نکاتي از شخصيت اسلامي زن

سيد محمد باقر فالي

- ۱ -


مقدمه مترجم

امروزه، در علم حقوق، قانونى را مترقّى مى دانند كه اثر بهترى داشته، و بتواند جنايات را به حدّاقلّ ممكن برساند.

به همين علّت، ما قوانين و مقرّرات مكتب مقدّس اسلام را با قوانين مكتبهاى حقوقى جهان مورد مقايسه و بررسى قرار مى دهيم، و از خواننده گرامى مى خواهيم كه بى طرفانه قضاوت كند، و پيش از اينكه اسلام را يك آئين آسمانى بداند، آنرا يك مكتب حقوقى كامل به شمار آورد، بطور مثال: قانون اسلام مقرّر مى دارد كه تحت شرايطى مجازات دزد بريدن چهار انگشت دست اوست، ولى قانون مكتبهاى حقوقى ديگر اظهار مى دارد كه بايد دزد را با زندان و تنبيه هاى ديگر كيفر داد.

ما خيلى بى طرفانه نتيجه اين دو قانون را مورد بررسى قرار مى دهيم.

در تواريخ اسلامى آمده كه: (در ظرف200 سال در سراسر بلاد اسلامى(1)

فقط شش مرتبه حدّ دزدى اجرا شد، در صورتى كه دولت آمريكا به تنهائى ـ كه جمعيّتش هم به اندازه جمعيّت مسلمين آن زمان نيست .

براى رهائى از خطر شش ميليون دزد، 25 سال است كه جهان را به يارى مى طلبد)(2).

(به گزارش واحد مركزى خبر در بن سرقت در ايتاليا نيز مانند ديگر كشورهاى اروپائى رو به افزايش است، طبق گزارش اجلاس سالانه شركتهاى باربرى ايتاليا تنها در سال گذشته تعداد (600) لكوموتيو و اغلب با اشخاص حامل آن در اين كشور به سرقت رفته است، خسارات حاصل از سرقت در اين كشور بالغ بر دو ميليارد مارك تخمين زده شده است)(3).

حال خود شما قضاوت كنيد كدام قانون مترقّى تر است، و بهتر مى تواند از جنايات جلوگيرى نمايد؟ آيا قانون خدائى كه انسان را آفريده و يا قانون انسانى كه هنوز خودش را هم نشناخته؟!

البتّه، مثال در اين زمينه بسيار است.

از جمله قوانين اسلامى، قانون حجاب براى زنان است، قبل از هر چيز بايد تذكّر دهيم كه اسلام، زن را زن مى شناسد، و مرد را مرد، به اين معنى كه تساوى حقوق با عدالت در حقوق فرق دارد، مثلا در قانون ارث كه مرد بايد دو برابر زن ارث ببرد، عدالت مراعات شده، و يا اينكه در مسئله تعدّد زوجات عدالت مراعات شده، و همچنين در مسئله وجوب حجاب براى زن عدالت مراعات شده، زيرا در آفرينش و خلقتش با مرد مساوى نبوده، و از نظر طبيعى با او فرق دارد(4).

اصولا تكامل و حفظ شخصيّت حقوقى و حقيقى زن در پياده كردن قوانين مكتب مقدّس اسلام است، اسلام مى خواهد كه زن، انسانى محترم، با شخصيّت و داراى نقش بسيار مهمّى در زندگى باشد از اين رو، تربيت كودكان را كه زيربناى اساسى جهت بناى جامعه است به وى سپرده، به خلاف مكتبهاى ديگر كه با استفاده از سنگر دروغين (آزادى زن) او را عروسكى بازيچه هوى و هوس خود قرار داده و كار را به جائى رسانده كه حتّى در تبليغات كالاها از بدن نيمه عريان زنان استفاده مى كنند، و به عنوان آزادى، آنان را به فحشاء و منكرات مى كشند، به طورى كه (ژان پل سارتر ـ فيلسوف اگزيستانسياليست ـ در سفرى كه به قاهره رفته بود اظهار داشت: به همسرم اجازه مى دهم با هركه دوست داشت روابط جنسى برقرار كند، چنانكه او بخودم همين اجازه را مى دهد، چه تمام ما براى لذّت بردن آفريده شده ايم، و هرگاه خواستيم بايد به سرچشمه هاى آن دست يابيم)(5).

