غروى اصفهانى (نابغه نجف)

محمد صحتى سردرودى

- پى‏نوشت‏ها -


دريـغ ودردكـه اكـنـون ديـگـرآن سيدكريم واستاداخلاق وايثاردرميان مانيست .شب هفتم رمضان (8-11-74حضرت آيه الله استاد،علامه طباطبايى يزدى به سوى حق شتافت عـبـد عـزيـز خـدابـراى بـراى هـمـيـشـه مـهـمـان خـدا شـد و رفـت كـه پـس از 68 سـال تـلاش و تـكـاپـو در مـيـدان مـحـراب و تـحقيق در بهشت جاويدان ودر سايه سارائمه مـعـصـومـيـن بـيـاسـايـدو پـاداش عـمـرى راكـه لحـضـه لحـضه اش دردفاع ازامامان معصوم وفـضـيـلتـهـاى مـظـلوم سـپـرى شـده بـود،درآن سـراى هـمـيـشـه بـاقـى بـبـيـنـد .حـال كـه چـنـيـن شـد،لازم است اضافه كنم كه استاد آيه الله طباطبايى يزدى -قدس سره الشـريـف -بـه راسـتـى مـعلم اخلاق وتنديس تقوا بود و دردادن اطلاعات به ديگران چنان دسـت ودل بـاز بـود كه باتمام جرات مى توان گفت .او آيينه ايثار بود. و نيز جا دارد از همه دوستانى كه مارادرتهيه اين اثريارى كردندتشكركنم ،به ويژه ازآقايان عبدالحسين جـواهـرى و احـمـد مـحـمـد رضـا حـائرى و سـيـدمـحـمـد مـجـتـهـدى نـجـفـى كـه درفصل شاگردان اين دفتر،ازياد داشتهاى ايشان سود بردم

2- بـراى اطـلاع بـيـشـتراز زندگانى سراسر حماسه و جهاد اين دليرمرد،بنگرد به تـاريـخ وفـرهـنـگ مـعـاصـر،شـمـاره 3 و 4، ص 59 (سال اول ، بهار و تابستان 1371.)
دائره المـعـارف تشيع ، ج 2، ص 640، واعظ خيابانى ، علماى معاصرين ، ص 108؛ مجله نور علم شماره 47، ص 57، آقا بزرگ تهرانى ، نقباء البشر، ج 1، ص 4.

-3 دائره المـعـارف تـشـيـع ،ج 2،ص 640، واعـظ خيابانى ،علمامعاصرين ،ص 108، مجله نورعلم
شماره 47 ص 57 ،آقا بزرگى تهرانى ،نقباالبشر،ج 1 ،ص 4 .
4- مـحـمـد حـسـيـن غـروى اصـفـهانى ،حاشيه المكاسب ،مقدمه ،به قلم علامه شيخ محمدرضامظفر ص ، 1.
5- محمدعلى صفوت ،داستان دوستان ،157ص .
6- علماى معاصرين ص 190،ديوان آيه الله غروى اصفهانى ،(مقدمه )
7-

آنـان كـه خـاك را بـه نـظـر كيميا كنند
ـ آياشود كه گوشه چشمى به ما كنند؟!

8- مااين قضيه را از استاد ،علامه سيد عبدالعزيز طباطبايى يزدى شنيدم و ايشان از فـرزنـد مـحـقـق غـروى ، شـيـخ مـحـمـد غـروى و اوهـم ازپـدرش مـحـقـق غـروى نـقـل مـى كـرد كـه پـدرش ازايـن توسل كه نقشى بسيار حياتى در زندگانى ايشان داشت ،بارهابه مناسبتهاى مختلفى سخن به ميان مى آورد و خود را هميشه مديون اين لطف حضرت امام موسى بن جعفر مى دانست .
(عليه السلام ) مى دانست .

