو از ميان مردم است ، بار رسالت خود را به دوش او نهادى ، پس ‍ آن را ابلاغ كرد. بار خدايا منشور اقتدار مسلمانان را به طفراى غراى (نصرا عزيزا) مزين فرماى . (3)
فصل اول : دستور العمل هاى اخلاقى از حضرت آيت الله استاد علامه فيض كاشانى (ره )
سفارش به 25 اصل خودسازى
اول : محافظت بر صلوات خمس يعنى گزاردن آن در اول وقت به جماعت و سنن و آداب .
دوم : محافظت بر (( نماز جمعه )) و (( عيدين )) و (( آيات )) اگر سه جمعه متوالى ترك نماز كند بى علتى ، دل او زنگ گيرد و به حيثيتى كه قابل اصلاح نباشد (ثواب الاعمال شيخ صدوق ، ص 276، حديث سوم ، چاپ مكتبه الصدوق ).
سوم : محافظت بر نماز معهوده رواتب يوميه ؛ (نمازهاى نافله يوميه ).
چهارم : محافظت بر صوم ماه رمضان و تكميل آن (با همه مسائل كه شرط قبول صوم باشد.)
پنجم : محافظت بر صوم سنت كه سه روز معهود است از هر ماهى كه معادل صوم دهر است .
(پنج شنبه اول هر ماه و پنج شنبه آخر ماه و چهارشنبه اول دهه ميان ماه )
ششم : محافظت بر زكات بر وجهى كه تاخير جايز ندارد.
هفتم : محافظت بر انفاق حق معلوم از مال ، هر روز يا هر هفته يا هر ماه به سائل يا محروم كمك كند به قدر مناسب .
هشتم : محافظت بر (( حجه الاسلام )) اگر مستطيع باشد.
نهم : زيارت قبور مقدسه پيغمبر (صلى الله عليه و آله ) و ائمه معصومين (عليهم السلام ) خصوصا امام حسين (عليه السلام ).
دهم : محافظت بر حقوق اخوان و قضاى حوايج ايشان .
يازدهم : تدارك نمودن هر چه از مذكورات فوت شده باشد وقتى متنبه شده باشد.
دوازدهم : اخلاق مذمومه مثل كبر و بخل و حسد و نحو آن را از خود سلب كرده ، دنبال اخلاق پسنديده مثل حسن خلق و سخا و صبر و غير باشد.
سيزدهم : ترك منهيات جمله (آنهايى كه نهى شده انجام ندهد).
چهاردهم : ترك شبهات كه موجب وقوع در محرمات است و گفته اند هر كه ادبى را ترك كند از سنتى محروم مى شود و هر كه سنتى را ترك كند از فرضيه اى محروم مى شود.
پانزدهم : در مالايعنى (كارهاى بى فايده ) خوض نكردن كه موجب قسوت و خسران است .
شانزدهم : كم خوردن و كم خفتن و كم گفتن را شعار خود ساختن كه دخل تمام در تنوير قلب دارد. عليك بقله الكلام و قله الطعام و قله المنام و تبديلها بذكر الله الملك العلام .
هفدهم : هر روز قدرى از قرآن را تلاوت كردن . اقلش پنجاه آيه و تدبر و تامل و خضوع و اگر بعضى از آن در نماز واقع شود بهتر است .
هيجدهم : قدرى از اذكار و دعوات ورد خود ساختن در اوقات معينه خصوصا بعد از نمازهاى فريضه و اگر تواند كه اكثر اوقات زبان را مشغول ذكر حق دارد و اگر چه جوارح در كارهاى ديگر مصروف باشد - زهى سعادت !
نوزدهم : صحبت عالم و سوال از او و استفاده علوم دينيه به قدر حوصله تا مى تواند سعى كند كه علمى بر علم خود بيفزايد.
بيستم : با مردم به حسن خلق و مباسطت معاشرت كردن تا بر كسى گران نباشد.
بيست و يكم : صدق در اقوال و افعال را شعار خود ساختن .
بيست و دوم : توكل بر حق تعالى كردن در همه امور و نظر بر اسباب نداشتن و در تحصيل رزق اجمال كردن و بسيار به جد نگرفتن در آن و فكرهاى دور به جهت آن نكردن .
بيست و سوم : بر جفاى اهل و متعلقان ، صبر كردن و زود از جا درنيامدن ، و بدخويى نكردن كه هر چند جفا بيشتر مى كشد و تلقى بلا بيشتر مى كند، زودتر به مطلب مى رسد.
