در جستجوى خدا
( شگفتيها و عجائب در گذرگاه آفرينش )

مهدى احمدى

- ۶ -


مورچه ها، شته ها را اسير مى گيرند  
مورچه ها با اسير گرفتن شته ها از عسل مخصوصى كه رشته ها درست مى كنند استفاده مى كنند و آنها را تحت سيطره خود در مى آورند. شته ها با توليد شيره خوش مزه اى كه براى مورچه ها توليد مى كنند نظر اين موجودات ريز زحمتكش را به خود جلب مى كنند. مورچه ها اين شته ها را با اسارت مى گيرند و آنها را اهلى كرده و از وجودشان بهره مى برند. (89)
مورچه ها كشاورزى مى كنند  
مورچه ها برگها را ريز ريز نموده تا به عنوان كود شيميايى براى كشاورزى بكار گرفته شود. مورچه ها با توليد يك نوع از قارچ غذاى لذيذى براى خود تهيه مى كنند.
بعضى از آنها دهليزى به طول 70 متر مى سازنند كه در آن به كشت و زرع قارچها مى پردازند.
كشت ديگر مورچه ها، كشت نوعى برنج مورچه است . طرز كاشت اين برنج توسط مورچه ها شبيه كشت برنج متداول در بين انسانها مى باشد كه در مرحله اول در يك قطعه بزرگتر نشاء مى كنند و با فرا رسيدن زمان درو با دهانشان درو، مى كنند و به مصرف خود مى رسانند.
در زمان حمل و نقل آذوقه به داخل سيلوها و انبارها، تعدادى از مورچه ها به عنوان ماءمورين بهداشت تغذيه متوجه بهداشت و سلامت كالا هستند تا غذاى فاسد وارد انبار نشود. و در صورت مشاهده كالاى فاسد، حاملين را موظف مى كنند تا برگردانند. (90)
لشگر كشى مورچه ها باعث مرگ چهار كودك شد  
مورچه ها داراى لشگر مسلح و آماده اى هستند تا در صورت احساس خطر وارد عمل مى شدند.
مثلا در اخبار آمده است كه مورچگان با يك لشگر عظيم ، ايالت بقهقرا در مصر را حمله كردند و 4 كودك را خوردند و همه مزارع را نابود كردند. (91)
نوعى از مورچه ها در آفريقا زندگى مى كنند كه بدنشان همانند زره پوش ‍ است و شاخكهاى آنها مانند داس است . البته خودشان نمى توانند غذا تهيه كنند بلكه مورچه هاى ديگر غذا را آماده مى كنند و آنها مصرف مى كنند.
عضلات مورچه همانند مفقول سيمى پيچيده است  
موريس مترلينگ و ديگران مى گويند تمام عضلات مورچه حتى روده هاى آن مانند مفتول سيمى (كابل ) است كه چندين رشته بهم پيوسته و پيچانده شده است و معده اش آنقدر قوى است كه همه گونه غذا را هضم مى كند.
على عليه السلام مى فرمايد: به مورچه نگاه كنيد در مجارى خوراكش و ديگر بدنش و استخوانهاى دنده اش و معده اش در چشم و گوشش كه در سر او جا دارد (لذا ثابت مى شود كه مورچه ها قوه شنوايى دارد كه در قسمت سر او قرار دارد). (92)
 

فراهم كند روزى مار و مور
 
اگر چند بى دست و پايند و زور
 
زندگى اعجاب انگيز موريانه ها 
دانشمندان حشره شناس تا كنون 12000 تا 15000 نوع موريانه را شناسايى نموده اند. موريانه همانند مورچه چالاك و داراى بال نيست و با نور خورشيد تلف مى شود. موريانه از مورچه خيلى مى ترسد و با نور خورشيد تلف مى شود. موريانه از مورچه خيلى مى ترسد و مورچه دشمن سر سخت موريانه مى باشد. موريانه از مورچه خيلى مى ترسد و مورچه دشمن سر سخت موريانه مى باشد. موريانه غالبا در زير زمين ، درها و پنجره هاى چوبى و كمد و بسيارى از وسائل چوبى زندگى مى كند. خانه هاى موريانه ها در دل زمين قابل تخريب نيست و با بيل و كلنگ نمى شود خراب كرد مگر با بمبها و مواد منفجره . موريانه ها تا چندين متر زير زمين لانه مى رساند كه از دسترس بشر خارجند. در بعضى از آشيانه ها حدود 3 ميليون موريانه زندگى مى كنند. نوع ساختمان سازى و مهندسى و طراحى ساختمانها بسيار قوى است .
با توجه به اينكه موريانه ها نابينا هستند و كار ساختمان سازى را خودشان نمى بينند با اين حال بسيار زيبا و عجيب مى سازند. (93)
موريانه ها قدرت تخريب زيادى دارند بطورى كه مى توانند پايه هاى يك ساختمان چند طبقه را فرو بپاشند و يا درختان سر به فلك كشيده را سر نگون كنند. اگر چه در باب تفكر كمتر كسى پيدا مى شود كه انگشت به پيشانى بگيرد و با ديدن يا شنيدن زندگى اعجاب انگيز موريانه ها به تفكر فرو رود و به خداى يكتا ايمان واقعى آورده و سر تسليم فرود آورد و از تكبر و غرور فاصله بگيرد و به كبريايى ذات حق اقرار نموده و خود را مشغول ذكر حق كند.
آفرينش ملخ  
على عليه السلام مى فرمايد: خداوند براى ملخ دو چشم سرخ آفريده و دو حدقه به شكل ماه روشن كرده است و براى آن گوش پنهان قرار داده است و دهن معتدل و كامل براى آن گشود و حس نيرومندى در آن قرار داد و دو دندان كه با آنها درو كند و بچيند خلق فرمود. (94) كشاورزان براى زراعتشان از آن دفاع كنند. اين حيوان با پروازهاى خود وارد كشترزارها مى شود و روزى خود را تهيه مى كند و اين در حالى است كه به اندازه يك انگشت كوچك دست انسان است پس آفرين باد بر آن قدرتى كه هر چه در آسمانها و زمين است براى او سجده و كرنش مى كنند و همه تسبيح گويان كوى اويند.
روش تخم گذارى ملخ اينگونه است كه با دم بسيار كوچك خود در سنگ شكافى ايجاد مى كند و سپس تخم گذارى مى كند.