9- 1-ديوان مفتقر،261ص .
ديوان فارسى محقق غروى با نام ديوان كمپانى شهرت يافت است ،اما ازآن جا اين
كه اين نام برازنده آن بزرگ مرد نيست و خود نيز از اين نام ناراضى بود، ازاين
به بعد ما از ديوان محقق - چنان كه تخلص معروفشان هم همين را اقتضا مى كند،با
نام ديوان مفتقر ياد خواهيم كرد.
10- نقباء البشر، ج 1، ص 365
11- سـيـد مـحـمـد فـشاركى ، الرسائل الفشاركيه ، ص 5-11؛ محمد هادى امينى ، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف ، ج 2 ص 938
12- الرسائل الفشاركيه ، ص 10. اين داستان با اندك تفاوتى در جزئيات قضيه در كـتـاب الكـلام يـجـر الكـلام ، نوشته آيه الله سيد احمد زنجانى ، ج 1، ص 54، هم چاپ شده است .
13- بـه نـظر مى رسد كه اين كتابها از اجزاى همان اثر بزرگ ايشان ، يعنى مصباح الفقيه باشد .
14- علماى معاصرين ،ص 75، ذبيح الله محلاتى ، تاريخ سامرا، ج 2،ص 328
15- ر.ك : محمد رضا سماك امانى ، آخوند خراسانى ، آفتاب نيمه شب ؛ ر.ك : عبدالحسين مجيد كفايى ، مرگى در نور.
16- از اثـر اين پربار و ماندگار كه با نام نهايه الداريه فى شرح الكفايه چاپ شـده اسـت ، در فـصـل آثـار آيـه الله غـروى در هـمـيـن دفـتـر بـه تفصيل سخن خواهيم گفت .
ايـن اثـر پـربار وماندگاركه با نام نهايه الدرايه فى شرح الكفايه چاپ شده است ، در
فـصـل آثـار آيـه الله غـروى ، در هـمـيـن دفـتـر بـه تفصيل سخن خواهيم گفت :