بيست و چهارم : امر به معروف و نهى از منكر به قدر وسع و طاقت كردن و ديگران را نيز بر خير داشتن و غم خوارى نمودن و با خود در سلوك شريك ساختن اگر قوت نفسى داشته باشد و الا اجتناب از صحبت ايشان كردن با مدارا و تقيه تا موجب وحشت نباشد.
بيست و پنجم : اوقات خود را ضبط كردن و در هر وقتى از شبانه روز وردى قرار دادن كه به آن مشغول مى شده باشد تا اوقاتش ضايع نشود.
آخرين سفارش
هر كس اين بيست و پنج چيز مذكور را بر خود لازم گرداند و به جد مى كرده باشد از روى اخلاق اعنى ابتغاء لوجه الله لا لغرض دنيوى عاجل ، روز به روز حالش در ترقى باشد حسناتش متزايد و سيئاتش ‍ مغفور و درجاتش مرفوع مى شود و به هر تقدير او را قربى به حق سبحانه حاصل مى شود. (4)
فصل دوم : دستور العمل هاى اخلاقى از عارف فرزانه ، ملا حسينقلى همدانى (قدس سره )
الهام گرفتن از يك كبوتر
در وصف ملا حسينقلى همدانى (ره )
ايشان خيلى صبورند، خيلى همت داشتند بعد از 22 سال تلاش و زحمت نتيجه گرفتند و خوب هم گرفتند، آن هم از طريق كبوترى كه ملهم شدند.
(حضرت استاد حسن زاده آملى )
حضرت استاد (دام عزه ) اين ماجرا را در هزار و يك نكته در وصف حضرت ملا حسينقلى همدانى چنين مى نويسد: مرحوم آخوند ملا حسينقلى همدانى ، رضوان الله تعالى عليه - در حكمت از شاگردان مرحوم حكيم متاءله ملا هادى سبزوارى است و در عرفان و سير و سلوك از شاگردان مرحوم سيد على شوشترى ، جناب آخوند ملا حسينقلى همدانى (قدس سره ) بعد از 22 سال سير و سلوك ، نتيجه گرفتند و به مقصود رسيدند. و خود آن جناب گفت در عدم وصول و مراد سخت گرفته بودم تا روزى در نجف در جايى نشسته بودم ، ديدم كبوترى بر زمين نشست و پاره نانى بسيار خشكيده را به منقار گرفت و هر چه نوك مى زد خورد نمى شد، مكان را ترك گفت و پرواز كرد و رفت ، پس از چندى آمد و بالاخره آن تكه نان را با منقار خرد كرد و بخورد، از اين عمل كبوتر ملهم شدم كه اراده و همت مى يابد. (5)
گنج سعادت
مرحوم ملكى تبريزى مى گويد:
استادم (ملا حسينقلى ) به من فرمودند: فقط متهجدين (6) هستند كه به مقاماتى نائل مى گردند و غير آنها به هيچ جايى نخواهند رسيد. (7)
 
هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ   از يمن دعاى شب و ورد سحرى بود (8)
در آداب خوابيدن
عارف فرزانه ملا حسينقلى همدانى چنين سفارش مى كند:
هر روز هر قدر بتوانى - لااقل يك جزء قرآن - با احترام و وضو و خضوع و خشوع بخوان و در بين خواندن حرف مزن ، مگر در مقام ضرورت ؛ و در وقت خواب (( شهادت )) بخوان و (( آيه الكرسى )) و يك مرتبه (( سوره فاتحه )) و چهار بار (( سوره توحيد )) و پانزده مرتبه (( سوره قدر )) و آيه (( شهد الله ... (آل عمران آيه 18) را بخوان و استغفار هم مناسب است و اگر بعضى از اوقات بتوانى سوره مباركه (( توحيد )) را صد مرتبه بخوانى ، بسيار خوب است . (9)
فصل سوم : دستور العمل هاى اخلاقى از عارف فرزانه ، ميرزا جواد ملكى تبريزى (ره )
در فضيلت ساعت آخر روز جمعه
روز جمعه گر چه تمام ساعت و لحظه هاى آن شريف و گران بها و نورانى است ولى در اين روز ساعتى هست كه از همه ساعات اين روز افضل و برتر است و دعا در آن ساعت مورد قبول واقع مى شود و آن بنابر آنچه از اخبار به دست مى آيد و از بعضى از بزرگانى كه در اين گونه موارد مورد وثوق اينجانب بوده اند به من رسيده ، آخرين ساعات روز جمعه كه وقت خواندن دعاى سمات است مى باشد، و من از يكى مشايخ بزرگوار (10) خود كه حكيم عارفى و معلم خيرى و طبيب كاملى بسان او نديده ام سوال كردم كه كدامين عمل از اعمال جوارح را شما در تاثر قلب كارسازتر يافته ايد، فرمود: سجده طولانى در شب كه يك ساعت و يا لااقل سه ربع ساعت به درازا كشد و در آن گفته شود:
لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين .
كه در تلاوت اين آيه ، انسان به بودن خود در زندان طبيب و گرفتار بودنش ‍ در دام اخلاق زشت و منزه بودن حضرت ذوالجلال از هر ظلم و ستمى نسبت به بندگان گواهى مى دهد و ظلم و ستم خود را بر خود و افكندن خويشتن را در اين مهلكه عظيم در نظر مى آورد و ديگر صد مرتبه قرائت سوره قدر در شب و عصر جمعه است . او فرمود هيچ عملى از اعمال مستحبه را نديدم كه به اندازه اين سه عمل تاثير داشته باشد.
در فضيلت صلوات بر پيامبر و آل پيامبر (ص )
و در فضيلت صلوات بر پيامبر اخبار زيادى رسيده است كه ما از همه آنها به يك خبر قناعت مى كنيم و او اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرموده (وعده داده ) است كه هر كس يكبار بر او صلوات فرستد ده بار بر او درود فرستند، بلكه در روايتى آمده در كافى با اسنادش از امام صادق (عليه السلام ) روايت نموده آمده ، كه هر گاه نام پيامبر برده شد بسيار بر او صلوات فرستيد. به درستى كه هر كس يكبار بر پيامبر صلوات فرستد خداوند در هزار صف از ملائكه بر او هزار بار درود فرستد و موجودى از آفريده ها باقى نمى ماند مگر اينكه به خاطر صلوات خدا و ملائكه بر آن بنده ، بر او درود مى فرستد، پس آن كس كه اين روايت را بشنود و به اجر و پاداشى كه در آن بيان شده رغبت نكند او جاهل مغرورى است كه خدا و رسول او و اهل بيت پيامبر از او بيزارند.
و در حديثى كه از رسول خدا رسيده آمده است كه هر كس نزد او نام من برده شود صلوات نفرستد، پس داخل آتش شود، و خدا او را دور گرداند.
مى گويم كسى كه بر پيامبر درود و سلام مى گويد بايد مراقب باشد كه عملش با اين صلوات و سلام تضاد نباشد، زيرا كه روح صلوات ، تحيت و اكرام و روح سلام همان است كه در مصباح الشريعه آمده است و معناى صلوات و سلام مخالف با اذيت و آزار است .
در آداب خوابيدن
و با طهارت و ياد خدا به بستر رود و از ادعيه و اذكارى كه در اين مورد رسيده غفلت نكند و روح و نفس ، و قلب و قالب و تمام امور خود را به خدا بسپارد و به زبان حال بگويد به سوى خدا مى روم اما وظايفى كه براى هنگام خواب در روايات آمده است بسيار است از آن جمله : گفتن بسم الله در ابتداى ورود به بستر و قرائت آيه شريفه (( آمن الرسول )) در دل و توجه و اشاراتى كه به تفصيلات الهى در اين آيه شريفه شده و شفاعت پيامبر گرامى اسلامى داشته باشد و شكرگزار نعمت هاى خداوندى و شفاعت پيامبر باشد.
سپس تسبيح حضرت زهرا (س ) و پس از آن سه مرتبه قرائت سوره (( حمد و توحيد )) يا يازده مرتبه و بعد اين دعا را سه مرتبه بخواند:
يفعل الله ما شاء بقدرته و يحكم ما يريد بعزته پس (( آيه الكرسى )) و آيه (( شهد الله )) را تلاوت كند و استغفار نمايد و تسبيحات اربعه به زبان آورد. بر پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) و آل آن بزرگوار و بر انبياء گذشته صلوات الله عليهم اجمعين درود فرستد. (11)
حالش قابل وصف نبود
يكى از دوستان و نزديكان مرحوم ملكى تبريزى (قدس سره ) مى گويد:
مرحوم ملكى شب ها كه براى تهجد و نماز شب به پاى مى خواست ، ابتداء در بسترش مدتى صدا را به گريه بلند مى كرد. سپس بيرون مى آمد، نگاه به آسمان مى كرد و آيات (( ان فى خلق السموات و الارض )) را مى خواند و سر به ديوار مى گذاشت و مدتى گريه مى كرد و پس از تطهير نيز كنار حوض مدتى پيش از وضوء مى نشست و مى گريست و خلاصه هنگام بيدار شدن تا آمدن به محل نماز و خواندن نماز شب چند جا مى نشست و برمى خواست و گريه سر مى داد و چون به مصلايش ‍ مى رسيد ديگر حالش قابل وصف نبود.