چگونه با دمش همانند الماس و سنگبر سنگ را مى شكافد و تخمهاى خود را در آن شكاف سنگ قرار مى دهد! پاهاى ملخ اره اى است كه حالت گيرندگى خوبى دارد كه هيچ باد و طوفانى نمى تواند اين حيوان كوچك را از جايش حركت دهد.
در خلقت پشه  
و كيف ولو اجتمع جميع حيوانها... على احداث بعوضة ما قدرت على احداثها... (95)
على عليه السلام پيرامون خلقت موجود كوچكى همچون پشه سخن به ميان آورده است . حضرت مى فرمايد اگر همه خلائق عالم جمع شوند از حيوانات ذوى العقول و از صاحبان عقول و زيركان و دانشمندان دنيا استفاده كنند، هرگز نخواهند توانست راه ايجاد و خلقت يك پشه را پيدا كنند چه برسد به ساختن و خلقت آن و اگر اقدام به جمع آورى امكانات علمى و مادى هم نمايند پس از عجز و ناتوانى و نا اميد شدن اقرار به ضعف خود خواهند كرد. پشه موجود ريزى است كه با فيل برابرى مى كند و حتى بخاطر داشتن دو بال از فيل بالاتر است چرا كه آنچرا فيل در خود دارد پشه هم دارا مى باشد. پشه با خرطوم بسيار ريز و ظريف خود در پوست انسان و حيوان نفوذ مى كند و خون را از زير پوست مى مكد، از جهت مبارزه هم مى تواند فيل را هم به زانو در آورد و حتى سلاطين و پادشاهان را به زانو در آورد همانطور كه نمرود را به هلاكت رساند. جالب است كه حضرت مى فرمايد: نه تنها انسانها در خلقت پشه عاجزند در دفاع از پشه هم عاجز خواهند بود مگر آنكه از ابزارى چون سموم بهره گيرند.
مذعنة بالضعف عن افنائها
در نهايت انسان به ضعف خود در از بين بردن و دور كردن پشه اقرار مى كند همانطور كه مدر خلقت آن اقرار به عجز مى كند.
از عجائب زندگى عنكبوت بشنويد  
شايد براى همه حتى شما خواننده محترم اين سوال در رابطه با زندگى عنكبوت ايجاد شده باشد كه چطور عنكبوت خودش در دامى كه بر سر راه حشرات پهن نموده گرفتار نمى شود!مگر عنكبوت با حشرات ديگر چه فرق دارد وقتى كه وارد كمينگاه مى شود تا حشراتى كه به دام افتاده اند را شكار كند و زنده زنده به زندگى آنها خاتمه دهد با توجه به اينكه با پاهايش ‍ وارد ميدان مين مى شود ولى خودش اسير بافته هاى خودش نمى شود؟!
راستى سئوال بسيار جالب و به جايى است . حالى آيا مى دانيد جواب اين معما چيست ؟ اگر نمى دانيد بشنويد.
خداوند حكيم و دانا هر موجودى را كه آفريد راه رسم زندگى را به آن آموخت مثلا به زنبور عسل آموخت كه چگونه زندگى كند. و با دشمن و دوست چگونه بر خورد كند و همين طور همه موجودات را تعليم داد تا راه و رسم زندگى را بخوبى بدانند. از جمله همين عنكبوت را آموخت كه چگونه وارد كمينگاهى شود كه هر موجود ريز را به خود جذب كند. تارها به گونه اى است كه به پاهاى حشرات مى چسبد و به دور پاها و بالهاى حشرات مى پيچند ولى عنكبوت را نگاه كنيد كه چگونه عمل مى كند. اين حيوان كوچك در بين اين همه تارها كه به شكل هندسى منظمى در آورده راههاى ورود و خروج خاصى را براى خودش قرار مى دهد به طورى كه بتواند به همه زوايا و جاهاى آن دام تنيده شده سر بزند لذا معبرهاى مخصوصى را براى وارد شدن در كمينگاه براى خارج شدن از آن در نظر مى گيرد كه هيچ موجودى بجز خود عنكبوت ، آن معبرها و راهها را نمى داند.
عنكبوت ، نام يكى از سوره هاى قرآن است و اين نشان از شگفتى هاى اين موجود دارد.
عنكبوت از جمله موجوداتى است كه تعجب انسان را بر مى انگيزد كه با تار تنيدن خود و شكار حشرات با حيله هاى متفاوت و شگفت انگيز، غذاى خود را به راحتى تهيه مى كند.
عنكبوت به وسيله بزاق دهان تارهايى را مى تند كه نوعى پروتئين در آب است .
در عصر حاضر با پيشرفت علوم پزشكى از تارهاى عنكبوت براى امور پزشكى و حتى در صنايع نظامى استفاده مى كنند. از جهات مقاومت تار عنكبوت پنج برابر فولاد و آهن استحكام دارد.
يكى از عجائب زندگى اين موجود عجيب اين است كه با تارهاى خود، كمينگاه زيبا و مستحكمى مى سازد كه علاوه بر زيبائى خاصى كه دارد دام بسيار محكمى براى حشرات ديگر است . با كوچكترين برخورد حشرات با تارهاى عنكبوتى باعث به دام افتادن آنها مى شود كه به هيچ وجه نمى توانند نجات پيدا كنند و در دام و مرصاد قرار گرفتن همان و در چنگال عنكبوت اسير شدن همان . حال اى صاحب عقل و تدبير به خلقت اين موجود ريز حيله گر بينديش كه چگونه و از كجا اين درس را فراگرفته است كه با بزاق دهانش مى تواند طنابهاى نازكى را ببافد و از لابلاى هم عبور داده و با يك شكل هندسى منظم ، كمينگاهى براى موجودات ريز ديگر بسازد.
باز خوب به زندگى اين موجود بنگر كه چگونه با چتر بازى خود را در فضا آويزان مى كند و چندين متر تار مى تند و از فاصله زياد به پايين مى آيد و اگر بخواهد به بالا برگردد از همان تارى كه با بزاق دهانش ساخت و به وسيله آن آويزان شد و خود را به پايين رساند حال خود را به بالا مى كشد و با جمع كردن آن تار باز به جايگاه اول خود بر مى گردد. اگر انسان به همين مقدار عميقا به فكر وادار شود به وجود خداوند متعال ايمان مى آورد.
پروانه ها سخن مى گويند  
دانشمندان و محققين تا كنون به 000/100 نوع پروانه دست يافتند. پروانه ها از زيباترين حشرات از جهات شكل و رنگ ، به زيبائى طبيعت افزودند همه ما كم و بيش در باغها و گلخانه ها با انواع مختلف پروانه ها آشنا هستيم .