17- 4.حاشيه المكاسب (مقدمه )
18- 1.نقباالبشر،ج 1، ص 212.
19- 1.آقا بزرگ تهرانى ، الذريعه ، ج 1ص 301.
20- دائره المعارف تشيع ، ج 2، ص 215.
21- رك :آيه الله سيد شهابالدين مرعشى نجفى ،مسلسلات ، 2ج ،ص 3 6 3.
22- حـديـث زنـدگـانـى اسـن عـارف زنده نام را در سلسله ديدار با ابرار بخوانيد كه بسيار خواندنى و روح نواز است .
حديث زندگانى اين عارف زنده نام را
در سلسله ديدار باابرار بخو انيد كه بسيارى خواندنى وروح نواز است .
23- به نقل از آيه الله سيد هادى خسروشاهى در مصاحبه با نگارنده .
24- يكى از اين نامه ه كه توسط ميرزا جواد آقا ملكى نوشته شده است ، در محله حوزه ، شـمـاره 4، ص 65 (ارديبهشت 1363) چاپ شده است .در خصوص ‍ ارتباط دوستانه آقايان ملكى ها با علامه غرئى ، سخن جالبى از آيه الله سيد هادى خسروشاهى در مجله نور علم ، شـمـاره 4، از دوره چـهـارم ، ص 57نـقـل شـده اسـت كه آوردنش در اين جا مناسب مى نمايد، ايشان مى فرمايد
يـه الله آقـاى حـاج مـيـرزا عـلى اصـغـر مـلكـى .... از اعـاظـم عـلمـاى تـبـريز بود و از شـاگـردان مـبـرز مـرحـوم آخوند خراسانى به شمار مى رفت و در تبريز تدريس كفافه تـنـهـا بـه عـهده ايشان بود و از زمان طلبگى با مرحوم اصفهانى غروى رفاقت و ارتباط خـيـلى نـزديـك داشـت و نـوعـا مـرحـوم اصـفـهـانـى قـبـل از ظـهـرهـا يـكـى دو سـاعـت در مـنـزل ايـشان با هم انس و بحثهاى علمى داشتند.بعد از فوت ايه الله نائينى ، اعلاميه اى بـه امـضـاى مـرحـوم مـلكـى و حـضـرات آيـات : آقـاى ميلانى و آقاى خويى به اين مضمون نوشته شده كه : بعد از پيدا نشده و در حوزه نجف اشرف نظير ايشان نيست .بدين جهت در بغداد بعضى از مقلدين به مرحوم غروى رجوع كردند...
25- مـجـله حـوزه ، شـمـاره 30، ص 43 (بـهمن و اسفند 1367) در مصاحبه با استاد آيه الله حسينى همدانى نجفى .
26- كـيـهـان انـديـشـه ، شـمـاره 3،ص 50 ،بـه نقل از علامه طباطبايى (ره )
ناگفته نماندكه از عارف كربلايى دستورالعمل هاى در باب عرفان عملى به جاى
مانده است كه پس از مكاتبات ايشان و علامه غروى در خصوص شعرى از عطار نيشابورى
بهترين آثار ايشان شمرده مى شود .براى نمونه ر.ك :حوزه ، شماره 15،ص 73.
27- اين سخن را تنها آقاى محمد شريف رازى در دو كتابش :گنجينه دانشمندان
ج 1،ص 225و آثـار الحـجـه ، جـزاول ص 24 - 26 نقل كرده است و ما نديديم كسى را
جز ايشان كه اين قضيه تبعيد علامه غروى را نوشته باشد. نه در كتابهاى تراجم
و رجال و نه در كتابهايى كه در تاريخ مشروطيت نوشته شده است ، نامى از حاج شيخ
مـحـمـد حسين غروى در ميان تبعيد شدگان به چشم نمى خورد و...
28- اين سند را استاد بـزرگـوار، عـلامـه سـيـد عـبـدالعـزيـز طـبـاطـبـايـى در اخـتـيـار مـا نـهـادنـدو مـتـن كامل آن در بخش اسناد خواهد آمد.
29- ر.ك .ج 2،ص 363 .
30- حـوزه شـمـاره 23،ص 52: در مـصـاحـبـه بـا سـيـد عـزالديـن زنـجـانـى ، بـه نقل از پسر علامه غروى ، شيخ محمد على غروى .
31- همان ،ص 39
32- حاشيه المكاسب (مقدمه ) .
33- مـحـمـد حـسـيـن غـروى اصـفـهـانـى ، بـحـوث فـى الاصول ،ص 161 به بعد .
34- حاشيه المكاسب ، (مقدمه )، مجله نور علم ، دوره چهارم ، شماره 4 ص 53 .
35- چندى پيش هم در موسسه آل البيت (ع ) تحقيق شد و در شش جلد انتشار يافت .
36- نورعلم ، دوره ششم ، شماره 5،ص 213 .
37- الموسم ، شماره 16،ص 241 - 257. در آن جا زندگينامه شيخ محمد غروى (پسر بزرگ علامه غروى اصفهانى ) هم آورده شده است .
38- ايـن رسـاله با همين نام همراه باپاورقيهاى آيه الله بهجت - دام ظله الشريف - كه يكى از شاگردان ايشان است ، به تازگى تجديد چاپ شده است .
39- : ر.ك : حاشيه المكاسب (مقدمه )
40- نور علم ، دوره چهارم ، شماره 4،ص 54، محمد باقر ساعدى ، رياضى الفضلا.
41- نوه فاضل شارح ، آقاى يحيى حقانى با انجام كارهاى مقدماتى ، تصميم دارد كه آن رابـه زودى چاپ و منتشر سازد. ناگفته نماند كه اين شرح بيشتر به صورت نظم و به وزن اصل منظومه نوشته شده است .
42- پيشترها به ضميمه مجله نور علم ، شماره 12 منتشر شده بود كه به تازگى هم در ضمن كتاب الرسائل الاربعه عشره ، ص 273 - 280، به اهتمام آيه الله رضا استادى چاپ و منتشر شد.
43- مـحـمـد حسين غروى اصفهانى ، نهايه الدرايه فى شرح الكفايه ، (پاورقى )، ج 1، ص 20(به نقل از: سيد محسين امين عاملى ، اعيان الشيعه ، ج 9،ص 321)
44- تـائب تـبـريـزى (تـبـريـز 1286 - مـشهد 1374 ق .) فاضلى فرزانه ، عالمى گـرانمايه و واعظى وارسته ، شاعرى متدين و نويسنده اى نيك نظر هم بود. از او كه به هـر دو زبـان فـارسـى و آذرى شـعـر مى سرود، علامه بر اشعار زيادى در اين دو زبان ، آثار ماندگار ديگرى هم به يادگار مانده است ، مانند: ابلاغ المبين ، عقايد الاسلام ، معيار الفـهـم ، مـر آه المـتـقـن ، تـذكـره المـتـقـيـن ، روح و ريـحـان ، تـحـفـه نـامـه ، بـلبـل نـامـه و تـوحـيـدنـامـه ر.ك .: دائره المـعـارف تـشـيـع ، ج 4 ص 63 ( زيـر مدخل تائب تبريزى ).
45- مجموعه آثار (پاورقى )، ج 9 ص 437 .
46- يادنامه شهيد قدوسى ،ص 266 - 347.
47- نـور عـلم ، دوره چـهـارم ، شـمـاره 4، ص 57 (بـه نقل از آيه الله سيد عباس كاشانى )
48- نوار مصاحبه با آيه الله سيد هادى خسروشاهى - دام ظله .
49- ايـن داسـتـان را اسـتـاد بـزرگـوار، مـحـمـد غروى - ادام الله عمره العزيز - براى نگارنده نقل كرد و اما نام آن نزديك معنوى را فاش نساخت . نيز ر.ك .: على خاقانى ، شـعراالغرى او النجفيات ، ج 8، ص 186: در آن جا هم اشارتى كوتاه به اين معنا شده است .
50- محمد حسين غروى اصفهانى ، الانوارالقدسيعه (مقدمه ) (ص ) 8.
51- شعرا الغرى ، ج 8،ص 189 .
52-
ايصرم الناربباب دارها
و آيه النور على منارها