باز مى بينيم روزنامه اطّلاعات تحت عنوان تظاهرات اعتراضى و هزار زن آلمانى عليه بى بند و بارى جنسى در آلمان چنين مى نويسد:

(به گزارش خبرنگار واحد مركزى خبر در بن بيش از دو هزار تن از زنان آلمانى روز شنبه گذشته در مقابل ديوان عالى قضائى آلمان فدرال واقع در شهر كالزوه دست به تظاهرات اعتراض آميز نسبت به عدم حمايت قانونى از نواميس بانوان در جامعه آلمان زدند، ديوان عالى قضائى آلمان چندى پيش رأى دادگاه شهر وپرتال را داير بر شش سال محكوميّت براى يك نقّاش ساختمان به جرم تجاوز به يك دختر كارآموز را مورد تجديد نظر قرار داده، و مرد متجاوز را آزاد كرد، زنان آلمانى در اعتراض به رأى دادگاه و رأى ديوان عالى قضائى آلمان و عدم حمايت قانونى كافى از نواميس خود به هنگام عبور از جلوى ساختمان ديوان عالى قضائى با پرتاب تخم مرغ گنديده به اين ساختمان و نوشتن شعارهائى نظير ما از ناموس خود دفاع مى كنيم به در و ديوار اين ساختمان در مركز شهر و چندين محلّ بدنام و مركز نمايش فيلمهاى زننده و كلوپ هاى شبانه حمله كرده، خواستار تعطيل اين مراكز شدند)(6).

آيا مى توان اين طرز شهوترانى حيوانى را آزادى ناميد، آزادى چه زيباست اگر به خود انسان و ديگران صدمه نزند، و از راه خود انحراف نيابد.

و شما اى خواهر تا حدودى آزاد هستى كه آزادى ديگران را پايمال نكنى، بى حجابى و بروز زيبائى و حركات دلرباى زن جامعه را منحرف و جوانان را به فحشاء مى كشد، شايد فكر كنى كه اگر جوانى شيفته ات شد، او هرزه و چشم چران است، امّا با اندكى تأمّل علّت چشم چرانى و هرزگى او را مى يابى! عدّه اى مى گويند: ما نمى توانيم تحت پوشش حجاب باشيم و اين مردانند كه بايد چشم پاك و نجيب باشند، امّا بايد حقيقت را پذيرفت كه اين خلاف طبيعت و سرشت آدمى است بخصوص در جوانان نورسيده اى كه غرق در شهوات و غرائز سركش بسر مى برند، آرى نمى توان گوشت گرم و تازه را مقابل گرسنه گذاشت و به آن گفت: نخور، و نمى توان پارچه آغشته به نفت و بنزين را مقابل آتش گذاشت و گفت: نسوز!!

بيائيد اى خواهران براى حفظ پيوندهاى مقدّس اخلاقى و اجتماعى و كاستن از فحشاء و براى دور كردن نظرهاى شهوت انگيز از خود، بدنتان را بپوشانيد، آخر مگر شما عروسك ديگران هستيد كه خداى نكرده هر جوانى بخواهد از نگاه به سر و صورت و بدنتان لذّت ببرد؟!

بيائيد پيرو فكر، انديشه، عقل و منطق از اسلام درس گرفته، و از حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام متابعت كنيم.

اى زن به تو از فاطمه (ع) اين گونه خطاب است ارزنده ترين زينت زن حفــظ حجــاب است خوشبختانه، تا كنون كتابهاى متعدّدى پيرامون شخصيّت زن و مسئله حجاب نوشته شده كه هركدام جنبه هائى را مورد بحث و بررسى قرار داده است، از جمله اين مختصرى است كه با بيانى شيوا و دلپذير به گوشه هائى از همين مسئله پرداخته و اين يكى از ويژگيهاى حضرت آيت الله العظمى سيد محمّد حسينى شيرازى است كه در سطحهاى مختلف كتابهاى سودمند و نافعى نوشته و مى نويسد، و اين جزوه گرچه مختصر و به اصطلاح (ساندويچى) است، امّا با سبك سليس و جذّاب و با شواهد، آمار، مثال، و داستانهاى آموزنده اى كه دارد غنى مى باشد، بطورى كه شنونده را بر التزام به امور و تعاليم تربيتى و دينى ترغيب مى نمايد.در اين جزوه، دلايل قانع كننده پيرامون حجاب آمده، به طورى كه به شبهات و اشكالاتى كه استعمار فرهنگى در اذهان جوانان مسلمان پديد آورده پاسخ كافى داده، و روح اسلام اصيل را در جوانان مى دمد. اميد است كه انشاءالله مورد رضاى خدا، و حضرت ولىّ عصر ارواحنا فداه، و استفاده همگان و بويژه بانوان و دوشيزگان قرار گيرد، به اميد اينكه گامى به سوى جامعه اسلامى برداشته، و به حقايق اسلامى، بيش از بيش آشنا شويم.