پروانه داراى پولكهاى مخملى است و رنگهاى متنوعى هم دارد بدن پروانه داراى هزاران ماهيچه است تا حركات آن به آسانى انجام گيرد. در سر پروانه دو چشم قرار دارد كه هر يك از آنها از چندين هزار چشم ديگر تشكيل شده اند. لذا پروانه بدون برگشتن قادر است پشت سر و اطراف خود را به راحتى ببيند. (96)
پروانه ها علاوه بر نقش داشتن در شادابى و طراوت طبيعت ، براى بارور نمودن گلها در گرده افشانى آنها كمك مى كنند و با نشستن روى گلهاى نر گرده گلهاى نر را گرفته و به گلهاى ماده انتقال مى دهند تا گلهاى ماده بدين وسيله بارور شوند درست همان كارى را كه زنبورها انجام مى دهند.
شكل و اندازه ، نقشه و نقاشى ، كيفيت پرواز و دور زدن و سوختن دور شمع و چراغ همه و همه ، ما را به خالقش رهنمون مى كنند كه اى انسان ، فضاى اطراف خود را بنگر گلها و پروانه ها را نظاره كن تا درس خداشناسى و توحيد بياموزى . همه اين پديده ها حتى پروانه كوچك هم با ما سخن مى گويد كه اى بنده خدا، كه در خود همچون پيله ابريشم ، گم شده اى از زندان غفلت به در آى تا ببينى آن چرا كه عارفان ديده اند.
آميب موجود تك سلولى  
آميب ها و انفوزوارها موجودات تك سلولى هستند كه در مردابها و لجن زارها زندگى مى كنند و از همه گونه خصوصيات زندگى برخوردارند از غذا خوردن و تنفس و تكثير و اگر خود را در خطر ببينند در داخل يك پوسته اى كه مى تنند زندانى مى شوند كه آن را كيست مى گويند و در هر 24 ساعت 1000 بار توليد مثل مى كنند. آنفوزوارها دقيق تر هستند كه داراى دهان و شكم مخصوصى و لوله اى در شكم آنان كشيده شده كه نوعى مرى است . بعضى ها ماده سمى از خودشان توليد مى كنند. حتى در مبارزه با دشمنان موفق به كشتن ماهيان بزرگ مى شوند و بعضى ها روى نان مرطوب لكه هاى قرمز رنگ ايجاد مى كنند. نوع ديگرى از ميكروبها شير را در تابستان فاسد مى سازند.
در تفسير آيه هو اللطيف الخبير امام رضا عليه السلام مى فرمايد: خداوند لطيف و دانا موجودات ريزى را آفريد كه با چشم ديده نمى شوند و تكثير آنان هم به راحتى انجام مى گيرد و رنگهاى متفاوت هم به خود مى گيرند.
با آنكه اين موجود تك سلولى است و به چشم سر انسان نمى آيد مگر اينكه با ميكروسكوپ ملاحظه و تشريح شود چگونه غذا مى خورد و چگونه مى بيند و تكثير نسل آن به چه صورت انجام مى گيرد و بسيارى از سوالات ديگر است كه به مجهولات انسان افزوده مى شود. مهم آن است كه انسان از اين همه ظرافت در خلقت موجودات درس خداشناسى بياموزد.
فصل چهارم : شگفتى ها و عجائب در آفرينش گياهان و نباتات 
نعمات چنجگانه الهى  
و من الناس من يجادل فى الله بغير علم و لاهدى و لاكتاب منير (97)
و از مردم كسانى هستند كه در مقابل خداوند بدون علم و آگاهى و هدايت مجادله مى كنند.)
بشر با اين همه نعمتها كه در اطراف خود مى بيند و فضاى زندگى او مملو از نعمات متنوع مى باشد كه حتى از شمارش آنها عاجز است ، چگونه در مقابل خداوند منعم ناسپاس مى كند و با بهانه هاى پوچ و بى اساس ، قوانين فطرى خود را زير پا مى نهد و ناشكرى پيشه مى كند!
نعمات الهى را مى شود به پنج عنوان كلى تقسيم نمود:
1- نعمت وجود كه بالاترين نعمت خداوندى است كه بقيه نعمات متفرع بر وجود انسان است .
2- نعمت عقل كه در رتبه دوم قرار دارد كه مايز انسان و حيوان است كه با اين ابزار، هدايت را از ضلالت تميز مى دهد و به سوى تكامل پيش مى رود.
3- نعماتى كه ابزار رشد جسم و طبيعت فيزيكى انسان مى باشند همانند خوردنى ها و آشاميدنى ها، كوه و دشت و صحرا ستارگان و سيارات ، دريا و آنچرا در اعماق درياها، آسمان و هوا و در بين آنها است وسيله هاى رشد بشريتند.
4- نعماتى كه ابزار و وسائط رشد و تكامل روح و جان انسان محسوب مى شوند كه انسان را به جايگاه خليفة اللهى مى رسانند.
5- نعمات آخرت كه انسان پس از انتقال از دنيا به عالم آخرت از آنها بهره مى گيرد.
و اسبغ نعمه ظاهرة و با باطنة (98) (و فراوان كرد بر شما روزى هاى ظاهرى و باطنى را) اين آيه شريفه به همه نعمات كه به انسان ارزانى داشته شد اشاره مى كند.
پديده هاى رنگارنگ  
و ما ذرالكم فى الارض محتلفا الوانه ان فى ذلك لاية لقوم يذكرون . (99)
(و در زمين براى شما چيزهاى رنگارنگ آورده است و در اين آيت و نشانه اى است براى مردم هوشيار.)
هر آنچه را كه در طبيعت به چشم مى آيد از نباتات و گياهان و حيوانات از خشكى و دريا و دشت و جنگل ، بخاطر رنگهاى متنوع و زيبايى هر پديده از پديده هاى عالم به تنهائى نشانه اى از آيتهاى الهى است . البته براى قومى كه متذكر باشند و دائما خود را در محضر قدرتى ببينند كه همه اين موجودات را آفريده است . البته اگر چشمان خود را ببندد همانند انسان نابينائى كه از جلوى گياهان و موجودات رنگارنگ عبور مى كند و هيچ تاءثيرى در او نمى گذارد، متضرر مى شود چرا كه با وجود چشمان سر كه مرتبط به چشم دل است ، از اين همه زيبائيهاى طبيعت و تنوع در خلقت از وزن و حجم و اندازه و رنگ و خصوصيت آنها، درس نگيرد و از اين دانشگاه طبيعت بيدارگر مستبصر نشود، پس بگذار در همان خواب غفلت خويش بماند تا سرش به لحدهاى قبر خورده و در آنجا بيدار شود كه پس از بيدارى در قبر براى او سودى نخواهد داشت . لذا تا فرصت از دست نرفته است از اين دانشگاه طبيعت بهره گيريم كه با از دست دادن فرصتهاى طلايى بجز حسرت و پشيمانى چيزى باقى نخواهد ماند.