وبابها باب نبى الرحمه
 
و باب ابواب نجاه الامه

بل بابها باب العلى الاعلى
 
فثم وجه الله قد تجلى

ما اكتسوا بالنار غير العار
 
و من ورائه عذاب النار

مـا اجـهـل القـوم فـان النـارلا
 
تـطـفـى نـورالله جل و علا

لكن كسر الضلع ليس ينجبر
 
الابصمصام عزيز مقتدر

اد رض تلك الا ضلع الزكيه
 
رزيه لا مثلها رزيه

و من نبوع الدم من ثدييها
 
يعرف عظم ما جرى عليها

و جاوزوا الحد بلطم الخد
 
شلت يد الطغيان والتعدى

فاحمرت العين و عين المعرقه
 
تذرف بالدمع على تلك الصفه

والاثر الباقى كمثل الدملج
 
فى عضد الزهرا اقوى الحجج

ومن سواد متنها اسود الفضا
 
يا ساعد الله الامام المرتضى

و وكـز نـعـل السـيـف فـى جـنـبـيـهـا
 
اتـى بكل ما اتى عليها

ولست ادرى خبر المسمار
 
سل صدرها خزانه الاسرار

53-
وفى جنين المجد ما يدمى الحشا
وهل لهم اخفا امر قد فشى

والباب والجدار و الدما
 
شهود صدق ما به خفا

فاجعه احراق الباب و شهادت حضرت فاطمه زهرا (عليه السلام ) رابسيارى از كتابهاى مرجع و منابع اوليه در تاريخ اسلام نوشته اند و ما براى نمونه از چند كتاب در اين جا نام مى بريم :
1.تـاريـخ طـبـرى ، ج 3،ص 202، 2 ابـن قتيبه دينورى ، الامامه و السياسه ،ص 19،3. ابـن ابـى الحـدبـد مـعـتـزلى ، شـرح نـهـج البلاغه ، ج 1،ص 134 و ج 3، ص 351، 4 تاريخ ابى الفدا. ج 1،ص 156، 5. ابن عبدربه ، العقد الفريد، ج 3 ص 63 و 64، 6 مـسـعـودى ، مـروج الذهـب ، ج 3،ص 77، 7. شـهـرسـتـانـى ، المـلل و النـحل ، ص 83، 8. كلينى ، اصول كافى (ترجمه فارسى )، ج 2،ص 356،9. احتجاج طبرسى (ترجمه )، 1،
240 و 241، 10: نـصـيـرالدين عبدالجليل قزوينى رازى ، كتاب النقض ، ص 298، 11. مـسـعـودى ، اثـبـات الوصـيه ، (به نقل از محقق شوشترى ، بهج الصباغه فى شرح نهج البـلاغـه ، ج 5،ص 15 - 17)، 12. ديـلمـى ، ارشـاد القـلوب (بـه نـقـل از: ذبـيـح الله مـحـلاتـى ، ريـاحـيـن الشـريـعـه ، ج 1،ص 271)، 13 اسراآل محمد (عليه السلام ) مترجم ، ص 33 و...
54- ديوان مفتقر، ص 39.
55- همان ، ص 43: دومين بند از تركيب بند هفت بندى كه در رثاى حضرت فاطمه زهرا (عليه السلام ) سروده است .
56- همان ، ص 201 - 203 (با تلخيص زياد) .
57- ر.ك : ديـوان مفتقر،ص 8، 17، 31، 42، 52، 62، 92، 114، 130 ، 174، 175، 177، 188، 199، 206، و...
58- همان ، ص 239 .
59- همان ، ص 252.
60- خوشبختانه اين دستورالعمل در مجله حوزه ، شماره 8، ص 74 - 76 چاپ شده است .
61- عـبـدالحـسـيـن امـينى ، شهداالفضيله ، (مقدمه )، ر.ك .: شهيدان راه فضيلت (ترجمه شهداالفضيله )، ترجمه جلال الدينى فارسى ، ص 14 - 16.
62- عـبـدالحـسين امينى ، الغدير، ج 1 : در ضمن مقدمه اى كه فرزند علامه امينى ، آقاى شيخ رضا امينى نوشته اند، بر چاپ مورد اشاره و مطلب بالا تصريح شده است .
63- نور علم ، دوره چهارم ، شماره 4،ص 49.
64- جزايرى ، سيد عبدالله ، الاجازه الكبيره ، ص 176.
65- ديوان مفتقر، ص 244.
66- نهايه الدرايه ، ج 1،ص 12 (به نقل از مقدمه مرحوم مظفر بر حاشيه مكاسب علامه غروى ).
67- مجموعه آثار، ج 13، ص 717، دومين يادنامه علامه طباطبايى ، ص 290.
68- مجموعه آثار، ج 13، ص 717؛ دومين يادنامه علامه طباطبايى ، ص 290