نكاتى پيرامون حجاب

حجاب در قرآن :

بسم الله الرحمن الرّحيم، و صلّى الله على محمّد و آله الطيّبين الطّاهرين، و لعنةالله على أعدائهم أجمعين. در قرآن كريم، آيه هاى متعدّدى پيرامون حجاب آمده، از جمله، آيه:

(و اذا سألتموهنّ متاعاً فاسئلوهنّ من وراء حجاب)، اگر چيزى از زنان خواستيد، از پشت پرده با آنان صحبت كنيد، ـ بدون حجاب روبروى هم قرار نگيريد ـ.

و آيه: (وليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ) ، بايستى كه زنان مسلمان، خمارهاى خود را روى سينه هايشان بيندازند ـ خمار همان پوششى است كه روى سر قرار گرفته، وگوش و سينه و گردن را مى پوشاند ـ.

و همچنين آيه: (وقرن فى بيوتكنّ ولا تبرّجن تبرّج الجاهليّة الأولى)، اى زنان مسلمان: در خانه هاى خود قرار بگيريد، و هنگام بيرون آمدن، بى حجاب و بى عفّت، مانند زنان دوره جاهليّت نباشيد.

علت وجوب حجاب :

سؤال: چرا حجاب بر زنان واجب شده؟

پرسشى است كه عدّه زيادى از برادران و خواهران مى كنند، (چرا حجاب بر زنان واجب شده)؟، آيا اين آزادى زن را محدود نمى كند؟ و اساسا عواملى كه واداشت تا اسلام قانون حجاب را تشريع كند، چيست؟

پاسخ اين سؤال درچند مطلب خلاصه مى شود:

اوّل: براى بقاى دوستى زوجين:

علم (روانشناسى) ثابت كرده كه زن با حجاب محبّت شوهر و اهتمامش را بيش از ديگران جلب مى كند، امّا چگونه؟

چون انسان بر دانستن آنچه منعش كرده اند كنجكاو مى شود، و هميشه سعى دارد كه زنجير ممنوعيّت را پاره كرده، و از همه چيز آگاهى يابد و زن باحجاب به محبّت قلبى شوهر نزديكتر است تا زن بىحجاب، و مردى كه زنش بىحجاب است از موى سر انگشتان پا روزانه دهها بار مى بيند، بدين وسيله زن آن صورت زيبا و دلربايش را براى مرد بطور كلّى از دست مى دهد، بخلاف زن با حجاب كه هميشه با پوشاندن بدنش، محبّت و اشتياق شوهرش را نسبت به خود جلب مى كند.

و به همين علّت مى بينم كه معمولا زن دهاتى به محبّت قلبى شوهر، از زن معمولى شهرى نزديكتر است.

زن دهاتى و شوهرش را كمك مى كند، براى زراعت صبحگاهان به مزرعه مى رود و با يك دنيا تفاهم و عشق، با دستان لطيفش گندم را آرد كرده و نان مى پزد، سپس كنار قنات به شستشوى لباس و غيره مى پردازد، و بالأخرة تمام اعمال و مسئوليّتهائى را كه به عهده دارد، با كمال عفّت و با حفظ حجاب انجام مى دهد و هنگامى كه تاريكى از راه مى رسد سر حال و شاداب به گوشه كوخ يا خانه كاهگليش باز مى گردد آنگاه شوهر او كه سفر خسته كننده روز را پشت سر نهاده، او را مانند يك ملكه زيبا و حوريّه با آغوش باز مى پذيرد و به وى اظهار عشق و محبّت مى كند، و با هم رازيهاى دوست داشتنى و آرزوهاى اميدبخش و نغمه هاى لطيف زندگى پيروز بر مشكلات و ناملايمات، هردو در آغوش سعادت و يكدلى به خواب ناز مى روند.

و لذا يكى از مكروهات دين مبين اسلام، اين است كه زوجين با حالت عريان به اطاق خواب بروند زيرا در اين حالت، در بدن هيچ موضع هوس انگيز و دلپذيرى پنهان نخواهد بود، تا غريزه و عشق طرف ديگر را برانگيخته، و به خود جلب كند.

و به همين علّت مى بينيم كه پدران و نياكان ما، در ايّام جوانى ازدواج مى كردند بدون اينكه كلمه (طلاق) بر زبانشان جارى شود، سالهاى طولانى و شيرينى را پشت سر مى گذاشتند، زيرا در همسران خود كه با حجاب كامل بودند جاذبيّت و زيبائى دل انگيزى يافته، و هميشه علاقمند به آنان بودند.