شگفتى هاى جهان ارزاق در طبيعت  
و ما من دابة فى الارض الا على الله رزقها (100)
(هيچ جنبنده اى در زمين نيست الا اينكه روزى او به عهده خداوند است .)
اگر در نظام ارتزاق موجودات مختلف از منابع طبيعى دقت و انديشه شود نكات جالب و شگفت انگيزى از قرت خداوندى بر ما روشن مى گردد.
با توجه با محدوديت مواد غذايى در طبيعت ، دست حيكمانه ذات حق چنان طراحى و برنامه ريزى نموده است كه براى ذات حق چنان طراحى و برنامه ريزى نموده است كه براى بى نهايت سال ، ارزاق عمومى براى همه موجودات عالم از حيوانات و نباتات و انسانها مهيا و آماده بهره بردارى مى باشد. آب درياها و اقيانوس با تبخير توسط خورشيد عالمتاب ميعان شده و تبديل به آب و برف و تگرگ مى شود و سپس به دل زمين بر مى گردد و چشمه سارها و نهرها و رودخانه ها سيراب شده و آبهاى فراوان به سوى كشت زارها و دشتها و كوهها سرازير مى شوند.
و جنگلها و باغات به صورت اتوماتيك برگهايشان در پاى درختان به كود مبدل شده و در رشد بهينه آنها موثر مى افتند و از اين چرخش طبيعت موجودات روزى مى خورند و درختان سر به فلك كشيده جنگلها و باغات ، هواى محيط انسان و موجودات ديگر را تصفيه كرده و با گرفتن گاز كربنيك از فضا كه توسط تنفس انسان كه اكسيژن را از هوا گرفته و گاز كربنيك را در فضا رها مى سازد، اكسيژن را براى انسان آماده مى سازند تا به تنفس سالم به حيات خويش ادامه دهند. اين مبادلات اكسيژن و گاز كربنيك بين انسان و نباتات باعث زندگى دورانى شكل در طبيعت و موجودات زنده است .
عجيب تر آنكه مبادلات غذايى بين نباتات ، حيوانات و انسان به شكلى زيبا طراحى شده كه زيباتر از اين حال كه شاهد آن هستيم امكان پذير نبود و نخواهد بود. گياهان از خاك و آب و رطوبت طبيعت بهره مى گيرند و هر گياهى با خاك بر مى آورند و خود را در معرض حيوانات و انسانها قرار مى دهند و جان شيرين خود را براى حفظ بقاء و موجودات ديگر فدا مى كنند بدون آنكه هيچ امتنانى نسبت به مصرف كنندگان داشته باشند. انسان به بهره ورى از همه نوع سبزيجات و گياهان و ميوه هاى رنگارنگ و متنوع ، احتياجات گياهى خويش را بر آورده مى سازد. از طرف ديگر حيوانات از گياهان بهره مى گيرند و با استفاده از گياهان مختلف خود را در اختيار بشر قرار مى دهند تا انسانها از گوشت حلال حيوانات حلال گوشت استفاده كنند تا همه نيازمندى هاى بدن انسان بر آورده شده و با بهره گيرى از چربيها و پروتئين ، رشد جسمى خود را به تكامل رسانده و همه احتياجات بدن را تاءمين نمايند.
خداوند كريم چرخش ادوارى زندگى انسان و حيوان و نبات را نشانه و آيتى قرار داد تا براى شناخت بيشتر انسان مفيد واقع گردد. و دائما قرآن صاحبان عقل و درايت را تشويق مى كند براى آنكه از اين خلقت عجيب گياهان و نباتات و موجودات و استفاده آنها از اين خلقت عجيب گياهان و نباتات و موجودات و استفاده آنها از همديگر و هستى خويش را در اختيار همديگر گذاشتن براى تكامل انسان به عنوان اشرف مخلوقات كه همه هستى تحت تسخير او قرار داده شد، درس و عبرت گرفته و به خداى خويش واقف شده و سر تسليم در پيشگاه خالق هستى فرود آورد.
باد و ابر و باران يا برادران رحمت  
والله الذى ارسل الرياح فتثير سحابا فسقناه الى بلد ميت فاحيينا به الارض بعد موتها كذلك النشور. (101)
(و خداى يگانه است كه بادها را فرستاد تا ابر را براگيزاند و ما آنرا به شهرها و زمينهاى مرده مى رانيم ، پس از آن زمين مرده را زنده مى كنيم و برانگيختن پس از مرگ هم چنين است .)
هوا در فضاى بيكران نقش اول را در آماده سازى باد و ابر و باران ايفا مى كند. با تابش مستقيم خورشيد آن منبع عظيم الهى ، آب درياها و اقيانوسها تبخير شده و به سوى آسمان حركت كرده و در نقاط سرد به باران و برف و تگرگ مبدل مى گردند. آيا هيچ تا به حال انديشيده ايم كه خداوند كريم بهترين و راحت ترين و كم هزينه ترين راه براى انتقال آب از درياها به مناطق مختلف عالم هستى را برگزيده است ؟ و تا به حال حكيم و دانشمندى نيامده است كه راه ساده ترى را اختراع كرده باشد. با توجه به هزينه هاى سنگين انتقال آب از مكانى به مكان دور دست و مشكلات بسيارى را كه در پى دارد آيا گزينش چنين طرح گردش آب از زمين به آسمان و سپس از آسمان به زمين ، معجزه اى بس حيرت انگيز در خلقت اين پديده هاى هستى به حساب نمى آيد؟
اگر براى اين چرخش آب از درياها و اقيانوسهاى جهان به دل آسمانها و ارسال آن به همه نقاط مورد نياز زمين از ابزار مكانيكى استفاده مى شد چه هزينه سنگينى نياز بود تا چنين سيستم آبيارى وسيع راه اندازى شود اگر چه اين يك تصور و تو همى بيش نيست چون اجراى چنين طرحى وسيعى در دنيا از محالات است .