69- شرح نهج البلاغه ، ج 6، ص 166.
70- حوزه ، شماره 66 ص 92 .
71- كيهان انديشه ، دوره هشتم ، شماره 47، ص 92.
72- همان ، دوره يازدهم ، شماره 64، ص 37.
73- نور علم ، شماره 10،ص 92.
74- حوزه ، شماره 52،ص 28.
75- ديوان مفتقر،ص 248.
76- نـور عـلم ، دوره چـهـارم ، شـمـاره 4،ص 48 (بـه نقل از: جعفر الشيخ آل محبوبه ، ماضى النجف و حاضرها، ص 281.)
77- حوزه ، شماره 3،ص 27.
78- همان جا .
79- آثـار الحـجـه ، ج 1،ص 99. نـويـسنده آثار الحجه ، شيخ محمد شريف رازى ، اين سـخـن را از حـجـه الاسـلام و المـسـلمـيـن ، حـاج سـيـد عـلى اصـغـر خـويـى نـقل كرده اند كه ايشان مى گفت : از آيه الله شيخ محمد حسين غروى اصفهانى درباره آيه الله حـجـت پـرسـيـدم ، چـنـيـن گـفـت ...يـعـنـى هـمـان كـه نـقل شد. به نظر مى رسد كه اين سخن نمى تواند صحيح باشد، چرا كه شهرت يافته است كه آيه الله حجت از شاگردان آيه الله غروى اصفهانى است .ر.ك . مجله مكتب اسلام ، شماره 10،ص 65 پاورقى .
80- نـوار مـصـاحـبه با آيه الله سيد هادى خسروشاهى ، نور علم ، دوره چهارم ، شماره 4،ص 50.
81- مـكـتـب اسـلام ، شـمـاره 10،ص 34-36، فاضل ميلانى ، الامام الميلانى فى سطور، ص 16.
82- نور علم ، شماره 25،ص 148 .
83- حوزه ، شماره 13، ص 20.
84- النور (مجله ) شماره 27،ص 29.
85- همان ،ص 53.
86- همان جا.
87- فـقـهـه اصـول و اصـوله مـعـقـول و مـعـقـوله لا معقول
88- همان ، ص 53
89- همان ، شماره 28،ص 31، آينه پژوهش ، شماره 20،ص 116.
90- نـور عـلم ، دوره چـهـارم ، شـمـاره 4 ص 48، كـيـهـان فرهنگى ، شماره 5، ص 43، نـهـايـه الدرايـه فـى شـرح الكفايه (مقدمه )، ج 2،ص 19-16، آثار الحجه ، ج 2، ص ‍ 62، احمد خوش حالت حائرى ، تاريخ و بزرگان كربلا(دستنويس )، محمد شريف راضى ، گنجينه دانشمندان ج 2، ص 91 و 162.
91- نور علم ، دوره چهارم ، شماره 4، ص 49.
92- نوار مصاحبه پيش نكارنده موجود است .
93- حوزه ، شماره 52،ص 27، آينه پژوهش ، دوره ششم ، شماره 35، ص 114.
94- حوزه ، شماره 31،ص 48 و 55.
95- دائره المـعارف تشيع ، ج 3،ص 201 (باتلخيص )، مجله مكتب اسلام ، شماره 4،ص 17، مجله حوزه ، شماره 44،ص 333.
96- احمد خوشحالت حائرى ، تاريخ و بزرگان كربلا، (نسخه خطى )
97- حوزه ، شماره 17،ص 24، سيد سيف الله نحوى ، سيماى داراب ،ص 63
98- زنـدگينامه بسيار مختصرى از او در مجله آينه پژوهش ، شماره 32، ص 110 چاپ شد .
99- عبدالحسين جواهر كلام ، بزرگان معاصر (دستنوشت ).
100- كـيـهـان انـديـشـه ، دوره پـنـجـم ، شـمـاره 26،ص 10 (بـه نقل از استاد، آيه الله حسن زاده آملى - دام ظله .)
101- نگاه حوزه ، شماره 8 -9،ص 34.
102- كيهان انديشه ، دوره پنجم ، شماره 26،ص 8و7 .
103- يـادنامه علامه امينى (مقدمه )، به اهتمام دكترسيد جعفر شهيدى و استاد محمد رضا حكيمى ، (ص ) 19 - 21: ...انه من افذاذ الدهر و حسنات العصر و رجالات الامه ...
104- دائرالمعارف تشيع ، ج 2،ص 72 (باتصرفى جزيى )
105- شعراالغرى ، ج 8،ص 452، حوزه ، شماره 51، 73.
106- حاشيه المكاسب (مقدمه )، ديوان مفتقر، (مقدمه )،
107- شعرا الغرى ، ج 8،ص 191، دائره المعارف تشيع ، ج 1،ص 221.
108- نـقـاالبشر، ج 2،ص 299، محمد صحتى سر درودى ، سيماى سامرا، سيناى سه موسى ،ص 174.