دوّم: براى نگهدارى زندگى زناشوئى:

هنگامى كه زن با عفّت و حجاب باشد زندگى زناشوئى دوام پيدا مى كند، چون در اين صورت شوهر جز همسر خود را نمى بيند، و لذا با مشاهده او قانع است، و زن هم غير از شوهر خود را نمى بيند و به او قانع است.

امّا هنگامى كه زنان بى حجاب باشند و ميان زن و مرد اختلاط باشد، طبيعى است كه مرد زنهائى زيباتر از همسر خود و زن مردهائى زيباتر از همسر خود را مشاهده نموده و اين مشاهده به گسستن روابط خانوادگى و سرانجامش طلاق و يا راههاى انحرافى مى باشد.

و همين امر نسبت طلاق را در كشورهاى غربى بالا برده و باصطلاح زن آزادى خود را در آنجا كسب كرده، و بى حجاب و نيمه عريان به خيابان رفته است، بعنوان مثال چنانچه پاره اى از مطبوعات نوشته اند:

در آمريكا تنها هفت ميليون درخواست طلاق تسليم دادگاهها شده، و يك گزارشى در نشريّه (پراودا) اتّحاد جماهير شوروى حاكيست بطور نسبى در هر نه ازدواج در روسيه يكى به طلاق مى انجامد!

و حال چرا نسبت طلاق به اين حدّ سرسام آور رسيده؟

به آسانى بايد گفت: چون مثلاً مردى زنى زيباتر از همسر خود را در سينما، دانشگاه، خيابان، و يا هرجاى ديگر مى بيند به منزل باز مى گردد، و به دنبال بهانه هائى با همسر خود اختلاف كرده و سرانجام او را طلاق مى دهد تا به معشوق خيالى خويش دسترسى پيدا كند!

سوّم: حجاب از انحرافات جنسى جلوگيرى مى كند:

در حال حاضر چه اندازه انحرافات و پيوندهاى نامشروع جنسى در جامعه رخ مى دهد؟ آيا بى حجابى و بى عفّتى در آن نقش اساسى ندارد؟ آيا زن بى حجاب و بى عفّت بند حيا را در مردها پاره نمى كند؟ و آيا مردهاى شهوت پرست را براى اشباع نامشروع غرائزشان به دنبال خود جلب نمى كند؟

اين صحيح نيست كه جواهر فروشى، طلا و جواهراتش را كنار جادّه رها سازد تا دستخوش رندان و قلدران شود، و زن بى حجاب اينچنين است چه بسا ممكن است دستخوش (دزدان ناموس) قرار بگيرد!

بد نيست در اين زمينه بر واقعيّتهائى چند از جوامع غربى نظر بيفكنيم:

يك قاضى آمريكائى به نام (لندسى) اظهار مى دارد كه: 45% از دوشيزگان دبيرستانهاى مختلف پيش از فارغ التحصيل شدن بى عفّت مى شوند، و اين نسبت در مرحله هاى آموزش عالى بالاتر هم مى رود.

چنانكه آمارهائى كه از كيفهاى دختران مدارس در انگلستان گرفته شده نشان مى دهد كه 80% آنان قرص منع حاملگى به همراه خود دارند، و اين گوياى اين واقعيّت است كه آنها به خودى خود براى انجام اعمال منافى عفّت و فسادهاى اخلاقى در همان لحظات نخستين آمادگى داشته، و حاضرند به اوّلين درخواست نامشروع پاسخ مثبت بدهند، و براى فرار از مشكلات سنگينى كه بى عفّتى برايشان بوجود مى آورد، اين قرصها را با خود حمل مى كنند.

و بالأخره كشف حجاب در حوادث تجاوز بعنف، كشتن و جناياتى از اين قبيل نقش مهمّى را ايفا كرده و مى كند.

روزنامه انگليسى (گاردين) اظهار مى دارد: (گزارشهاى پليس آمريكا به بالا رفتن جنايات و تجاوز بعنف اشاره مى كند، مثلا در بصیر به تنهائى بطور نسبى هر پانزده دقيقه يك تجاوز به عنف به وقوع مى پيوندد، و در حقيقت مظاهر بى عفّتى كه در آمريكا پخش مى شود، اثر زيادى در ازدياد تجاوزات نامشروع جنسى داشته و خيلى اوقات به علّت عدم آمادگى دختر و ممانعت از تسليم خود، جنايت قتل رخ مى دهد)!