زمين و قطعه هايش  
و فى الارض قطع مجاورات و جنات من اعناب وزرع و نحيل . (102)
(و زمين را قطعه ها و پاره هايى قرار داد نزديك بهم و بوستانها از انگورها و كشتزارها و خرما و ما برخى آنها را در شيرينى و گوارائى و بزرگى و كوچكى بر بعضى ديگر برترى داديم و در آنها نشانه هاى روشن براى كسانى است كه عقل دارند و در مى يابند.)
چنان كه خداوند در زمين تفاوت نهاد و نقاط مختلف آفريد و بعضى را بر بعضى را بر بعضى فزونى داد، همين گونه در طينت سالكان و عارفان تفاوت نهاد و گروهى را بر گروهى ديگر برترى داد.
پيغمبر خدا عليه السلام فرمود: مردم هم چون طبيعت مختلف هستند يكى زر، يكى سيم ، يكى نفت ، يكى قير، همچنين يكى را بالاترين قدم گاه ، اقبال او، و يكى را پست ترين محل ، ادبار او، يكى رضوان در آرزوى صحبت او، يكى اسير بهشت و يكى امير بهشت . چنانكه درختان بهم نمانند و ميوه و بار آن نيز بهم نمانند، هر درختى را بارى و نباتى را بارى است ، هر طاعتى را فردا ثوابى است و هر كس را مقامى ، جارى هر كس به قدر روش خويش و هر فرعى سزاوار اصل خويش . (103)
 
چه مى گويم حديث عالم دل
 
چرا چون سر نشيب و پاى در گل
 
جهان آن تو و تو مانده عاجز
 
ز تو محروم تر كس ديده هرگز
 
در آفرينش خاك  
خاك ، اسير حيات بشر و همه موجودات عالم هستى است . نوعى تركيب نيترات در آب موجود در خاك حل و سپس جذب گياهان مى شود. گياهان اين نيترات را به اسيدهاى آمينه و سپس اسيدهاى آمينه را به پروتئين يا اسيد نو كلئيك وجود دارد، به بدن خود منتقل و بخشى از آن را به جسم خود تبديل مى كند. بدن گياهان و جانوران پس از مرگ تجزيه مى شود. باكترى ها و قارچ هاى تجزيه كننده پروتئين هاى بدن جانداران را به آمونياك تبديل مى كنند. ادرار جانوران نيز پس از مدتى به آمونياك تجزيه مى شود.
انواع باكترى در خاك وجود دارد كه سر انجام آمونياك را به نيترات تبديل مى كنند. به اين ترتيب نيترات بار ديگر به خاك باز مى گردد و دوباره مورد استفاده گياهان قرار مى گيرد چنين باكترى هايى كه خاك را براى رشد گياهان مناسب مى كنند باكترى هاى شوره گذار ناميده مى شوند. گياهان نمى توانند نيتروژن موجود در هوا را جذب كنند. بعضى از اين باكترى ها به صورت آزاد، يعنى خارج از بدن جانداران ديگر به صورت مستقل زندگى مى كنند.
يكى از عجائب كه در خاك هست كه توسط آذرخش و رعد و برق آسمانى تقويت مى شود نيترات است كه با برق قوى آسمان در مواقع رعد و برق در خاك توليد مى شود كه باعث تقويت خاك مى شود. اگر سر به آسمان بر نمى داريم و به خاك بدوزيم كه چگونه خداوند از يك نوع ماده اى به نام خاك ، ميليونها گل و گياه ، درختان رنگارنگ و ميوه هاى گوناگون با مزه هاى مختلف بوجود آورده است !
خاك ضد عفونى كننده است  
خاك مهمترين ماده ضد عفونى كننده جهان است و آنتى بيوتيكها از خاك درست مى شوند و مقدارى از پنى سيلين كه نوعى آنتى بيوتيك است در خاك موجود است . در خاك ، حيوانات ريزى وجود دارند كه سربازان مبارزه با فساد هستند ولى خاك شور و شن و ماسه اين خاصيت را ندارند بخاطر همين اسلام تيمم با خاك خالص و پاك را بجاى وضو و غسل تجويز فرموده است . فتيمموا صعيدا طيبا پس با خاك پاك تيمم كنيد.
در عظمت آب  
و جعلنا من الماء كل شى حى افلا يومنون . (104)
(و از آب هر چيزى را زنده گردانيديم پس چرا ايمان نمى آورند؟)
خداوند از بندگان مى خواهد كه در آفرينش آب كه از آيات و نشانه هاى قدرت الهى است تدبر و تفكر كنند چرا كه حيات تمام موجودات زنده از گياهان و نباتات ، حيوانات از دريايى و خشكى و انسانها مديون اين نعمت خداوندى است . از موجودات ميكروسكوپى گرفته تا عظيم ترين خلقت پروردگار عالم همه و همه ، موجوديت و تمام هستى آنها از آب است .
كلمه ماء كه به معناى آب است 63 بار در قرآن وارد شده كه در چهار جا به معناى نطفه آمده است و در 59 مورد ديگر دلالت بر همان مايع زلالى دارد كه از چشمه ها و رود خانه ها سرازير است و يا درياها و اقيانوسها را پر كرده است .
انسان از همان زمانى كه به عنوان نطفه اى شناگر در آب بود و از خون مادر تغذيه مى كرد و سپس متكون شد و به صورت انسان كاملى در آمد، مستغرق در اين نعمت الهى يعنى آب بود و استمرار زندگى و حياتش هم متكى به آب خواهد بود. آب در تمام مراحل زندگى بيش از هر چيز ديگر با انسان ماءنوس است كه از تولدش گرفته كه از شير مادر تغذيه مى كرد تا گوهر اشك كه در شادى ها و مصيبت ها و اندوه ها از چشمان او سرازير مى شود. انسان بيش از سه روز تحمل تشنگى را ندارد و اين در حالى است كه بدن انسان نسبت به غذا اين مقدار حساس نيست كه نسبت به آب بسيار نيازمند و حساس است .
انسان نيازمندى آب خود را از سه مصدر تاءمين مى كند كه 47 درصد آب را مستقيما از آب استفاده مى كند و 39 در صد آن را از غذاهاى جامد همانند نان و گوشت و سبزى و ميوه و 14 درصد ديگر آب بدن انسان از احتراق داخل بدن (تاكسد) بدست مى آورد.