109- آينه پژوهش ، شماره 8،ص 100.
110- حوزه ، شماره 30،ص 37.
111- هـمـان ،ص 55. نـاگـفـته نماند كه كتاب مسيحا مژده در مورد حضرت مهدى (عليه السلام ) نگاشته شده است .
112- نور علم ، شماره 30،ص 135، نقباالبشر، ج 4،ص 1577.
113- تـنـهـا مـتـن يـكى از اين ستور العمل ها در مجله حوزه ، شماره 8، ص 69، چاپ شده است ، اما در ن
مورد بقيه نامه ها فرزند آيه الله زنجانى (استاد عزالدين زنجانى - دام ظله ) در مصاحبه با مجله حوزه شماره 23، ص 44 مى فرمايد:
پـدرم شـاگردان مرحوم حاج شيخ محمد غروى اصفهانى و مرحوم نائينى بودند و از هر دو اجـازه داشـتـنـد و مـرحـوم غروى اصفهانى نامه هايى به ايشان نوشته اند و در جواب مجله حوزه ص 50 كه مى پرسند: آيا اين نامه هايى به ايشان نوشته اند و البته همه نامه ها خـيـر ولى بـعـضـى مـوجـود اسـت ... در تـهـاجـمـاتـى كـه بـه منزل والد داشتند مقدار زيادى كتاب و قسمتى از نامه ها را (در زمان طاغوت ، مامور ساواك ) بردند و بعضى از كتابها خطى ديگر از جمله رساله شفا و بسيار مختصر موحوم آيه الله كـمـپـانـى (بـه غـارت رفـت ) امـا مـنـظـور حـكـمـت كـه مـرحـوم كـمـپـانـى قبل از چاپ امر به استناخ فرموده و در حواشى نسخه فلسفى نموده اند موجود است ) و اما در مـورد زنـدگـانـى و آثـار آيـه الله زنـجانى مى تواند به كتابهاى زير مراجعه كرد دائره المعارف تشيع ، ج 2، ص 390، كيهان فرهنگى شماره 25، ص 126 - 128
114- آينه پژهش ، شماره 25،ص 126-128.
115- همان ، شماره 28،ص 115. به نظر مى رسد تاريخ تولدش 1325 باشد .
116- نقباالبشر، ج 1،ص 249 .
117- كيهان فرهنگى ، شماره 4،ص 44
118- شعرا الغرى ، ج 8،ص 390.
119- حوزه ، شماره 27، 67
120- همان شماره 34، ص 55
121- نقباء البشر، ج 1 (ص ) 213، شعراء ج 7 (ص ) 304
122- همان ، ج 2،ص 771.
123- علماى معاصرين ،ص 230.
124- شـعـرا الغـرى ، ج 9ص 437، حـرزاليـن مـحـمـد، مـعـارف الرجال ، مدخل محمد طاهر .
125- شعرا الغرى ، ج 7،ص 85، سيد رضا هندى ، چكامه كوثريه ،ص 81.
126- شعرا الغرى ج 7،ص 106 .
127- متن نامه را در بخش آخر كتاب در آينه اسناد بخوانيد.
128- شعرا الغرى ، ج 9ص 396.
129- همان ، ج 7،ص 294 .
130- ماضى النجف و حاضرها، ج 3ص 357.
131- حوزه ، شماره 30،ص 37، محمد سمامى حائرى ، بزرگان تنكابن ص 282.
132- تاريخ و بزرگان كربلا.
133- نوار مصاحبه با آيه الله سيد هادى خسروشاهى - دام ظله
134- عبدالحسين جواهر كلام ، بزرگان معاصر (دستنوشت )
135- ابـوالفـضـل شـكـورى ، خـط سـوم در انـقـلاب مـشـروطـبـت ايـران ،ص 255 (به نقل از: گنجينه دانشمندان ).
136- مكتب اسلام ، شماره 4،ص 16.
137- نـهايه الدرايه فى شرح الكفايه ، به تحقيق شيخ رمضان قلى زاده ، ج 2،ص 17و18 .
138- همان ،ص 18 .
139- بزرگان معاصر، (دستنوشت ).
140- اين دو بزرگوار برادر هم بودند.
141- نور علم ، دوره چهارم ، شماره 4،ص 50.
142- حـسـيـن انـصـاريـان ، عـرفـان اسـلامى ، ج 5،ص 166، طباطبايى قمى ، خاندان ايروانى ،ص 57
143- نوارمصاحبه با آيه الله سيد هادى خسروشاهى
144- بزرگان معاصر (مخطوط)
145- محمد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 3،ص 318.
146- همان ، ص 329.