وجود آب در بدن انسان به عنوان ناظم فشار خون و حرارت و مواد مختلف در اعضاى بدن است و در واردات و صادرات آب با هماهنگى اعضاى مسئول نشانى از نشانه هاى قدرت الهى دارد كه دستگاه كوچك و ظريفى به نام كليه اين مقدار نياز بدن به آب را به خوبى هدايت و تنظيم مى كند كه اضافه را به صورت ادرار و يا به صورت عرق از منفذهاى پوست تن به خارج از بدن مى فرستد. و در صورت كمبود آب ولو به اندازه 1 وزن انسان از آب كم شود احساس تشنگى خواهد كرد و اگر 5 وزن بدن از آب كم گردد، گلو و زبان خشك شده و پوست ، چين خورده و عقل هم كاهش ‍ يافته و بدن دچار ضعف مى شود و اگر به بيش از 10 برسد، انسان به مرگ نزديك مى گردد و در اين حال با نوشيدن مقدارى آب نجات مى يابد. در چنين زمانى انسان به اهميت و ارزش آب پى خواهد برد. آب علاوه بر اينكه مايع حياتى براى ماشين تن انسان محسوب مى شود، فوائد بسيار زيادى در عالم تكوين دارد از جمله آنها، در بيدارى زمينهاى خشك براى روئيدن گياهان و درختان متنوع براى استفاده حيوانات و انسانها از آنها نقش ‍ حياتى دارد كه در همين رابطه قرآن كريم مى فرمايد:
وترى الارض هامدة فادا انزلنا عليها الماء اهتزت و ربت و انبتت من كل زوج بهيج . (105)
(و تو زمين را بى گياه خشك و مرده مى يابى و آن هنگام كه باران را بر آن فرو باريم ناگهان حركت مى كند و رشد مى نمايد و از هر گياه زيبا و دلربائى در آن برويد). انسان به هر نعمت از نعمات خداوند كريم نظاره كند و هر كدام از پديده هاى اطراف خود را مورد مطالعه قرار دهد پله اى از پله هاى نردبان ايمان به خدا را صعود كرده است .
چرا آب از قانون كلى در اشياء استثناء شد؟  
يك قاعده كلى در همه طبيعت عالم حكمفرما است كه اشياء سنگين به سمت پايين كشيده مى شوند و اشياء سبك وزن به سوى بالا حركت مى كنند ولى اين قانون در آب برعكس شده است حال چرا اينگونه اتفاق افتاده است ؟
مى دانيم كه اشياء در اثر حرارت ، داراى حجم بيشترى خواهند شد ولى آب در اثر سرما حجمش زيادتر مى شود و به صورت جامد در مى آيد. چون اگر آب با سرد شدن هوا به حالت جامد بروز كند و سنگين شود و به صورت يخهاى سنگين وزن به اعماق آبهاى درياها و اقيانوسها فرو رفته و تمام گياهان و حيوانات دريايى نابود خواهند شد. حال اگر آب مى خواست طبق قانون كلى ديگر اشياء در طبيعت عمل كند، بايد پس از يخ زدن در آب فرو مى رفت در صورت گرم شدن هوا نيز به صورت جامد باقى مى ماند چون هواى گرم نمى توانست در آنها تاءثير كند و از آن همه لايه هاى متراكم آب پايين رود و در صورت ادامه آن پس از گذشت چند سال درياها به قاره يخى و جامد تبديل مى شوند و اثرى از موجودات زنده نبود. ولى خداوند قانون كلى در طبيعت را استثناء زده است و آب را به صورتى آفريد كه با توجه به سنگين شدن بخاطر يخ زدن ، پايين نمى رود بلكه بالاى آب باقى خواهد ماند. و اين حكمتى است از حكمتهاى الهى كه انسان را وادار به تاءمل بيشتر پيرامون شناخت خداوند متعال مى كند و حال آيا انسان پيرامون چنين پديده زيبا در عالم تكوين ، براى هدايت خويش درس خواهد گرفت ؟
درياها و اقيانوسها تحت تسخير انسان  
و هو الذى سخر البحر لتاكلوا منه لحما طريا و تسخير جوا منه حلية وترى الفلك مواخر فيه و لتبتغوا من فضله و لعلكم تشكرون (106)
(و او خدائى است كه دريا را مسخر شما گردانيد تا از گوشت ماهيان حلال آن تغذيه كنيد و از زيورهاى آن استخراج كرده و تن را بيارائيد و كشتى ها در آن برانيد تا فضل خدا روزى طلبيد باشد كه شكر خدا بجاى آوريد).
حدود سه چهارم كره زمين را آب فرا گرفته است كه به صورت درياها و اقيانوسهاى عظيم ظاهر شده اند. نياز مبرم و ضرورى انسان به آب سبب شده است كه آن حكيم توانا و عالم به نيازهاى موجودات ، بخش اعظم اين گهواره خاكى را مملو از آب قرار دهد و مواد غذائى فراوانى را هم در آبها آفريد تا موجودات از هم بهره گيرند و همگان در خدمت انسان باشند. علاوه بر ارتزاق از آبهاى درياها از زينتهاى مرواريدها و صدفها هم بهره مند گردند. و از كشتيها هم براى جابجايى استفاده نمايند. البته با پيشرفت علوم و تكنيك بهره ورى از آبها بيش از زمان زندگى اوليه انسان است و از نعمات آب بيشتر از نعتهاى در خشكى بهره مى گيرند از جمله ، چاه هاى نفتى در دل درياها بهترين سود دهى از جهت استخراج نفت و گاز و فراورده هاى پتروشيمى و پالايش ، آنها را به خود اختصاص داده و بشريت را از فيوضات و بركات خود متنعم نموده اند. باشد كه انسان از اين همه توجه خداوند به نياز مندى بشر و موجودات ديگر، سجده شكر بر خاك نهد و شكرانه نعمت را به جاى آورد.
چشمه ها در زمين  
و استقاض عيونها (و خداوند چشمه هايش را جارى ساخت .)(107)
يكى از خلقتهاى زيباى طبيعت ، چشمه و چشمه سارها هستند كه از مخازن طبيعى آب كه همانا كوهها و زمين هاى هموار و ناهموار مى باشند، راههايى را به پوسته زمين مى گشايد تا موجودات از منابع ذخيره شده طبيعت كه در فصلهاى مناسب آب و برف را به خود ديده اند سيراب گردند. اگر زمين به گونه اى آفريده مى شد كه خاكش سست و از شنها و ماسه و سنگريزه مى بود، آب را در خود ذخيره نمى كرد و انسان نمى توانست به آب زير زمينى دسترسى پيدا نمايد. ولى خداوند جنس زمين را به گونه اى خلق نموده است كه به آسانى توسط چشمه ها و يا چاهها به روى زمين راه پيدا مى كند و در دسترس انسان و حيوان و گياه قرار مى گيرد. آيا اين خود نشانه اى از حكمت خداوند متعال نيست ؟ و آيا اين همه نعمات حياتى نبايد انسانهاى غافل را بيدار كند؟
وقتى انسان تشنه اى در دل بيابانها و كوهها راه مى رود و به آب زلال چشمه اى مى رسد و در كنار آن چشمه سار طبيعت زيبا، استراحت مى كند و از آب گوارا و خنك و مصفى سيراب مى شود، بايد به تفكر بنشيند كه چگونه خداوند مهربان به ياد موجودات از انسانها و حيوانات و گياهان بوده است كه اينگونه آب حيات را به آسان ترين راه ، براى آنان آفريده و در اختيار همگان قرار داده است تا شايد به تفكر و سپس به عبادت بنشيند.
آيا در آفرينش و فوائد حياتى هوا فكر كرده ايد؟  
اصولا تا زمانى كه انسان در كنار يك نعمت بلكه در دل آن زندگى مى كند قدر و منزلت آن نعمت را نمى داند. و شايد نشناسد و انكارش كند و يا در وجود آن دچار شك و ترديد شود. يكى از آن نعمات هوا و اتمسفر زمين است كه انسان از هواى موجود در فضاى اطراف خودش استشمام مى كند و ششهاى خود را پر از هوا نموده تا از اكسيژن آن بهره حياتى ببرد. خداوند جنس اين هوا را به گونه اى آفريد كه مى تواند خود را از درها و پنجره هاى بسته وارد اتاق كند و از كوچكترين روزنه كه با چشم ديده نمى شود نفوذ كند و خود را در اختيار موجودات عالم از انسان و حيوان و گياهان قرار دهد چه در هوا و چه در زمين ، چه در اعماق درياها و يا صدها كيلومتر بالاتر از زمين و در كجا نشان از وجود آن نعمت الهى است كه با نبودن آن انسان سخت به تكاپو مى افتد و نفسهاى آن به شماره مى افتد. و اگر لحظه اى اين نعمت حياتى به انسان نرسد دار فانى را وداع خواهد نمود. اگر چه هوا به چشم ديده نمى شود ولى خداوند خواست به ما انسانها تفهيم كند كه نديدن يك شى ء دلالت بر نبودن آن شى ء نيست چرا كه از اثرات حياتى آن پى به وجودش بردش برده مى شود. حال آيا كسى مى تواند ادعا كند كه هوائى وجود ندارد، هوائى كه مشتمل بر اكسيژن و هيدروژن است ؟
البته خلقت هوا فقط براى اين منظور نبود، اگر چه اعظم فلسفه خلقت هوا كه هزار كيلومتر ضخامت آن است و دور كره زمين را به انتفاع و شعاع هزار كيلومتر پوشانده است ، براى حيات موجودات مى باشد بلكه فوائد كثيره اى هم در كنارش هست كه نبايد به آسانى از كنارش گذاشت ، مثلا حركت كشتيها به وسيله بادها از جابجايى هوا شكل مى گيرد و جذب نور و حرارت خورشيد تا آنچه را كه براى انسان مضر است جلوگيرى شود. حركت هواپيما در فضاى بيكران بدون وجود هوا امكان پذير نيست . انتقال صدا و تصوير از جمله تكنيك و صنايع مدرنى است كه از اتمسفر زمين بهره مى گيرند و انسان توانسته است با اين صنعت جديد، شهرى را به شهر ديگر و كشورى را به كشور ديگر بلكه قاره اى را به قاره ديگر مرتبط و در نهايت جهان را به دهكده اى بزرگ تبديل كند و ارتباطات به آسانى و با كمترين زمان بر قرار گردد. اگر چه فضاى لايتناهى دارى طبقات مختلف است كه هر طبقه اى براى فرستادن امواج خاص قابل استفاده است مثلا در ارتفاع 110 كيلومترى از سطح زمين شرايط غلظت گازها و تشعشعات يونيزاسيون تغيير مى كند. و يا طبقه اى از جو زمين 200 الى 400 كيلومتر ضخامت دارد كه شرايط خاص به خود را دارد.
با پيشرفت سريع تكنيك هوا فضا و الكترونيك چه استفاده هايى از اين نعمت رايگان مى شود. البته انسان در متن و دل اين نعمت يعنى هوا غرق است و هنوز به خوبى متوجه عظمت اين هديه الهى نشده است و اگر بسيارى از انسانها را مشاهده مى كنيم كه با توجه به اعتراف و شناخت نسبت به اين نعمت خداوندى كه به آسانى در هر كجا كه باشيم و به هر سمت و سويى برويم با ما همراه است و الا مرگ انسان حتمى است ، باز ناشكرى هاى انسان را شاهديم . فرصتها همچون ابرهاى آسمان از دست مى روند و اگر به خود نيائيم و به سوى خدا گام بر نداريم تباه خواهيم شد و چيزى براى خود به جز حسرت و آه در آخرت به ارمغان نفرستاده ايم .
شكافنده دانه در داخل خاك كيست ؟  
ان الله فالق الحب و النوى . (108)
(بدرستى كه خداوند شكافنده دانه و هسته در زمين است .)
خداوند كريم در آيه اى ديگر مى فرمايد: اگر حبه اى را در دل خاك پنهان كرده ايد و به آن آب رسانده ايد و جوانه زد و سبز شد كرده ايد بلكه زارع واقعى خودم هستم . در واقع با كمى تعمق در طبيعت پى به اين حقيقت و واقعيت خواهيم برد كه شكافنده دانه ها از دل خاك ديگرى است نه كشاورز. زارع واسطه اى بيش نيست كه حبه گندم و جو را در دل خاك پنهان مى كند. خداوند است كه حبه خشك را سبز نموده و از يك دانه گندم هفت شاخه و هفتصد حبه گندم مى روياند.
ام انتم تزرعونه ام نحن الزارعون (109)
(آيا شما در زمين كشت مى كنيد يا ما؟)
شكافتن دانه در دل خاك و حرارت معجزه آسا  
وقتى يك حبه از دانه هاى نباتى در زير خاك قرار مى گيرد پس از چند مدت اين دانه شكافته مى شود و جوانه از آن سر بيرون مى آورد و كم كم رشد مى كند. از طرفى ريشه هاى متعددى را به درون خاك مى فرستد تا مواد غذائى متناسب را جذب كند و به جوانه ها برساند.