147- همان ، ج 4،ص 446.
148- همان ،ص 579.
149- همان ،ص 648.
150- هـمـان ، ج 2،ص 222. آثار قلمى زيادى از او به يادگارمانده است ، محمد رضا سماك ، سيماى رشت ،ص 128-131 .
151- گنجينه دانشمندان ، ج 7،ص 290 .
152- همان ،ص 347.
153- سيد احمد حسينى ، تراجم الرجال ، ج 2،ص 475
154- گنجينه دانشمندان ، ج 5،ص 236، عرفان اسلامى ، ج 5ص 166.
155- حـاشـيه المكاسب (مقدمه ) و نيز ترجمه آن در ديوان مفتقر (مقدمه )، به قلم مترجم معروف ، مرحوم استاد جواد فاضل (ره )
156- عـرفـان اسـلامـى ، ج 5،ص 166 (بـه نقل از آيه الله ايروانى )، ر.ك . داستان نماز ابرار، از نگارنده ، ج 1،ص 87
157- از لطـف خـدا، هـمچنان كه از فهرست اين دفتر پيداست ، نزديك به بزرگوار از شـاگـردان عـلامـه غـروى هـنـوز (خـرداد 1375) در قـيـد حـيـات هـسـتـنـد، مـتع الله المسلمين بطول بقائهم الشريف .
158- نـوار مـصـاحـبـه اسـتـاد موجود است . ر.ك : مجله نور علم (پاورقى )، دوره چهارم ، شماره 4،ص 45 .
159- حوزه ، شماره 8،ص 75.
160- نور علم ، دوره چهارم ، شماره 4،ص 45، حوزه ، شماره 8،ص 75.
161- همان جا .
162- بايد توجه داشت اين كناره گيرى پس از رحلت آخوند خراسانى بود.
163- نور علم ، دوره چهارم ، شماره 4،ص 50.
164- حوزه ، شماره 31،ص 50و 51 .
165- به نقل از آيه الله شيخ ابوالفضل خوانسارى - دام ظله - كه خود نيز به تبعيت از اسـتـادش هـر پـنـچ شـنـبـه ، پيش از ظهر در خانه اش مجلس روضه داير مى كند. استاد طباطبايى يزدى فرمود: من او راچندين بار در روضه امام حسين - عليه السلام - كه در بيت پدر بزرگمان ، سيد كاظم يزدى منعقد مى شد، ديدم .
166- مـضـمـون داسـتـان بـالا را نـگارنده هم از استاد، علامه سيد عبدالعزيز طباطبايى شـنـيدم و هم آيه الله شيخ ابوالفضل خوانسارى كه خود از شاگردان علامه غروى است ، عنوان فرمود.
167- نـور عـلم ، چـهـارم ، شـمـاره 4،ص 51 (بـه نقل از: تاريخ روابط ايران و عراق ،ص 136)
168- حوزه ، شماره 30،ص 47 .
169- كيهان فرهنگى ، شماره 8، ص 2.
170- عـلى ابـوالحـسـنـى (مـنـذر)، سـلطـنـت عـلم و دولت فـقـر، دفـتـر اول ،ص 570 و 664 .
171- نور علم ، دوره چهارم ، شماره 4،ص 42.
172- نوار مصاحبه با استاد، شيخ محمد باقر خالصى .
173- ديوان مفتقر،ص 242.
174- سـيـد مـحـمـد حسين حسينى تهرانى ، توحيد علمى و عينى ،ص 29 و 30، نا گفته نـماند كه اين داستان را فرزند علامه غروى (شيخ محمد غروى كه امروزه ساكن لندن است ) در مكالمه تلفنى كه نگارنده با وى داشتم ، انكار مى كرد!
175- همان ،ص 30. 31.
176- نور علم ، دوره چهارم شماره 4،ص 57.
177- هـمـان جـا (بـه نـقـل از آيـه الله سـيـد هـادى خـسـروشـاهـى - دام ظـله ) در فصل دوم نيز به اين مطلب اشاره كرديم .
178- الغـدير، ج 8،ص 27: خيرالدين رزكلى ، الاعلام ، ج 6،ص 106، الغدير (مقدمه شيخ رضا امينى ).
179- رسـاله مـحـاكـمـات عـلامه طباطبايى (ضمن يادنامه شهيد آيه الله قدوسى )،ص 271.
180- همان ،ص 269.
181- مرتضى مطهرى ، خدمات متقابل اسلام و ايران ،ص 617.
182- ديوان مفتقر (مقدمه ) متن عربى سخن را در مقدمه حاشيه مكاسب ببينيد.
183- متن بخشى از سخن كه در اصل عربى است چنين است :
هـو البـحـر مـن اى النـواحـى اتـيـتـه
 