بطور مثال يك هسته خرما وقتى در خاك مساعد پنهان مى گردد پس از مدت كوتاهى شكمش مى شكافد و جوانه اى سر مى زند، كم كم ريشه در دل زمين مى دواند تا غذاى جوانه ها را پيدا كند. وظايف ريشه ها به قدرى ظرافت دارد كه اگر با تفكر انسان عجين شود، به حكمت خالق يكتا پى برده مى شود.
ريشه هاى اين هسته خرما موظف هستند فقط نيازهاى كمى و كيفى خرما را تاءمين كنند. غذاهايى را جذب مى كنند كه براى خرما شدن مفيد است و هيچ غذاى ديگرى را به جوانه خرما منتقل نمى كنند.
مثلا اگر براى پيدايش يك دانه خرما احتياج به پنج توين ويتامين به اندازه 20 لازم باشد، ريشه ها به اندازه همان 20 جذب مى كنند نه كمتر و نه بيشتر لذا ممكن نيست اندازه يكى از ويتامين ها به 21 افزايشش يابد و اندازه ويتامين ديگر به 19 برسد چون در اين صورت خلقت خرما ناقص ‍ خواهد شد.
در همه نباتات اينگونه است كه با اين نظم و انظباط دقيق نشان از خالق حكيمى دارد كه با حكمت متعاليه خويش همه نباتات را به گونه اى آفريده است كه راهنماى بشر براى يافتن خالق هستى خواهند بود.
نقش گياهان در حيات بشر  
دانشمندان با كوشش علمى فراوان توانستند چهل ماده اساسى و مهم را براى تاءمين احتياجات و حفظ تعادل دستگاه بدن انسان شناسايى كنند كه همه آنها را در قالب سه گروه غذايى معرفى نمودند.
1- مواد پروتئينى 2- مواد معدنى 3- انواع ويتامين ها. بايد گفت حيات انسان وابسته به نباتات و حيوانات است كه خود حيوانات از نباتات تغذيه مى كنند. پس صحيح است كه ادعا كنيم كه حيات بشريت به نباتات وابسته است . پروتئينها يك گروه از مواد شيميايى با تركيبى پيچيده هستند كه در گياهان توليد و يافت مى شوند. البته گياهان با بكار بردن ازت خاك و كربن هوا و ساير عناصر محيط و با استفاده از نور آفتاب اين دسته مواد شيميايى را تهيه مى كنند و تنها گياهان هستند كه از چنين قدرت خدا داد و اين معجزه كه از معجزات الهى در عرصه آفرينش و حيات است برخوردارند.
همه آنچرا كه خداوند براى تغذيه انسان آماده كرده است نشاءت گرفته از خاك است ، و اين وابستگى حيات بشرى به خاك جاى تعمق و تدبر است كه چگونه خداوند همه پديده هاى عالم را لازم و ملزوم همديگر قرار داده است كه تا انسان براى تكامل خويش از گياهان و حيوانات بهره مند شود. محققين با تحقيقات مدام خويش پى برده اند كه حدود 91 عنصر از فلزات در بدن انسان از راه تغذيه گياهان تاءمين مى شود.
زوجيت و قانون وراثت و وژن در گياهان  
اولم يروا الى الارض كم انبتنا فيها من كل زوج كريم (110)
(آيا در زمين به ديده عبرت نظر نكردند كه ما چه انواع گوناگون از نباتات به صورت زوج آفريده و رويانيديم .)
خداوند كريم همه موجودات از نباتات و حيوانات و انسانها را به صورت زوج آفريد. زوجيت در انسان و حيوان به وضوح روشن است ولى كمتر كسى ازدواج گلها و درختان را باور مى كند. ولى با توجه به علوم گياه شناسى ثابت شده است كه عمل لقاح در گياهان هم صورت مى گيرد، و گياهان هم در قالب نر و ماده خلق شده اند. لذا قانون وراثت و ژن در گياهان هم جارى مى شود اگر ميليونها سال قبل با كاشتن گندم سبز مى شد و خوشه هاى گندم پديد مى آمد، ميليونها سال ديگر هم از گندم ، گندم پديد مى آيد و اگر تخم و دانه گياهى رنگ و بو و مزه خاصى داشته باشد، ميوه آن هم همانگونه خواهد بود لذا قانون وراثت ، جهان شمول است .
گياهان و بعضى از درختان با گرده افشانى ، عمل لقاح انجام داده و بارور مى شوند البته هر گياهى گرده هم نوع خودش را مى پذيرد و هر گرده اى را پذيرش نمى كند لذا عروسى در خانواده گلها با شناخت از هم و پذيرش و قبول همديگر صورت مى گيرد. گرده ها به وسيله بادها، پرندگان و حشرات همانند پروانه و زنبور عسل ، از گياه نر به گياه ماده منتقل مى شوند. حال آيا تا كنون به عظمت چنين آفرينشى انديشه كرده ايد؟
بادهاى پيام آور و عروسى گلها  
و ارسلنا الرياح لواقح (111)
(و ما بادها را فرستاديم تا گياهان را باردار سازند.)
گياهان در طبيعت به دو نوع نر و ماده تقسيم مى شوند.
گياهان نر در دوران خود كيسه هايى را مى سازند كه در داخل آن
كيسه ها، گرده اى به نام پولن poiien كه به منزله نطفه نر مى باشند كه داخل ميله اى قرار دارند و از آن طرف گياهان ماده داراى ميله هاى تو خالى هستند كه اين گرده ها به وسيله بادها در آن قرار مى گيرند. بعضى از اين گرده ها بال دارند و شبيه پرواز كردن به خود مى گيرند. و در بعضى از گياهان ، حشرات و موجوداتى همانند زنبور عسل ، ماءمور انتقال گرده ها براى لقاح گياهان نر و ماده مى شوند كه همه اين عجائب در بين گياهان و موجودات زنده ديگر نشان از يك ناظم مدير و مدبر دارد و دست توانايى توانسته است آنچه را كه به هم و تصور انسان نمى آيد به عرصه ظهور در آورد و عجائب خلقت را در جلوى چشمان تيز بين انسانهاى هوشيار قرار دهد تا با ديدن و شنيدن چنين خلقت معجزه آسا، ايمان و اعتقاد خود را نسبت به آن منبع فياض الهى بيش از پيش تقويت نمايد و در همه نگاهها و نظرها در مناظر طبيعت و هستى ، آن دست توانا را به چشم دل ببيند و از گياه و پديده اى در طبيعت نگذرد كه صداى توحيد، تسليم و ذكر آن پديده هاى عوالم وجود را به چشم و گوش دل ببيند و يا بشنود.