فـنـائله الافضال و العلم ساحله ...

ليس على الله بمستنكر
 
ان يجمع العالم فى واحد

ان لحـكمه نور يقذفه الله فى قلب من يشا.ناگفته پيداست كه از متن تنها دو شعر و يك حـديـث مـعـروف آورده شد و متن كه بيشتر نثر است ، خيلى فصيح و فاخر و خواندنى است . ر.ك : الانوار القدسيه (مقدمه )،ص 7.
184- نوار مصاحبه با ايشان .
185- حـوزه ، شـمـاره 4، كـيـهـان انـديـشـه ، دوره دوم شماره 8ص 73 و 74، سيرى در زندگى و آثار عالم ربانى ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى (مقاله ) به استاد حسن زاده آملى .
186- حوزه ، شماره 30،ص 37 - 45 .
187- نور علم ، دوره چهارم ، شماره 4،ص 57و 58.
188- كيهان انديشه ، دوره اول شماره 3،ص 60.
189- يادنامه مفسر كبير، استد علامه طباطبايى ، به قلم جمعى از دانشمندان .
190- انديشه حوزه ، (فصلنامه )، شماره 2،ص 204.
191- توحيد علمى و عينى ،ص 26 و 35.
192- نقباالبشر فى القرن الرابع عشر، ج 2،ص 561.
193- نـور عـلم ، دوره چـهـارم شـمـاره 4، ص 52 (بـه نـقـل از: شـعـراء الغـرى ، ج 3 ص 451 - 484). نـاگـفـتـه نـماند كه در چاپ جديدى كه كتابخانه آيه الله مرعشى منتشر كرده است ، سخن بالا در ج 8، ص 184 قرار دارد.

194- اسـتـاد شـيخ محمد غروى از نويسندگان نيك نظر و پركار حوزه قم است كه دهها اثـر پـربـارش بـارهـا چـاپ شـده اسـت . از آن مـيـان كـتـاب الامثال و الحكم المستخرجه من نهج البلاغه را مى توان نام برد.
195- به نقل از آيه الله شيخ ابوالفضل خوانسارى - دام ظله .
196- اگـر قـرار ايـن بـاشد كه بر كسى هم بعد از امام حسين (عليه السلام ) گريه كنند، سزاوار اين است كه بر او (شيخ محمد حسين غروى ) همه چشمها گريه كنند.
197- نوار مصاحبه با استاد، سيد عبدالعزيز طباطبايى يزدى .